بهاءالدین عاملی؛ شیخ‌الاسلام پایتخت صفوی
کد خبر: 3805716
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۷
گزارش ایکنا به‌مناسبت روز بزرگداشت شیخ بهایی؛

بهاءالدین عاملی؛ شیخ‌الاسلام پایتخت صفوی

گروه معارف ــ محمدبن‌ عزّالدین حسین متخلص به بهایی و معروف به شیخ بهایی و بهاءالدین عاملی، پرکارترین علمای جهان اسلام از نظر تألیف و تنوع است و مقام شیخ‌الاسلامی، بالاترین منصب رسمی دینی در حکومت صفویه را برعهده داشت.

بهاءالدین عاملی؛ شیخ‌الاسلام پایتخت صفویمحمدبن عزّالدین حسین‌(۹۵۳ق ـ۱۰۳۱ق) متخلص به بهایی و معروف به شیخ بهایی و بهاءالدین عاملی، فقیه، محدث، حکیم و ریاضیدان شیعه عصر صفوی بود. شیخ بهایی بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه‌های مختلف تألیف کرده است. جامع عباسی و اربعین از جمله آثار اوست. آثاری نیز در معماری بر جای گذاشته که منارجنبان اصفهان، تقسیم زاینده‌رود اصفهان، گنبد مسجد امام اصفهان و نقشه حصار نجف، از آن جمله است. وی سفرهای بسیاری به نقاط مختلف دنیا کرد و سفر مشهوری نیز همراه شاه‌عباس صفوی با پای پیاده به مشهد داشته است. او مقام شیخ‌الاسلامی که بالاترین منصب رسمی دینی در حکومت صفویه بود را برعهده داشت.

ولادت و نسب
بهاءالدین عاملی در ۱۷ یا ۲۷ ذی‌الحجه سال ۹۵۳ق در بعلبک به دنیا آمد. محل زندگی وی جُبَع یا جُباع، از روستاهای جبل‌عامل بوده است. پدرش، عزّالدین حسین‌بن عبدالصمد حارثی(متوفی ۹۸۴ق)، از شاگردان و دوستان شهید ثانی(متوفی ۹۶۶ق) بود. 
نسب وی به حارث هَمْدانی(متوفی ۶۵ق) از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) می‌رسد؛ از این‌رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد.

کودکی و نوجوانی
یک سال بعد از تولد او در بعلبک، خانواده‌اش به جبل‌عامل رفتند اما پس از شهادت شهید ثانی و احساس عدم امنیت در این شهر و نیز به دعوت و تشویق شاه طهماسب اول و علی‌بن هلال کرکی معروف به شیخ علی مِنشار، شیخ‌الاسلام اصفهان، از جبل‌عامل به ایران نقل مکان و در اصفهان ساکن شدند. خانواده او از نخستین علمای شیعه در جبل‌عامل بودند که در پی استقرار حکومت شیعی صفوی، به ایران مهاجرت کردند.
به نوشته شیخ بهایی، وی در سال ۹۷۱ق همراه با پدرش در مشهد بوده است. بعدها پدرش برای مدتی شیخ‌الاسلام هرات شد، اما وی در قزوین ماند و در ۹۷۹ق و ۹۸۱ق اشعاری در اشتیاق به دیدار پدر و شهر هرات برای او فرستاد. در سال ۹۸۳ق پدر شیخ به قزوین آمد و برای سفر حج از شاه اجازه خواست، شاه به خود او اجازه داد اما از همراهی بهاءالدین عاملی با پدر ممانعت و او را به ماندن در قزوین و تدریس علوم مکلف کرد.

