«یزد عزادار شد، روزی حُزنانگیز برای یزد رقم خورد، درِ گوش دخترانم اذان گفت، ...و او هم به عمو پیوست و چقدر عمو اعتقاد داشت، نباید نمازهایش را انفرادی بخواند جز به پیشوایی او و سالها آیتالله علاقهبند پیشوایش بود...، عبد که باشی لحظات آخَرَت هم در محراب میگذرد و اینست فرجام رشک برانگیز بندگان صالح خدا و پیکر مطهر حضرت آیتالله علاقهبند در محراب مسجد امیرچقماق؛ جایی که حضرتش سالها امامت و هدایت کرد و باز هم در لحظات آخر صدایش پیچیده که ندا میدهد «تجهزوا رحمکم الله» آماده رفتن شوید که سفر نزدیک است...»
همه اینها در وصف عالمی بزرگوار و وارسته که از جنس مردم بود و در بین مردم حضور داشت و به زبان مردم این دیار به رشته تحریر درآمد که صفحات مجازی را در برگرفت و از فقدان محبوب مردمی و فقیهی فرزانه خبر میداد که مصیبتی جانکاه را برای همه دوستداران حق و حقیقت که از این آبشخور جوشان فیض معنوی محروم گشتهاند، رقم میخورد.
در این راستا و برای نشان دادن گوشهای از ارادت اقشار مختلف به آیتالله علاقهبند که در غم از دست دادن بزرگی از دیار دارالعباده به سوگ نشستهاند، به بیان خاطراتی از ایشان با منصوره قیاسی شاگرد و مدیر حوزه علمیه مکتب الزهرا(س) یزد، عالیه مهرابی بانوی شاعر و هنرمند نام آور استان، فاطمه رهبر بانوی فعال رسانهای به گفتوگو نشستم.
منصوره قیاسی، استاد حوزه علمیه خواهران استان یزد در بیان خاطراتی از آیتالله علاقهبند به ایکنا گفت: سال 1363 این عالم وارسته و استاد حوزههای علمیه در حوزه علمیه خواهران مکتب الزهرا(س) تدریس داشتند و بنده هم در محضر ایشان تلمذ کرده و 13 سال از محضر ایشان استفاده بردیم و هر روز پای درس ایشان بودم که مباحث نهج البلاغه، اخلاق، دروس حوزوی اعم از لمعه، منطق، کلام و ... را تدریس میکردند.
وی ادامه داد: روزی سه ساعت با حاج آقای علاقهبند کلاس داشتیم، خیلی منظم بودند و محال بود در کلاسی حاضر نشوند، حتی اگر کلاسی خلوت هم میشد باز هم میآمدند و تدریس میکردند، گاهی وقتها فقط بنده و یک طلبه دیگر در کلاس حضور داشتیم ولی باز هم ایشان با متانت و دقت تمام تدریسشان را انجام داده و به سوالات با حوصله جواب میدادند، در طول این سالها یک بار ندیدم از اینکه کلاسشان خلوت میشد گلهمند باشند و یا بگویند من دیگر نمیآیم.
قیاسی افزود: حاج آقای علاقهبند بین دو کلاس نماز میخواندند و این کار را هر روز انجام میدادند، روزی از ایشان سوال کردم که چه نمازی بین دو کلاس میخوانید که در این زمینه فرمودند با توجه به اینکه نماز جماعت شرکت میکنم نمیتوان مردم را معطل کرد و لذا نمازهای نافله را وقت ندارم بخوانم و در این فرصت، قضای این نافلهها را میخوانم، برای من عجیب بود که بین دو کلاس درس که زمان استراحت یک استاد است اما ایشان به نماز خواندن ایستاده و مشغول میشوند.
این استاد حوزه علمیه خواهران استان یزد گفت: این عالم وارسته دارای اخلاقیات خاص و تواضع ایشان همیشه مورد توجه اقشار مختلف و طلاب قرار گرفته بود، هیشه بانوانی که شاگرد ایشان بودند، مورد تفقد قرار میگرفتند و استادی دارای درجات عالی در بین علمای یزد بود.
عالیه مهرابی، بانوی شاعر و نامآور استان یزد نیز به ایکنا گفت: توفیق شد و برای اولین بار در معیت تعدادی از فعالان فرهنگی به دیدار عالم گرانقدر، آیتالله علاقهبند برویم، معنویت و آرامشی خاص در وجودشان موج میزد. چهرهای آرام که حکایت عاشقانههای دلی آگاه را روایت میکرد. عاشقانههایی که هفت شهر عشق را درنوردیده بود. هر چند کسالت جسمی داشتند اما همچنان دقیق و با طمأنینه جواب میدادند.
وی ادامه داد: در آن جلسه شعر امام رضایم را برایشان خواندم. قطره اشکی از گوشه چشانشان باریدن گرفت و بعد از آن فرمودند: «این اشعار را برای زنان و دختران بخوانید بسیار تأثیرگذار است» و در ادامه به توسل به حضرت زهرا(س) بسیار تأکید کردند.کتاب سرمهدان را به دستشان دادم و ایشان با خط خویش نامشان را مرقوم فرمودند.
این بانوی هنرمند یزدی از انتشار و چاپ کتاب خاطرات این عالم بزرگوار خبر داد و گفت: یکی از اتفاقهای خوبی که باید برای بزرگان و عالمان این دیار رقم خورد، جمعآوری خاطرات این بزرگواران و چاپ آن در قالب کتاب است لذا در نشستی مقرر شد آثار این بزرگواران منتشر شود که از جمله خاطرات آیتالله علاقهبند است بنابراین امیدوارم بتوانم با همکاری بزرگواران عرصه هنری و پژوهشی، این کتاب ارزشمند را به چاپ برسانیم.
فاطمه رهبر، بانوی فعال رسانهای استان یزد نیز به ایکنا گفت: بعد از کنکور در فضای مبهم و شرایط مطلوبی قرار نداشتم و در واقع نمیدانستم بین رفتن و ماندن کدام یک را انتخاب کنم، با توجه به اینکه عموی بنده هر روز نماز را به جماعت در مسجد امیرچقماق و با اعتقاد زیاد به حاج آقای علاقهبند میخواندند، پیشنهاد دادند از حاج آقا استخاره بگیرم.
وی ادامه داد: وقتی وارد مسجد شدم، چادر نماز را برداشتم و نماز را به امامت این عالم وارسته خواندم و طبق معمول آنچه خواستم در کاغذی نوشته و به یکی از افرادی که از بانیان مسجد بود، تحویل دادم، پس از نماز جماعت و هنگامی که حاج آقا از مسجد خارج میشدند از ایشان سوال کردم که گفتند خودت را به دلیل مسائلی کوچک اذیت نکن و ارتباط را قوی کن.
این بانوی رسانهای بیان کرد: اکنون ماندهام و آن استخاره زندگیام را تغییر داد و به نوعی متحول کرد.
حجتالاسلام سید ناصر حیدری، رییس کمیته نامگذاری شورای اسلامی شهر یزد نیز بیان کرد: خبر درگذشت آیتالله علاقهبند، علاقهمندان ایشان را متأثر و ناراحت کرد و بیشک ابعاد مختلف شخصیت این مرد بزرگ در دوره حیات، منشأ خیر و برکت بسیاری برای مردم دارالعباده یزد بود.
وی ادامه داد: ایشان با استخارههایشان خیر و با دعاهایشان دفع شر را برای مردم طلب میکردند، ندبههای آن مرد نظر کرده در مسجد قدیمی نظر کرده باعث دمیدن روحیه انتظار و استغاثه در منتظران آن حضرت میشد.
حیدری افزود: در سالهای تحصیل در نجف اشرف مردمی بودند و خاکی بودن را از محضر حضرت ابوتراب به خوبی آمیخته بود و همینها علت محبوبیت در بین اقشار مختلف مردم بود. تربیت شاگردان مکتب امام صادق(ع) از دیگر فعالیتهای ایشان در طول عمر حیاتشان بود، اساتیدی که امروزه طلاب حوزه علمیه از آنها بهره میبرند، خود را وامدار این استاد بزرگ میدانند، سیر و سلوک آن سالک راستین خود درس اخلاقی عملی برای جویندگان حق و حقیقت و مشتاق معارف اسلامی بود.
رییس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر یزد بیان کرد: ضایعه از دست دادن کسی که مصداق حقیقی «کونوا لنا زینا» بود، قطعاً به این سادگی از ذهن مردم دارالعباده پاک نخواهد شد و به پاس قدردانی از خدمات این انسان وارسته و به دنبال درخواستهای متعدد مردم عالم دوست دارالعباده در جلسه شورای شهر تصویب شد حد فاصل میدان شهدابی محراب تا میدان ابوذر به نام این عالم مردمی نامگذاری شود تا شهری که تا دیروز از تنفس ملکوتی او حیات میگرفت امروز از نام او جانی دوباره گیرد.
خاطرات اقشار مختلف مردم از آیتالله علاقهبند، به قدری زیاد است که فضای مجازی در ایام سوگ فقدان این عالم وارسته دلها را به یاد ایشان سوق میدهد که خواندن برخی از این مطالب خالی از لطف نیست.
مطلب یکی از شاگردان آیتالله علاقهبند نظرم را به خود جلب کرد که آورده بود: «قال علی(ع)؛ إذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...هرگاه عالمی از دنیا برود رخنهای جبرانناپذیر در اسلام ایجاد میشود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را جبران نمیکند.» ایشان از جمله شاگردان مرحوم آیتالله بروجردی بودند، که سالیان متمادی در یزد به تدریس علوم حوزوی و معارف دینی در مدارس علمیه و دبیرستان تعلیمات اسلامی اشتغال داشتند. اهتمام ایشان به تبلیغ دین و ترویج احکام الهی در میان مردم وصفناپذیر است. سالهای طولانی است که مرحوم، در برخی مساجد همچون مسجد امیرچقماق به اقامه نماز میپرداختند. قرائت دعای کمیل ایشان در شبهای جمعه پس از نماز مغرب، برای نمازگزاران همیشه خاطره انگیز بوده است.
وی در ادامه آورده است: مرحوم علاقهبند، در ارتباط با مردم تواضع و اخلاص عجیبی داشتند. همیشه گوش شنوایی برای درد و دل مراجعه کنندگان بودند، و سعی ویژه ای هم برای بازکردن گرهای از مشکلات مردم داشتند. با دعا کردنهای ویژه خود همیشه مخاطب را مورد لطف خود قرار میدادند. یکبار به ایشان عرض کردم: لطفا مرا دعا کنید، در حین حرکت بودند که ایستادند و دستهایشان را رو به آسمان بلند کردن و با حالت انکساری خدا را به حق علی اکبر امام حسین(ع) قسم دادند که این جوان را حفظ کن. بعد اسم مرا پرسیدند تا در نماز شب، هم دعا کنند. روزی یک طلبهای را در مسجد غریب دیدم، که منتظر بود مراجعه کنندگان بروند، تا به خدمت مرحوم علاقهبند مشرف شوند. در دست ایشان کتاب اخلاق ناصری را دیدم. پرسیدم که این کتاب را به چه جهت مطالعه میکنید؟ پاسخ داد: خدمت ایشان رسیدم و اصرار داشتم برایم تدریس کنند، آیتالله علاقهبند هم فرمودند: اخلاق ناصری را تهیه کن تا هر روز بعد از صلاة ظهر و عصر آن را برای شما تدریس کنم.
این شهروند یزدی در ادامه آورده است: محال بود برای کاری پیش ایشان بروید و بدون پذیرایی خارج شوید. حتی اگر در منزل نبودند، با دادن یک مشت شکلات و نقل یزدی به مراجعه کننده محبت میکردند. «بهجت یزد» لقبی بود که برخی از دوستداران ایشان، به مرحوم داده بودند. مرحوم علاقهبند از بدو تأسیس جامعه تعلیمات اسلامی در یزد، جزء هیئت مؤسس بودند، و علاوه بر تدریس معارف دینی و عقايد، نماز ظهر را نیز تا همین اواخر در دبیرستان اقامه میکردند. از جمله آثار به یادگار مانده از ایشان، تفسیر قرآن «سفینة النجاة» از ملامقیما یزدی است، از شاگردان مجلسی اول که تا چهل سال در مسجد جامع کبیر یزد به اقامه نماز جمعه پرداختند، و این کار تا زمان فتحعلی شاه توسط اعقاب ایشان استمرار داشت؛ که مرحوم علاقه بند آن را با خط زیبای خود استنساخ و منتشر کردند.
دیگر شاگرد ایشان نیز در مطلبی آورده است: امروز باید با حسرت تمام به این عکس یادگاری بنگریم: از تدریس عارف عامل مرحوم مغفور استاد راحل حضرت آیتالله حاج آقای علاقهبند(ره) و جمع باصفای شاگردی بلکه مرید و مرادی سالهای ۱۳۶۵ تاکنون.
وی در ادامه آورده است: تمام ابعاد شخصیتی ایشان برجسته بود از اخلاق مداری ایشان، استادی به تمام معنا، استخارههای حقیقی و عجیب، صبر و حلم مضاعف، تقید به عبادات، مظلومیت مضاعف، طعم شیرین معنوی شکلاتهای تبرکی استاد، همراهی با رزمندگان و انقلابیون، مردمداری عجیب، تواضع بینظیر و ... مثنوی چند جلدی باید از کمالات حضرت استاد ما نوشته شود شاید کمی ادای دین به ایشان شده و کمی از غم جانکاه ما و مریدان ایشان و اهل بیت مکرمشان کاسته شود.
در پایان سروده عالیه مهرابی، بانوی شاعره استان یزد که به روح بلند استاد اخلاق تقدیم شده، را پایان بخش این مطلب تقدیم مخاطبان میکنیم:
چشمان تو از شیوه پرواز خبر داشت
صد چلچله در چشم تو غوغای سفر داشت
پرواز از آن دست که پروانه در آتش
پرواز به آن شیوه که عطار خبر داشت
از سکر چه عشقی شده سرریز وجودت
هر خوشه از این شاخه گرفتیم شکر داشت
هم سینه تو مخزن الاسرار حقایق
هم مثنوی جان تو یک جان دگر داشت
عرفان زلالی است در این سینهی آرام
اشراق تو از مزرعهی نور گذر داشت
آیینه شدن رسم قشنگی است یقیناً
خوشبختتر آن کس که در آیینه نظر داشت
بعد از تو چه تنهاست کویری که تو را زیست
این خاک که از عطر حضور تو ثمر داشت
تو میروی و خاطرهات نقش دل ماست
چشمان تو آری به چنین شیوه هنر داشت
یادآور میشود آیت الله علاقهبند در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی برابر با ۱۳۴۶ هجری قمری در خانواده ای روحانی در یزد دیده به جهان گشود و در پنج سالگی برای آموزش قرآن به مکتب خانه رفت و قرآن، نصاب الصبیان، سیوطی و صرف و نحو را نزد میرزا سیدعلی مکتب دار آموخت. وی پس از تحصیل مقدمات علوم اسلامی از محضر حضرات آیات شیخ جلال آیت اللهی، آیت الله کازرونی و میرزا آقا استفاده کرد. این عالم ربانی آنگاه برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و در درس خارج آیات عظام سید محمدهادی میلانی، سیدجواد مدرسی، سید عبدالهادی شیرازی شرکت کرد و پس از بازگشت در قم نیز از محضر آیت الله سید حسین بروجردی استفاده کرد. وی در کنار تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و دروس منطق، معالم، صرف و نحو، اصول و کلام را تدریس می کرد؛ مدتی نیز دروس عربی و دینی را در دبیرستان تدریس کرد.
این روحانی وارسته ضمن تدریس به تبلیغ اسلام و شریعت نیز می پرداخت. این مرد عرفان و عمل، سالهای سال در کسوت روحانی و امام جماعت، شاگردان و مردم این دیار را با احکام شریعت نبوی و مناقب ولایت علوی آشنا کرد و با مردم بود و لحظه ای از آنها جدا نبود. این سید جلیل القدر در حقیقت ساده زیستی، بی تعلقی به دنیا، اخلاق مداری، پشت پا زدن به نفس سرکش و راه درست زندگی را به مشتاقان و علاقه مندانش آموخت و چنین است که فقدان این عالم بزرگوار، استان یزد را داغدار کرد. این عالم ربانی، 11 آبان ماه در سن 94 سالگی به دیار باقی شتافت و پیکر مطهرش در محل امامزاده جعفر(ع) یزد به خاک سپرده شد.
اعظم السادات میرجلیلی، خبرنگار ایکنا
انتهای پیام