در ایران بیش از یک میلیون و 400 هزار نفر پشت نوبت اعزام به حج تمتع قرار دارند؛ ظرفیت تمتع تا 20 سال آینده تکمیل است و تا اطلاع ثانوی به هیچ عنوان ثبت نام جدید حج تمتع انجام نخواهد شد؛ عربستان به دلیل ساختوساز و توسعه حرمین شریفین سهمیه حج همه کشورهای اسلامی را تا 20 درصد کاهش دادهاست؛ همه کشورها با مشکل پشت نوبت حج مواجه هستند و .... اینها واقعیت شرایط حج تمتع ایران و جهان است.
یعنی به جز افراد بسیار معدودی که ممکن است چند مرتبه فرصت حضور در بیتالله الحرام را داشته باشند، تعداد قابل توجهی از مسلمانان فقط یک بار در زندگیشان فرصت حضور در حج را دارند. فقط یک فرصت. فرصتی که شاید هرگز تکرار نشود.
اما حال که این فرصت تکرار نشدنی در اختیار 61 هزار زائر ایرانی قرار دارد، آنها چه رویکردی را برای استفاده بهینه از بزرگترین فرصت زندگیشان باید در پیش بگیرند؛ آیا رفتن به عربستان، انجام دقیق مناسک حج و بازگشتن برای تحقق یک حج راستین، کافیست؟ آیا تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بینالمللی و ... حج در انجام همین اعمال ظاهری محدود میشود؟
آیا وظیفه حجاج صرفاً حضور در مکانهایی خاص در زمانی خاص و به شکل و لباسی خاص است و پس از بازگشت از حج هیچ مسئولیتی بر عهده آنها قرار ندارد؟ اسرار اعمال حج چیست و چگونه میتوان به این اسرار دست یافت؟
چگونه میتوان حاجی واقعی بود، حج راستین به جای آورد؟
حج واقعی از زبان امام سجاد(ع)
برای یافتن پاسخ سؤالهای مطرح، یک راه مستقیم وجود دارد؛ مراجعه به مکتب اهل بیت(ع) و نشستن پای درس آنها. حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) در خصوص حج مطالب بسیار ارزشمندی فرمودهاند اما یکی از جامعترین مباحث مربوط به اسرار حج را میتوان در حدیث معروف به حدیث شبلی که از امام سجاد(ع) نقل شده است، مشاهده کرد.
حدیثی که در آن امام زینالعابدین (ع) با فردی به نام شبلی که از سفر حج بازگشته است در خصوص نیت اعمالی که در حج باید انجام میداده است، صحبت و از وی سؤال میکند. این امام بزرگوار طی صحبت خود با شبلی از وجود اسراری درونی در دل اعمال ظاهری حج خبر میدهد و شرط درک حقیقی این عمل عبادی را در نظر گرفتن این نیتها، رازها و اسرار پنهان و بسنده نکردن به انجام اعمال بیرونی و ظاهری میداند و این اسرار را همچون روح در کالبد اعمال حج بیان میفرماند.
قدر مسلم مخاطب امام سجاد(ع) در این پرسش و پاسخ مسلمانان تمام اعصار است و شایسته است هر حاجی خود را در محضر درس امام سجاد(ع) ببیند و به کمک ایشان به رموز حج راستین دست یابد تا انشاءالله حجی حقیقی را تجربه کند.
متن حدیث شبلی که خطاب آن یقیناً به همه ما است، اینگونه است:
«هنگامی که امام سجاد (ع) از سفر حج بازگشت شخصی به نام «شبلی» که او نیز حج گزارده بود، به استقبال امام شتافت.
امام از او پرسید: ای شبلی! آیا حج گزاردی ؟ شبلی گفت: آری فرزند پیامبر!
امام (ع) فرمود: آیا به «میقات» فرود آمدی و جامههای دوخته را از تن درآوردی و غسل کردی؟ شبلی گفت: آری.
امام فرمود: آنگاه که به میقات فرود آمدی و جامههایت را درآورده، «غسل احرام» کردی و خواستی «لباس احرام» بپوشی آیا چنین نیت کردی که «لباس گناه» را نیزاز خویشتن دورگردانی و «جامه اطاعت خداوند» را در برکنی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: آن هنگام که جامههای دوخته را از تن بیرون میآوردی، آیا قصد کردی که از ریا و نفاق و امور شبهناک نیز به درآیی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگامی که آلودگیهای بدن خویش را با غسل میزدودی، آیا در این اندیشه بودی که خویشتن را نیز از رذیلتها و گناهان بشویی؟ شبلی گفت: نه!
پس نه به میقات فرود آمدهای و نه از لباس دوخته جدا شدهای و نه غسل کردهای!
امام (ع) فرمود: پس، نه به میقات فرود آمدهای و نه از لباس دوخته جدا شدهای و نه غسل کردهای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا نظافت کردی و «محرم» شدی، (لباس احرام پوشیدی) و نیّت حج کردی ؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: آنگاه که نظافت میکردی و احرام میبستی و نیّت حج مینمودی، آیا قصدت این بود که با نور توبه و بازگشتی خالصانه به سوی خداوند، پلیدیها وگناهان جانت را نیز بزدایی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگام «محرم شدن» در این اندیشه بودی که علاوه بر آنچه در حال احرام، بر تو حرام میگردد (هر چه را خداوند) برای همیشه حرام فرموده است نیز بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگام بستن پیمان حج، اندیشیدی که هر قید و بند غیر خدایی را از خویشتن بگشایی و تنها در گرو پیمان خداوند باشی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: پس، نه نظافت کردی و نه محرم شدهای و نه پیمان حج بستهای!
امام (ع) به او فرمود: آیا به «میقات» که وارد شدی، دو رکعت «نماز احرام» گزاردی و «لبیک» گفتی؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: هنگام ورود به «میقات»، نیت و اندیشهات نایل شدن به زیارت خداوند و وصول به لقای پروردگار بود ؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: آن هنگام که «نماز احرام» میخواندی، آیا نیت کردی که به وسیله نماز، که بهترین اعمال و برترین حسنات بندگان است، به خداوند نزدیک شوی و به او تقرب جویی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگامی که «لبیک» میگفتی، نیت و اندیشهات این بود که زبانت را تنها به طاعات خداوند بگشایی و از همه گناهان فروبندی ؟ شبلی گفت: نه !
امام (ع) فرمود: نه به میقات وارد شدهای و نه نماز گزاردهای و نه لبیک گفتهای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به «حرم» وارد شدی و «کعبه» را دیدی و نماز گزاردی ؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: آن هنگام که به حرم وارد شدی، قصد کردی که «غیبت» از مسلمانان و ملت اسلام و بیحرمتی به آبرو و شخصیت آنان را بر خویشتن حرام گردانی؟ شبلی گفت: نه!
هنگامی که به مکه رسیدی، نیت کردی که تنها به قصد خداوند آمدهای نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!
امام (ع) فرمود: هنگامی که به «مکه» رسیدی، چنین اندیشیدی و این گونه نیت کردی که تنها به قصد خداوند آمدهای (نه به قصد شهرت و تجارت و…؟!) شبلی گفت: نه ! امام (ع) فرمود: پس، نه به حرم وارد شدهای و نه کعبه را دیدهای و نه نمازگزاردهای!
سپس امام (ع) فرمود: آیا کعبه را «طواف» کردی و ارکان آن را مسّ نمودی و «سعی» به جا آوردی؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: هنگام «سعی»، چنین نیت کردی که به سوی خداوند میگریزی و به او پناه میبری و اوست که آگاه به نهانهاست، و بر این نیت و اندیشهات آگاه است؟ (و تو را پناه میدهد)؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: پس، نه طواف کردهای و نه ارکان را مسّ نمودهای و نه سعی به جا آوردهای!
سپس امام (ع) به شبلی فرمود: با «حجرالاسود» مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در «مقام ابراهیم (ع)» ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟
شبلی گفت: آری.
در این هنگام، امام (ع) فریادی سوزناک برآورد سپس به ناله) گفت: آه ! آه…
ای مسکین ! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباهسازی
و آن گاه فرمود: کسی که با «حجرالاسود» مصافحه کند و به آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین ! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباهسازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی و دستی را که در دست خداوند نهادهای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلودهاند.
سپس امام (ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه !
امام (ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز میخواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم (ع) بخوانی و با آن نماز، بینی شیطان را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) به او فرمود: پس، نه با حجرالاسود مصافحه کردهای و نه در مقام ابراهیم ایستادهای و نه در آنجا نماز گزاردهای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر «چاه زمزم» رفتی و از آب آن نوشیدی ؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفتهای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیدهای؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفتهای و نه از آب آن نوشیدهای!
سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه « صفا» و «مروه»، « سعی» کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری.
امام (ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان «خوف» و «رجاء» و ترس و امید هستی (و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه !
امام (ع) فرمود: پس، سعی نکردهای و میان صفا و مروه راه نپیمودی
امام (ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را میزدودی، آیا اندیشهات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگیها پاک میکنی و آنچه را از مردمان برعهدهداری، بر میداری و از گناهان و آلودگیها بیرون میآیی؛ همانند روزیکه از مادر زاده شدهای؟ شبلی گفت: نه!
امام (ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به مکه بازگشتی و «طواف افاضه» را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شدهای و اینک به سوی طاعت او روی آوردهای و به محبت وی چنگ زدهای و فرمانهای واجب او را انجام دادهای و به «قرب الی اللّه» و نزدیکی به خداوند دست یافتهای؟ شبلی گفت: نه!
امام سجاد (ع) به او فرمود: پس، به منا نرسیدهای، و جمرهها را سنگسار نکردهای و موهایت را نزدودهای و قربانی نکردهای و مناسک و اعمالت را انجام ندادهای و در مسجد خیف نماز نگزاردهای و طواف افاضه را به جای نیاوردهای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافتهای ! بازگرد که حج نگزارده ای!
در این هنگام «شبلی» به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیرخویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست. و از آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشتر معارف و علوم ورموز حج پرداخت و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گزارد.
شبلی دوباره فرصت حج گذاردن داشت اما چند نفر از حجاج ما میتوانند یقین داشته باشند که حتی در صورت داشتن چندین فیش حج، تا موسم حج آینده زنده هستند تا دوباره حج به جای بیاورند. پس باید آموخت و با بصیرت یگانه فرصت زندگی را به بهترین فرصت دنیا و آخرت تبدیل کرد.
منبع حدیث شبلی: کتاب مستدرکالوسائل، جلد دهم، صفحه166