همسر و فرزندان
همسر شیخ بهایی، دختر شیخ علی منشارعاملی، زنی دانشمند بود که پس از درگذشت پدر، کتابخانه نفیس ۴ هزار جلدی او را به ارث برد و شیخ بهایی آن را در ۱۰۳۰ق وقف کرد. این کتابخانه پس از وفات شیخ بهایی، به سبب اهمال در نگهداری از بین رفت. برخی بر این عقیده‌اند از این که بهایی مدت زیادی از عمر خود را به تنهایی در سفر گذرانده، می‌توان حدس زد که فرزندی نداشته است. بیشتر منابع نیز فرزندی برای او معرفی نکرده و بعضی او را عقیم دانسته‌اند.

انتصاب به مقام شیخ‌الاسلامی
شیخ بهایی پس از مرگ پدرش در ۹۸۴ق، در بحرین به امر شاه طهماسب به هرات رفت و به جای او به شیخ‌الاسلامی هرات منصوب شد. این اولین منصب رسمی وی بود.
پس از وفات پدر همسرش(شیخ علی منشار) در همان سال، شیخ الاسلام اصفهان شد. حکم شیخ الاسلامی او را شاه اسماعیل دوم(حک: ۹۸۴ ـ ۹۸۵) یا شاه محمد خدابنده(حک: ۹۸۵ ـ ۹۹۵) صادر کرد. عده‌ای گفته‌اند شاه عباس اول که در ۹۹۶ق به حکومت رسید، فرمان شیخ‌الاسلامی او را صادر کرده است.

تحصیلات و اساتید
بیشتر تحصیلات بهایی، در قزوین بود که آن زمان حوزه علمی فعّالی داشت. پس از قزوین، در اصفهان به تحصیل خود ادامه داد.
استادان شیخ بهایی ملاّعبدالله یزدی؛ ملاّعلی مُذَهّب؛ ملاعلی قائنی؛ ملامحمدباقر یزدی؛ شیخ احمد گچایی؛ شیخ عبدالعالی کرکی(درگذشت ۹۹۳ق) فرزند محقق کرکی؛ محمود دهدار (درگذشت۱۰۱۶ق)؛ محمّد‌بن محمّدبن ابی اللّطیف مقدسی شافعی بودند.

موقعیت اجتماعی
نقل می‌کنند،‌ بهایی گذشته از شیخ‌الاسلامی، منزلت و قرب خاصی در دربار صفوی داشت و در دانش، تقوا، کفایت و کاردانی مورد اعتماد شاه عباس اول و طرف مشورت او قرار می‌گرفت. به نوشته اسکندر منشی، شاه از محضر بهایی بهره می‌برد و وجود او را بسیار مغتنم می‌شمرد، تا آنجا که پس از بازگشت بهایی از سفر طولانی، به استقبال او آمد و ریاست علمای ایران را به او پیشنهاد کرد که بهایی نپذیرفت. شاه در امور شرعی خانوادگی نیز به وی رجوع می‌کرد. بهایی اقامه نماز جمعه اصفهان را برعهده داشت.

مقام علمی
شیخ بهایی در تمام علوم رسمی زمان خود دست داشت و در شماری از آنها منحصر به فرد بود. او در حوزه معارف دینی و علوم اسلامی استاد بود. در سلسله اجازات روایی، از محدثان امامی برجسته قرن یازدهم به شمار می‌رود و طرق بسیاری از اجازات محدّثین در قرون اخیر به او و از او به پدرش و شهید ثانی منتهی می‌شود.
وی از ۲۵ سالگی در تفسیر قرآن به خوض و تدقیق پرداخته و آن را اشرف علوم دانسته است. مهمترین کوشش بهایی، ارائه توجیه و تعلیلی در مورد وضع معانی جدید برای تقسیم‌بندی احادیث از سوی متأخران است. به گفته وی، وقوع فاصله زمانی بین متأخران و سلف صالح و احتمال از میان رفتن کتب اصول اخبار، و اشتباه بین احادیث مورد اعتماد قدما با غیر آن، و به طور خلاصه انسداد طرق تشخیص احادیث مورد وثوق قدما، باعث شد تا متأخران به وضع معانی جدید برای اصطلاحاتی چون صحیح، حَسَن و موثّق دست یازند و ملاک جدیدی برای تمیز اخبار ارائه دهند. وی همچنین به ریشه‌های تقسیم‌بندی قدما و تعریف آنان از صحیح و حسن و موثق اشاره می‌کند.
گذشته از علوم و معارف اسلامی، مهمترین حوزه فعالیت علمی بهایی، ریاضی و سپس معماری و مهندسی بوده و در جغرافیا و نجوم نیز تبحر داشته است.

آثار مکتوب
او یکی از پرکارترین علمای جهان اسلام از نظر تألیف و تنوع در آن بوده است. تعداد تألیفات او را با توجه به رساله‌ها و تحشیه‌ها و تعلیقه‌ها، ۱۲۳ عنوان دانسته‌اند. با توجه به گستره دانش شیخ بهایی، آثار او در زمینه‌های متنوعی هستند و از فقه، علوم قرآنی، ادعیه و مناجات، اصول اعتقادات گرفته تا حکمت و فلسفه و حتی ریاضیات و علوم غریبه را شامل می‌شوند. از جمله آثار مشهور او می‌توان به جامع عباسی اشاره کرد که او این کتاب را به درخواست شاه عباس اول، درباره احکام فقهی و به زبان فارسی نگاشت. این اثر ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می‌رود و برخی از صاحب‌نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه غیراستدلالی به زبان فارسی یاد می‌کنند که به صورت رساله عملیه نوشته شده است‏

آثار ادبی
شیخ بهایی اشعار بسیاری به فارسی و عربی سروده که بیشتر آنها را در کتاب کشکول‏ آمده است و مضامینی عرفانی و صوفیانه دارد. کلیات اشعار فارسی او شامل غزلیات، مثنویات(نان و حلوا،شیر و شکر،نان و پنیر)، قطعات، رباعیات، مستزاد و مخمس توسط سعید نفیسی در ۱۰۳ صفحه، اولین بار در ۱۳۱۶ش به چاپ رسید. گفته شده این کلیات ناقص بوده و شامل تمامی اشعار فارسی نبوده، اشعار عربی را ندارد و همچنین انتساب‏ بعضی از اشعار آن به بهایی، جای تردید دارد. گفته شده اشعار بهایی شباهت بسیاری به مثنوی جلا ل الدین بلخی دارد.

وفات
بهاءالدین عاملی چند روز قبل از مرگ با جمعی از همراهان و شاگردان خود به زیارت قبر بابا رکن الدین شیرازی رفت و مکاشفه‌ای برایش روی داد که از آن نزدیک بودن مرگش را استنباط کرد. محمدتقی مجلسی، که خود از همراهان شیخ بوده، این مکاشفه را گزارش کرده است.
بهایی از آن پس خلوت گزید و بعد از ۷ روز بیماری از دنیا رفت و طبق وصیتش او را به مشهد انتقال دادند و در مَدْرس سابق خودِ او در پایین پای امام رضا(ع) به خاک سپردند.
اسکندر منشی، وقایع‌نگار روزانه شاه عباس، و نیز مظفر بن محمدقاسم گنابادی، منجم معروف آن عصر، در تنبیهات المنجمین که چند ماه پس از مرگ بهایی نوشته، سال وفات شیخ بهایی را ۱۰۳۰ق ذکر کرده‌اند. اما نظام‌الدین ساوجی، شاگرد بهایی و تمام‌کننده جامع عباسی، وفات وی را در ۱۰۳۱ق ذکر کرده است و بسیاری از تذکره‌نویسان از وی پیروی نموده‌اند.

منابع
دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت
شیخ بهایی، العروة الوثقی
امین، سید حسن، «شیخ بهایی عالم بزرگ ذوفنون»، حافظ، شماره ۵۷

گردآوری: محدثه میرجلیلی

captcha