به گزارش ایکنا، چهارمین شماره دوفصلنامه «مطالعات هنر و رسانه» حاوی شش مقاله با عناوین «سلوک عرفانی در اثر هنری؛ تحلیل انتقادی آراء شایگان در فانوس جادویی زمان» نوشته علیرضا آرام، «جایگاه هنر در الگوی پایۀ اسلامی ایرانی پیشرفت» به قلم محمد خراسانیزاده، «تصویر اجتماعی زن ایرانی در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی»، نوشته محسن طبسی، «بررسی نقش فضای مجازی در سرمایه فرهنگی (مطالعۀ موردی: دانشجویان پیام نور مرکز اصفهان)» نوشته محسن کوهی و مرتضی واحدیان، «نقد چند رویکرد آموزش هنر با تأکید بر دیدگاه ارزششناختی دلوز» به قلم بهرام مرادی، علیرضا محمودنیا، سوسن کشاورز و سعید ضرغامی و «فلسفه و اقتباس سینمایی؛ بررسی مصادیق سینمایی تمثیل غار افلاطون» به قلم فرنام مرادینژاد، مرضیه پیراوی ونک و احمد الستی است.
سلوک عرفانی در اثر هنری؛ تحلیل انتقادی آراء شایگان در فانوس جادویی زمان
در چکیده مقاله «سلوک عرفانی در اثر هنری؛ تحلیل انتقادی آراء شایگان در فانوس جادویی زمان» آمده است: در این متن با روش تحلیلی- انتقادی، ضمن مرور خوانش عرفانی داریوش شایگان از پروست، ریشههای این دیدگاه را تعقیب میکنیم. اهمیت موضوع از این روست که در دوران رونق معنویت، گرایش به تفسیر عرفانی از آثار هنری با اقبالی مضاعف همراه میشود که همین اقبال، آسیبشناسی پیامدهای فراگیر شدن این نوع قرائت از اثر هنری را شایسته میسازد. تحلیل ما از خوانش عرفانی شایگان از هنر نشان میدهد که وی چگونه در نقاط عطف حیات فکری خود از هایدگر اثر پذیرفته و در یکی از واپسین تأملات نظری خود نیز همچنان به اندیشة هایدگر متأخر متمایل شده است. در عین حال، شایگان به سبب تجارب چندلایه و نیز بر اثر چرخشی که در اواسط دوران فکری خود به آن رسیده، از افراط در تفسیر عرفانی آثار هنری اجتناب کرده است. با این وصف، سلوک عرفانی شایگان در اثر هنری سلوکی مشروط، محتاط و وفادار به داوری خرد است، که تفاوت شایگان با هایدگر نیز در همین جهتگیری نهایی نمایان میشود. علیرغم نکات فوق، اندیشة شایگان در برقراری رابطهای پایدار میان عقلانیت و عرفان و هنر، در کشمکش دو جهان سنتی و مدرن، کامیاب نیست.
تصویر اجتماعی زن ایرانی در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی
در مقدمه مقاله «تصویر اجتماعی زن ایرانی در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی» میخوانیم: حضور زنان در سینمای ایران موضوعی چالشبرانگیز است. سینما یکی از ابزارهای فرهنگ است و از همینروی، شخصیتپردازی و ارایۀ تصویر مناسب میتواند بر انتظار جامعه از زنان و نیز متقابلاً بر انتظارات زنان از خود و جامعه تأثیر بگذارد. وقایع مهم اجتماعی نیز تأثیر بسیاری بر سینمای ایران گذاشتهاند. زن نیز تحت تأثیر این تغییرات بهصورتهای مختلفی تصویر شده است. بنابراین مسئله اصلی در این پژوهش، چگونگی بازنمایی تصویر ارایه شده از زنان ایرانی بوده است؛ فارغ از اینکه این تصویر واقعی یا دگرگونشده است. بدینمنظور بهتحلیل محتوای شخصیت اول زن فیلمهای ایرانی (پس از انقلاب اسلامی) پرداخته شده است. چهار دورۀ تاریخی شامل دوران انقلاب و دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و اصولگرایی مورد توجه قرار گرفته و فیلمهای منتخب از هر دوره، در سه محور تصویر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اجتماعی زنان بازبینی شدهاند. مطالعه نشان میدهد که از نظر تصویر اقتصادی حدود هفتاد درصد زنان از طبقۀ متوسط و بالای جامعه بودهاند؛ تقریباً یکسوم زنان، شاغل و حدود چهل درصد آنها دارای استقلال مالی بودهاند. بهلحاظ تصویر فرهنگی، حدود هفتاد درصد زنان، دارای تحصیلات متوسطه و عالی بودهاند. در اغلب موارد، مصرف کالاهای فرهنگی بهچشم میآید و ازنظر تصویر سیاسی اجتماعی زنان ایرانی در حداقل میزان مشارکت بهنمایش درآمدهاند.
برای مطالعه متن کامل مقالات این شماره
اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام