به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین حسین عشاقی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، یادداشتی با موضوع «خاطرات ارواح از حوادث قبل از تولد» نوشته است که میخوانید:
از مسائل مشهوری که بین فلاسفه مورد بحث و گفتوگو بوده است، مسئله موجودیت ارواح قبل از ابدان است؛ آیا روح هر انسانی قبل از خلقت بدنش موجود بوده است؟ یا بعد از اینکه بدن هر انسانی در دوره جنینی به مرحله رشد کافی خود رسید، روح او آفریده میشود؟ در بین فلاسفه قبل از اسلام، افلاطون به موجودیت روح قبل از بدن و حتی به ازلیت و قدم روح قائل است؛ اما ارسطو به حدوث روح همزمان با حدوث بدن جنین معتقد است. در دوره اسلامی نیز سهروردی، موافق با دیدگاه ارسطو، قائل به حدوث روح است، اما قطبالدین شیرازی با نظریه افلاطون، معتقد به ازلیت و قدم روح، موافق است.
در این میان صدرالمتألهین نظریه بدیعی دارد که بهگونهای انظار دیگران را در نظریه خود جمع کرده است؛ نظریه او به نظریه «جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن نفس» معروف است. بیان اجمالی این نظریه این است که روح انسان مراتب و مراحلی دارد و این مراتب گوناگون احکام مختلفی دارند که میتوان اقوال مختلف مربوط به حدوث و قدم نفس را با هم جمع کرد؛ روح انسان یک مرتبه عالی با تجرد عقلانی دارد. در این رتبه، روح قبل از بدن به صورت ازلی موجود بوده و این مرحله همان مرتبهای است که میتوان بر اساس آن، دیدگاه افلاطون و پیروانش را پذیرفت، اما مرتبه دیگری نیز برای روح انسانی وجود دارد که با بدن مادی او گره خورده است، چون روح از مقام عقلانیاش به عالم مادی هبوط میکند و در این هبوط ابتدا به صورت «استعدادی مادی» در نطفه و علقه مضغه حادث و ظاهر میشود و این «استعداد مادی» نازلترین مرتبه وجود روح انسانی در قوس نزولی است.
مرحله عالی عقلانی روح و هبوط و نزولش به صورت یک استعداد مادی و موجودی بالقوه (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) همان دو مرحلهای است که در آیه ۴ سوره تین بدان اشاره و گفته شده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِین»؛ اما بعد از هبوط به مرتبه استعدادی مادی، «استعداد مادی» در بستر حرکت جوهری نطفه تا جنین، استکمال و ارتقا مییابد و این ابتدای حرکت نفس در قوس صعودی است و حرکت استکمالی ادامه مییابد تا اینکه در پایان کامل شدن جنین، نفس، مثل میوهای که از درخت زایش شود، از بدن جنین زایش میشود؛ با این تفاوت که در این مرحله آن استعداد مادی و موجود بالقوه بهصورت یک حقیقت مجرد با پایینترین مرتبه تجرد حادث و ظاهر میشود.
بنابراین نفس انسانی در عالم مادی، «جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء» است؛ معنیاش این است که حدوث نفس در عالم مادی، وابسته به شرایط مادی جنین است؛ اما بعد از این که نفس مثل یک میوه از جنین حادث شد، در بقایش، روحانی و مجرد است؛ یعنی بعد از حدوثش، دیگر در اصل وجودش، به بدن مادی وابسته نیست؛ و حتی اگر بدن هم از بین برود نفس همچنان باقی است.
هبوط نفس از مرتبه عقلانی به مرتبه استعداد مادی و موجود بالقوه (اسفل سافلین) یکجا اتفاق نمیافتد، بلکه بین این دو مرتبه عالی و دانی یک مرتبه واسطه قرار دارد که همان وجود مثالی روح است؛ در این مرتبه روح عقلانی (که فاقد هر گونه صورت بود) در شکل و شمایل انسانهایی با صورتهای متفاوت ظاهر میشود و ارواح مثالی با قیافههای گوناگون صنفی و شخصی شکل میگیرند و شاید این مرحله همان است که در آیه ۱۱ سوره اعراف بدان اشاره شده و گفته است: «وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُم؛ ما ارواح شما را آفریدیم و سپس شما را با صورتهای گوناگون صورتبندی کردیم.» در مرحله واسطه روابط نَسَبی افراد انسانی مثل پدر و فرزند بودن و سایر نسبتهای خویشاوندی تعیّن مییابد و روابط خاصی بین افراد تحقق مییابند، روابطی که در مرتبه دنیایی نیز بعداً به صورت نازلتری ظاهر میشوند و اجتماعات گوناگون انسانی در دنیا بر اساس آنها شکل میگیرند.
روایت معروف «الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا اخْتَلَف» به آن اشاره میکند و معنایش این است که ارواح انسانی (در دوره مثالی) گروههای گوناگون دارند؛ لذا افرادی که در آنجا با هم در یک گروه آشنایند، در دوره دنیایی نیز با هم الفت مییابند و افرادی که در آنجا ناآشنایند، در دوره دنیایی نیز با هم ناآشنا و نسبت به هم متخالف و بیگانهاند.
بنابراین هر روح انسانی یک موجود ذومراتب است؛ ابتدا در مرتبهای عالی در یک وجود جمعی و متمرکز و متحد با سایر ارواح انسانی موجود است و این همان روح با مرتبه عقلانی محسوب میشود. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم»؛ سپس آن وجود جمعی و متمرکز در قالبها و صورتهای گوناگون مثالی مجرد با هویتهای متفرق شخصی ظاهر میشود «وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُم»؛ سپس هر یک از این صورتهای مثالی مجرد به شکل استعدادهای مادی (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) در موضوعات مادی شخصی مناسب هبوط میکند؛ «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِین». پس از آن قوس صعود شروع میشود و این استعداد مادی پست در بستر حرکت جوهری نطفه تا جنین به کمال میرسد و به شکل نفس مجردی در نشأة دنیایی حادث و ظاهر و به تدریج در دوره دنیایی کامل میشود و از مرحله تجرد حسی به تجرد خیالی ارتقا مییابد.
این مراتب گوناگون در دو قوس نزول و صعود، همه مراتب یک موجود واحد متصلاند و یگانگی وجودی این مراتب گوناگون موجب میشود که برخی حوادث قبل از هبوط به شکل خاطرهای در نفس شخص میماند و در زمان مناسبی بعد از تولد دنیایی، بازیابی میشود و دوباره به ساحت نفس میآید و سپس شخص متذکر آن خاطره میشود.
انتهای پیام