جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا؛ درباره سریالهای مناسبتی ماه رمضان اظهار کرد: ماه مبارک رمضان یکی از ایام مهم و تأثیرگذاری است که میتواند ارتباط انسانی و معنوی را میان مردم گسترش دهد. این مناسبت مذهبی که باید مورد توجه خاص دستگاههای فرهنگی و هنری بهویژه صداوسیما و سینما قرار بگیرد، چند سالی است به دلیل بیتوجهی و ناکارآمدی مدیران آن مورد غفلت قرارگرفته است، درصورتیکه در سالهای نهچندان دور، تلویزیون با تولید چندین برنامه و مجموعه درجه یک، فاخر و منطبق با مضامین معنوی رمضانی و همچنین بهرهگیری از هنرمندان حرفهای و استفاده از مضامین طنزگونه از مخاطبان تلویزیون به ویژه مردم روزهدار استقبال میکرد، ولیکن در چند سال اخیر اغلب تولیدات رمضانی افزون بر اینکه ارتباط موضوعی با مؤلفههای رمضانی ندارند، بلکه از طنز و شوخی هم بیبهرهاند.
وی افزود: یکی از مهمترین بیراهههای تلویزیون، گم کردن خط ارتباط فرهنگی با جامعه و مناسبتهاست؛ بهگونهای که تشخیص و اجرای ایام شادی و عزا در برنامههای تلویزیون چندان قابلتشخیص نیست. در واقع به دلیل کارناشناسی و مدیران سیما میان این دو (شادی و عزا) خلط مبحث شده است، درحالیکه برای نمونه ماه رمضان ماه انسانسازی و کوشش برای تکامل معنوی انسانهاست، اما در تلویزیون به جای تولید برنامهها و سریالهای همسو با این مضمون به علت فراوانی برنامههای تلخ و غمافزا سیما تبدیل به ماتمسرا یا کلبه احزان شده است. به عبارتی این سازمان از نیازهای واقعی و مهم مردم ازجمله امید و شادی غافل است.
این کارشناس رسانه ادامه داد: امسال هم تلویزیون با سه اثر جدید وارد ماه رمضان شده است؛ آثاری که دست بر قضا چند ویژگی مثبت و منفی مشترک دارند. کارگردانی حرفهای، بازیهای خوب، آوای خوش تیتراژ و ساختار هنری مقبول از امتیازات آنها و دوری از مضامین رمضانی و طنز نکات منفی مشترک آنهاست. با این همه هر سه سریال توانستهاند مخاطبانی داشته باشند.
«برادر جان» کیفیتش را از فیلمنامه وام میگیرد
آذین درباره «برادر جان» چنین گفت: مجموعه قوی و خوشساخت «برادر جان» را محمدرضا آهنج ساخته است. وی بهخوبی توانسته فیلمنامه سعید نعمتالله را به تصویر کشد. در واقع زندهنمایی کاراکترهای کاغذی فیلمنامه گزینش بازیگران حرفهای، هدایت درست بازیگران، بسترسازی مناسب داستانی، حوادث زندگی آدمهای مختلف و بهرهگیری از قاببندیهای نمایشی درست توانسته است برادر جان را در صدر زنجیرههای دیدنی رمضان امسال بنشاند. بااینحال فیلمنامه سعید نعمتالله با آنکه رویکرد اخلاقگرایانه دارد، جدا از تکرار اندیشهها و سلایق او و تعلقاتش به سینمای کیمیایی و موضوعهای رفاقت و رقابت و لوطیگری و نالوطیگری چیز تازهای ندارد.
وی ادامه داد: تمام موضوعات اخلاقی و معنای جاری در قصههای برادر جان تحتالشعاع مسئله عشق و انتقام و دوستی و رفاقت قرارگرفته است. از همین رو سوژهای مانند حقالناس و پایبندی به عهد و وفا در اندازه مناسب خود پردازش نشده است که این از نکات ضعف پرداخت محتوای فیلمنامه این کار است. در ضمن یکی از خط قرمزهایی که برادر جان کوشیده است از کنار آن بااحتیاط عبور کند، گذر مضمونی و محتوایی از حاشیه و بطن تمایلات فیلم فارسیگونه، شخصیتها و دیالوگهای لمپنیسم است. درواقع با رنگ شدن موضوعات اخلاقی و انسانی، سازندگان برادر جان توانستهاند سریال خوب خود را از غلتیدن به دامان فیلم فارسی و تبدیل شدن به مروج بیفرهنگی و لمپنیسم نجات دهند. از همین روست که برادر جان موفق شده با عبور از خط قرمزهای مورد شماتت فرهنگی جامعه به سلامت عبور کند و با نزدیک کردن مضامین خود به سلیقه مردم و تصویر برخی از واقعیتهای دور و نزدیک، زندگی و گذشتن از کوچه و خیابانهای فرهنگ و ادبیات مردمی، به مردم و زبان اجتماعی و سنتی مردم بهویژه نسلهای باقیمانده از گذشته نزدیک شود، چون با زبان مردم آشنای گوشه و کنار جامعه قصههای خود را بازگو میکند. پس مخاطب انبوه دارد.
«دلدار» تکرار گذشتهها
آذین درباره «دلدار» هم گفت: دومین کار نمایشی تلویزیون در رمضان امسال را برادران محمودی ساختهاند. «دلدار» نام ساخته این دو بردار افغان است. دلدار هم مانند «سایهبان» ساخته پیشین برادران محمودی بر محور موضوعات کار و تولید، کارگر و کارفرما و موضوع مثلثهای عشقی نوشته شده و به تصویر درآمده است. از این منظر به رغم کارگردانی جمعوجور بازیهای پذیرفتنی، در حد و اندازه بازیگران جدید و تازهکار آن، دلدار بجز تکرار همان مضامین سایهبان چیز تازهای برای مخاطب ندارد. در واقع تماشاگر به گونهای همان آدمها، موضوعات و درگیریها و مناسبات مطرحشده در سایهبان را در دلدار هم میبینند. در هر حال این مجموعه در رتبه استقبال از سریالهای رمضانی پس از برادر جان قرار میگیرد.
«از یادها رفته» به کارگردانی بهرام بهرامیان معجونی از سریالهای کلاه پهلوی، در چشم باد و شهرزاد است که عمدتاً با همان نوع فضاها، تیپها، رابطهها و داستانکها کوشیده است که مخاطب را با خود همراه و جذب داستان کند. از یادها رفته میخواهد اثری تاریخی، اجتماعی و عاشقانه باشد. علاوه بر این در ترسیم و تصویر واقعیتهای تاریخی و اجتماعی امروز موفق نیست و تاریخ و جامعه فقط بهانهای برای بازگویی رخدادی عاشقانه است که به شیوه مرسوم و نخنماشده مثلث عشقی منجمدی ارائه شده است. در واقع هرچند از نظر کارگردانی ساختار نامطلوبی ندارد و کارگردان آن توانسته است از برخی بازیگرانش، حتی نابازیگران خود، بازیهای پذیرفتنی بگیرد، ولی مشکل همان تقلید و کپیبرداری از سریالهای مورد اشاره بهویژه شهرزاد است. به همین دلایل مخاطب آن آثار شهرزاد را دیده است و از یادها رفته برایش چندان تازگی ندارد و گاه با تمسخر به آن مینگرد. البته مجموعهای است که از منظر موضوع، ارتباطی با سوژههای ماه رمضان ندارد.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام