نیت‌هایی که حجاج قبل از اعمال حج باید بیاموزند
کد خبر: 1443137
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۶
پای درس امام سجاد(ع)/

نیت‌هایی که حجاج قبل از اعمال حج باید بیاموزند

گروه جامعه: هر زائری اگر می‌خواهد حاجی واقعی شود، قبل از اعمال حج تمتع باید نیت‌هایی که نشان دهنده درک اسرار حج است را در دل و با هدف عمل در تمام زندگی بیاموزد، دروس‌هایی که معلم بزرگ آن امام سجاد(ع) است.

در ایران بیش از یک میلیون و 400 هزار نفر پشت نوبت اعزام به حج تمتع قرار دارند؛ ظرفیت تمتع تا 20 سال آینده تکمیل است و تا اطلاع ثانوی به هیچ عنوان ثبت نام جدید حج تمتع انجام نخواهد‌ شد؛ عربستان به دلیل ساخت‌و‌ساز و توسعه حرمین شریفین سهمیه حج همه کشورهای اسلامی را تا 20 درصد کاهش داده‌است؛ همه کشورها با مشکل پشت نوبت حج مواجه هستند و .... اینها واقعیت شرایط حج تمتع ایران و جهان است.
یعنی به جز افراد بسیار معدودی که ممکن است چند مرتبه فرصت حضور در بیت‌الله الحرام را داشته باشند، تعداد قابل توجهی از مسلمانان فقط یک بار در زندگیشان فرصت حضور در حج را دارند. فقط یک فرصت. فرصتی که شاید هرگز تکرار نشود.
اما حال که این فرصت تکرار نشدنی در اختیار 61 هزار زائر ایرانی قرار دارد، آنها چه رویکردی را برای استفاده بهینه از بزرگ‌ترین فرصت زندگیشان باید در پیش بگیرند؛ آیا رفتن به عربستان، انجام دقیق مناسک حج و بازگشتن برای تحقق یک حج راستین، کافی‌ست؟ آیا تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بین‌المللی و ... حج در انجام همین اعمال ظاهری محدود می‌شود؟
آیا وظیفه حجاج صرفاً حضور در مکان‌هایی خاص در زمانی خاص و به شکل و لباسی خاص است و پس از بازگشت از حج هیچ مسئولیتی بر عهده آنها قرار ندارد؟ اسرار اعمال حج چیست و چگونه می‌توان به این اسرار دست یافت؟
چگونه می‌توان حاجی واقعی بود، حج راستین به جای آورد؟
حج واقعی از زبان امام سجاد(ع)
برای یافتن پاسخ سؤال‌های مطرح، یک راه مستقیم وجود دارد؛ مراجعه به مکتب اهل بیت(ع) و نشستن پای درس آنها. حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) در خصوص حج مطالب بسیار ارزشمندی فرموده‌اند اما یکی از جامع‌ترین مباحث مربوط به اسرار حج را می‌توان در حدیث معروف به حدیث شبلی که از امام سجاد(ع) نقل شده است، مشاهده کرد.
حدیثی که در آن امام زین‌العابدین (ع) با فردی به نام شبلی که از سفر حج بازگشته است در خصوص نیت اعمالی که در حج باید انجام می‌داده است، صحبت و از وی سؤال می‌کند. این امام بزرگوار طی صحبت خود با شبلی از وجود اسراری درونی در دل اعمال ظاهری حج خبر می‌دهد و شرط درک حقیقی این عمل عبادی را در نظر گرفتن این نیت‌ها، رازها و اسرار پنهان و بسنده نکردن به انجام اعمال بیرونی و ظاهری می‌داند و این اسرار را همچون روح در کالبد اعمال حج بیان می‌فرماند.


قدر مسلم مخاطب امام سجاد(ع) در این پرسش و پاسخ مسلمانان تمام اعصار است و شایسته است هر حاجی خود را در محضر درس امام سجاد(ع) ببیند و به کمک ایشان به رموز حج راستین دست‌ یابد تا ان‌شاء‌الله حجی حقیقی را تجربه کند.
متن حدیث شبلی که خطاب آن یقیناً به همه ما است، اینگونه است:
«هنگامی که امام سجاد (ع) از سفر حج بازگشت شخصی به نام «شبلی» که او نیز حج گزارده بود، به استقبال امام شتافت.
امام از او پرسید: ای شبلی! آیا حج گزاردی ؟ شبلی گفت: آری فرزند پیامبر!
امام (ع) فرمود: آیا به «میقات» فرود آمدی و جامه‌های دوخته را از تن درآوردی و غسل کردی؟ شبلی گفت: آری.
امام فرمود: آنگاه که به میقات فرود آمدی و جامه‏‌هایت را درآورده، «غسل احرام» کردی و خواستی «لباس احرام» بپوشی آیا چنین نیت کردی که «لباس گناه» را نیزاز خویشتن دورگردانی و «جامه اطاعت خداوند» را در برکنی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: آن هنگام که جامه‏‌های دوخته را از تن بیرون می‏‌آوردی، آیا قصد کردی که از ریا و نفاق و امور شبهناک نیز به درآیی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگامی که آلودگی‏‌های بدن خویش را با غسل می‏‌زدودی، آیا در این اندیشه بودی که خویشتن را نیز از رذیلت‌‏ها و گناهان بشویی؟ شبلی گفت: نه!

پس نه به میقات فرود آمده‏ای و نه از لباس دوخته جدا شده‌‏ای و نه غسل کرده‏ای!
امام (ع) فرمود: پس، نه به میقات فرود آمده‌‏ای و نه از لباس دوخته جدا شده‌‏ای و نه غسل کرده‏‌ای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا نظافت کردی و «محرم» شدی، (لباس احرام پوشیدی) و نیّت حج کردی ؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: آنگاه که نظافت می‏‌کردی و احرام می‌بستی و نیّت حج می‏‌نمودی، آیا قصدت این بود که با نور توبه و بازگشتی خالصانه به سوی خداوند، پلیدی‌‏ها وگناهان جانت را نیز بزدایی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگام «محرم شدن» در این اندیشه بودی که علاوه بر آنچه در حال احرام، بر تو حرام می‏‌گردد (هر چه را خداوند) برای همیشه حرام فرموده است نیز بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگام بستن پیمان حج، اندیشیدی که هر قید و بند غیر خدایی را از خویشتن بگشایی و تنها در گرو پیمان خداوند باشی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: پس، نه نظافت کردی و نه محرم شده‌‏ای و نه پیمان حج بسته‌‏ای!


امام (ع) به او فرمود: آیا به «میقات» که وارد شدی، دو رکعت «نماز احرام» گزاردی و «لبیک» گفتی؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: هنگام ورود به «میقات»، نیت و اندیشه‏‌ات نایل شدن به زیارت خداوند و وصول به لقای پروردگار بود ؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: آن هنگام که «نماز احرام» می‏‌خواندی، آیا نیت کردی که به وسیله نماز، که بهترین اعمال و برترین حسنات بندگان است، به خداوند نزدیک شوی و به او تقرب جویی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگامی که «لبیک» می‏‌گفتی، نیت و اندیشه‏‌ات این بود که زبانت را تنها به طاعات خداوند بگشایی و از همه گناهان فروبندی ؟ شبلی گفت: نه !
امام (ع) فرمود: نه به میقات وارد شده‌‏ای و نه نماز گزارده‌‏ای و نه لبیک گفته‏‌ای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به «حرم» وارد شدی و «کعبه» را دیدی و نماز گزاردی ؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: آن هنگام که به حرم وارد شدی، قصد کردی که «غیبت» از مسلمانان و ملت اسلام و بی‌حرمتی به آبرو و شخصیت آنان را بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه!
هنگامی که به مکه رسیدی، نیت کردی که تنها به قصد خداوند آمده‏ای نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!
امام (ع) فرمود: هنگامی که به «مکه» رسیدی، چنین اندیشیدی و این گونه نیت کردی که تنها به قصد خداوند آمده‌‏ای (نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!) شبلی گفت: نه ! امام (ع) فرمود: پس، نه به حرم وارد شده‏‌ای و نه کعبه را دیده‌‏ای و نه نمازگزارده‏‌ای!
سپس امام (ع) فرمود: آیا کعبه را «طواف» کردی و ارکان آن را مسّ نمودی و «سعی» به جا آوردی؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: هنگام «سعی»، چنین نیت کردی که به سوی خداوند می‏‌گریزی و به او پناه می‏‌بری و اوست که آگاه به نهان‏‌هاست، و بر این نیت و اندیشه‌‏ات آگاه است؟ (و تو را پناه می‏‌دهد)؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: پس، نه طواف کرده‌‏ای و نه ارکان را مسّ نموده‏‌ای و نه سعی به جا آورده‏‌ای!
سپس امام (ع) به شبلی فرمود: با «حجر‌الاسود» مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در «مقام ابراهیم (ع)» ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟
شبلی گفت: آری.
در این هنگام، امام (ع) فریادی سوزناک برآورد سپس  به ناله) گفت: آه ! آه…
ای مسکین ! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه‌سازی
و آن گاه فرمود: کسی که با «حجر‌الاسود» مصافحه کند و به آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین ! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه‌سازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی و دستی را که در دست خداوند نهاده‏ای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلوده‏‌اند.
سپس امام (ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه !
امام (ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏‌خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم (ع) بخوانی و با آن نماز، بینی شیطان را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) به او فرمود: پس، نه با حجر‌الاسود مصافحه کرده‏‌ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده‌‏ای و نه در آنجا نماز گزارده‌‏ای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر «چاه زمزم» رفتی و از آب آن نوشیدی ؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته‏‌ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده‌‏ای؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته‏‌ای و نه از آب آن نوشیده‌‏ای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه « صفا» و «مروه»، « سعی» کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان «خوف» و «رجاء» و ترس و امید هستی (و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه !
امام (ع) فرمود: پس، سعی نکرده‌‏ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی
امام (ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه‏‌ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏‌ها پاک می‏‌کنی و آنچه را از مردمان برعهده‏‌داری، بر می‌‏داری و از گناهان و آلودگی‏‌ها بیرون می‏‌آیی؛ همانند روزیکه از مادر زاده شده‏‌ای؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به مکه بازگشتی و «طواف افاضه» را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده‌‏ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده‌‏ای و به محبت وی چنگ زده‏‌ای و فرمان‌‏های واجب او را انجام داده‏‌ای و به «قرب الی اللّه‏» و نزدیکی به خداوند دست یافته‌‏ای؟ شبلی گفت: نه!
امام سجاد (ع) به او فرمود: پس، به منا نرسیده‌‏ای، و جمره‌‏ها را سنگسار نکرده‏‌ای و موهایت را نزدوده‏‌ای و قربانی نکرده‌‏ای و مناسک و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‌‏ای ! بازگرد که حج نگزارده‏ ای!
در این هنگام «شبلی» به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیرخویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست. و از آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشتر معارف و علوم ورموز حج پرداخت و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گزارد.
شبلی دوباره فرصت حج گذاردن داشت اما چند نفر از حجاج ما می‌توانند یقین داشته باشند که حتی در صورت داشتن چندین فیش حج، تا موسم حج آینده زنده هستند تا دوباره حج به جای بیاورند. پس باید آموخت و با بصیرت یگانه فرصت زندگی را به بهترین فرصت دنیا و آخرت تبدیل کرد.
منبع حدیث شبلی: کتاب مستدرک‌الوسائل، جلد دهم، صفحه166

captcha