فصل اول سریال «خانه امن» در قالب 50 قسمت از شبکه اول سیما به روی آنتن رفت تا حالا بهتر از قبل بتوان تازهترین ساخته احمد معظمی در ژانر پلیسی، جاسوسی و امنیتی را ارزیابی کرد. ژانری جذاب و مخاطبپسند که تجربه نشان داده در صورت پرداخت درست فیلمنامه و کارگردانی قابلقبول میتواند منجر به ساخت سریالهایی دیدنی و خاطرهانگیز شود. کما اینکه سریال «شلیک نهایی» به کارگردانی محسن شاه محمدی و بازی داریوش فرهنگ و رضا کیانیان، سالهاست که در خاطره دوستداران سریالهای تلویزیونی ماندگار شده است. سریالی که در دوره خود توانسته بود بازی موش و گربه میان قهرمان سریال (سرگرد کلانی) و بدمن (جمشید) را به شکلی باورپذیر نمایش داده و ضمن تثبیت این شخصیتها در ذهن مخاطبان تلویزیونی، رضایت نسبی آنان را جلب کند.
در «خانه امن» تکلیف نیروهای خیر و شر داستان از پیش معلوم است. نیروهای امنیتی متشکل از تیمهای ضدتروریستی و مبارزه با مفاسد اقتصادی، نیروهای خیر قصه هستند و در سوی دیگر تروریستهای داعش و مزدوران داخلیشان هستند که به عنوان نیروهای شر ماجرا معرفی میشوند. یکی از علل جذابیت فیلمها و سریالهای پلیسی، شخصیتپردازی کاراکترهای به اصطلاح منفی آنهاست. در این قبیل آثار، بدمنها غالباً واجد ویژگیهایی هستند که به آنها چه به لحاظ بصری و چه از نظر رفتاری، جذابیت بخشیده و سرنوشت نهاییشان را برای مخاطب دارای اهمیت میکند. تروریستهای داعش نیز به خودی خود پتانسیل این را دارند که به واسطه بیرحمیهای سنگدلانه و قساوت قلبی عجیبشان، شخصیتهای منفی جالب توجهای از آب در بیایند. همانطور که در فیلم «به وقت شام» تصویری کم و بیش واقعی از نیروهای داعش به تصویر در آمد و آنها در این فیلم پرهیاهوی ابراهیم حاتمیکیا از نقشی تاثیرگذار برخوردار بودند.
در «خانه امن» اما هر چه میگردیم کمتر اثری از شخصیتهای کاریزماتیک و جذاب میبینیم. هر چند سریال با نمایش حضور نیروهای ایرانی در میان داعشیها در خاک عراق آغاز شده و نوید این را میدهد که رویارویی مستقیم نیروهای دو طیف مخالف با یکدیگر در دستور کار نویسنده سریال (حسین تراب نژاد) قرار خواهد گرفت، اما در ادامه سیر وقایع قصه به داخل مرزهای ایران کشیده شده تا تلاشهای دشمنان برای نفوذ و ایجاد بحران در کشورمان را شاهد باشیم. بدیهی است ماهیت و ویژگیهای شخصیتی این کاراکترها با خصوصیات سایر نیروهای معمول و آشنای داعشی متفاوت است. در اینجا شخصیتهایی نظیر ابوعامر (قربان نجفی) و بغاض (علیرضا رئیسی) نماینده تفکرات واپسگرایانه داعش هستند. شخصیتهایی که اگرچه به لطف چهرهپردازی و بازی متفاوت بازیگرانشان توجه را برمیانگیزند ولی نمیتوانند در قامت شخصیتهای منفی تمامعیار یا بدمنهایی واقعی قرار گیرند. هر چند سعی شده است که این قبیل نیروها، به عنوان شخصیتهایی دارای هوش، فراست و تواناییهای قابل توجه به تصویر در آیند، اما انگار در هر صورت باز هم کفه نیروهای امنیتی ایرانی سنگینتر است.
به نظر میرسد این اتفاق آگاهانه رخ داده است، از آن رو که گویی هدف اصلی سازندگان سریال، ترسیم فضایی است که با نام سریال همخوانی داشته باشد؛ خانه امنی که امنیتش توسط تلاشها و پیگیریهای شبانهروزی نیروهای امنیتی برقرار شده و استمرار خواهد یافت. نیروهایی که به نظر میرسد بیش از آن که بر تواناییهای خارقالعاده یک فرد استوار باشند، یک سیستم یکپارچه هستند که هر یک از اجزایش باید به نحو احسن از پس انجام وظایفشان برآیند. در چنین سیستمی شخصیتهای کمال (حمیدرضا پگاه) و افشین (امین زندگانی) قرار نیست کاراکترهای آنچنانی و دستنیافتنی باشند. آنها آدمهایی هستند معمولی که سعی میکنند با استفاده از تمامی پتانسیلهای موجود، وظایف محوله را به بهترین شکل ممکن به انجام رسانند.
با این همه یادمان نرود که یک درام پلیسی، جنایی و جاسوسی، بیش از هر چیز به قهرمان یا ضدقهرمان نیاز دارد. قهرمان یا ضدقهرمانی که به موقع وارد عمل شده و گرههای کور را گشوده و بحران را به نفع خودش و نیروهای خودی به پایان ببرد. در «خانه امن» جای چنین قهرمانی به شدت خالی است. کمال و افشین شخصیتهای موفق، باهوش و قابل احترامی هستند ولی هر چه هستند، قهرمان نیستند و نمیتوانند خلاء وجود قهرمان را در سریال پر کنند. وقتی دو شخصیت اصلی سریال فاقد ویژگیهای قهرمانانه هستند، تکلیف سایر شخصیتهای سریال روشن است. به عنوان مثال عباس (پرویز فلاحیپور) و حتی کیان (حمیدرضا عطایی) دیگر شخصیتهای سریال هستند که با توجه به اندازههای نقش و تواناییهای بازیگری از پتانسیل گام نهادن در قامت قهرمان سریال برخوردار بودهاند، اما گویی فیلمنامهنویس و البته کارگردان اثر تعمداً از چنین پرداختی صرفنظر کردهاند.
از طرف دیگر شخصیت داوود (آرش آصفی) را داریم که او نیز از هر لحاظ امکان تبدیل شدن به یک ضدقهرمان کاریزماتیک را داشته است. امکانی که باز هم به خوبی از آن استفاده نشده و ازدسترفته نشان میدهد. جالب اینجاست که در چنین ساختاری یک شخصیت کم و بیش خاکستری بیش از سایر شخصیتهای اصلی سریال مورد توجه قرار میگیرد. شخصیت پیام (سامان صفاری) که به عنوان کارمند ثمین هدایت (سیما تیرانداز) به عضویت تیم مبارزه با مفاسد اقتصادی و پولشویی در آمده است. شخصیتی که گرفتار عشقی میشود که در لحظاتی با وظیفهاش در تعارض قرار میگیرد. از آن دست شخصیتها که در اطرافمان بیشمار هستند و همذاتپنداری با آنها کار دشواری نیست.
با تمام این اوصاف باید به انتظار فصل دوم سریال نشست و دید آیا دست اندرکاران سریال با ادامه همین رویکرد، فصل دوم را به تصویر در میآورند یا با نگاهی دیگر و تاملی بیشتر، ماجراهای دنبالهدار آن را رقم خواهند زد. فصلی که اگر به دور از تعجیلها و سهلانگاریهای مرسوم ساخته شود، شاید سرنوشتی بهتر از فصل اول در انتظارش باشد!
به قلم؛ فرهاد خالدی نیک
انتهای پیام