به گزارش ایکنا، هزاران سال است که مردم ایران وقف میکنند اما در دورههای مختلف تاریخی به دلایل سیاسی و اجتماعی موقوفات دچار آسیب شده و زمینها و املاک زیادی از وقفیت خارج شده است.
در ایران قبل از اسلام عمل خیری که مصداق وقف محسوب میشد، وجود داشت و مردم به آن عمل میکردند اما پس از ورود اسلام به ایران و به خصوص در برخی دورههای تاریخی وقف چنان بین مردم ایران رایج و مورد استقبال قرار گرفت که مردم به وقف هزاران روستا و قریه اقدام کردند. وقف این تعداد قابل توجه روستا به معنای وقف هزاران هکتار زمین زراعی بود که بخش قابل توجهی از آنها اکنون به عنوان زمینهای منابع طبیعی و جنگلی به حساب میآید.
به عنوان مثال در استان آذربایجان غربی از مجموع دو هزار و ۷۲۵ روستا در این استان ۱۰۰ روستا موقوفه است یا ۳۲ روستا در استان قزوین موقوفه بوده و تحت تملک اداره کل اوقاف و امور خیریه قرار دارد. البته این آمار به این معنی نیست که فقط این تعداد روستا موقوفه است بلکه صرفاً به این معنی است که موقوفه بودن این تعداد روستا مسجل شده و ادارههای اوقاف توانستهاند وقفیت این زمینها را اثبات کنند و وقفیت بسیاری دیگر از روستاها اثبات نشده است.
تاریخ وقف در ایران نشان میدهد در حکومت رضا شاه پهلوی وی زمینهای وقفی را از وقفیت خارج و به عنوان زمین کشاورزی به مردم واگذار کرد. یعنی مردم سالها پیش زمینهایی را با سند تحویل گرفتند و به کار بر روی آن زمینها پرداختند.
این زمینها که سند مِلکی آنها در دست مردم بود، طی سالها به نسلهای بعد به ارث رسید. با گسترش شهرها بسیاری از این زمینها از حالت روستایی خارج و در حومه شهرها و حتی داخل شهرها قرار گرفته و به عنوان زمین سنددار فروخته و چندین و چندبار دست به دست شده و برای ساخت و ساز خانههای مسکونی یا تجاری مورد استفاده قرار گرفته است.
حال تصور کنید به شما اعلام کنند زمینی را که سالها پیش به ارث برده یا خریدهاید و به عنوان اموال خانوادگی شما محسوب میشود، وقفی است و شما از نظر شرعی و قانونی موظف هستید این زمین را به سازمان اوقاف تحویل دهید و یا به دلیل سکونت در آن ملزم به پرداخت اجاره بها شوید، در چنین شرایطی چه میکنید؟ آیا نگاه شما به وقف مثبت خواهد بود؟
البته وضعیت همه زمینها و رقبات وقفی به این شکل نیست. بسیاری از آنها سالها با اجاره بهای اندک دست به دست شده و همان اجاره بهای اندک نیز بعضاً پرداخت نمیشده است. همین مسئله نیز حقی غیرقانونی اما مطالبهگرانه در مستأجران ایجاد کرده به نحوی که اکنون که مسئله احیای موقوفات مطرح شده، دیگر مستأجران خانهها و زمینهای وقفی حاضر نیستند اجاره بهای عادلانه برای آن پرداخت کنند و وقتی ادارههای اوقاف شهرستانها اجاره بها را به روز مطالبه میکنند با واکنشهای بعضاً بسیار تند افرادی مواجه میشوند که عادت کردهاند به بهای بسیار اندک در املاک وقفی زندگی و کار کنند. مطالبه همین حق موقوفات موجب واکنشهایی علیه سنت حسنه وقف میشود.
البته مسئله زمینها و املاک وقفی محدود به زمینهایی نیست که در دست مردم است، بلکه بخش قابل توجهی از املاک و زمینهای وقفی در دست سازمانها و نهادهای دولتی است. املاک و زمینهایی که نه بر اساس نیت واقف بلکه بر اساس تصمیم رئیس آن سازمان یا نهاد مورد استفاده قرار گرفته و حتی از وقفیت خارج و توسط همان نهادها فروخته و یا به نهاد دیگری برای استفاده واگذار شده است.
برای بازگرداندن این املاک به وقفیت و عمل به نیت واقفان، رؤسای کنونی این سازمانها و نهادها نیز در مقابل وقف جبهه گرفته و حاضر به پذیرش پرداخت اجاره بها برای عمل به نیت واقفان نیستند.
درگیری حقوقی سازمان اوقاف با سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری سالهاست که خبرساز است. هزاران هکتار زمین مورد مناقشه وجود دارد که سازمان جنگلها و مراتع بر تعلق آن به این سازمان و عدم بهرهبرداری از آنها برای امور اقتصادی یا اجاره دادن این زمینها تأکید دارد و مطرح میکند که این مراتع و زمینها جزو ثروت ملی کشور بوده و نباید برای کشاورزی، باغداری و ... مورد استفاده قرار بگیرد اما سازمان اوقاف اصرار دارد که این زمینها وقفی است و باید برای عمل به نیت واقفان آنها از آنها بهرهبرداری اقتصادی شود. دعوایی که بعضاً طرفداران محیط زیست را در مقابل سازمان اوقاف و اصل وقف به صف میکند.
همه این مباحث سازمات اوقاف را با سازمانها، نهادها و مردم رودررو قرار میدهد و حتی موجب جبههگیریهای شدید علیه وقف در جامعه میشود؛ یعنی در حالی که بسیاری از صاحبنظران و مسئولان وقفی کشور بر لزوم بازگرداندن موقوفات به حالت وقف و عمل به نیات واقفان تأکید دارند و معتقد هستند این مسئله میتواند به حل بسیاری از مشکلات جامعه کمک کند، احیای موقوفات به صورت کارشناسی نشده و بدون در نظر گرفتن شرایط حال زمینهای وقفی و مردمی که صاحب آن شدهاند، میتواند به سنت و فرهنگ وقف و جایگاه آن در بین مردم آسیب وارد کند.
اما راهکار چیست؟ برای اینکه احیای موقوفات به سنت حسنه وقف آسیب وارد نکند، باید به صورت دقیق و کارشناسانه برای احیای موقوفات پیوست فرهنگی طراحی کرد. این پیوست باید در هر موضوع و منطقه بر اساس شرایط آن موضوع و ارزشهای حاکم بر آن منطقه طراحی شود و البته نباید این اقدام به صورت ضربتی صورت گیرد بلکه برنامه دراز مدت باید برای احیای موقوفات طراحی کرد.
واقفین ایرانی با 750 نوع نیت، متنوعترین وقفها را در دنیا به خود اختصاص دادهاند. یکی از نیتهایی که میتوان مردم را به آن تشویق کرد نیز میتواند وقف اموال برای احیای موقوفات باشد.
برخی مسئولان متأسفانه به درستی مفهوم وقف را نمیدانند و فکر میکنند وقف مال خیری است که هرگونه که بخواهند میتوانند از آن استفاده کنند. شاهد این ادعا اظهار نظر رسانهای برخی از مسئولان درباره استفاده از موقوفات برای موارد مورد نیاز سازمان با نهاد مد نظر آنهاست. همین مسئله عملاً احیای موقوفات را با مشکل مواجه میکند چون برخی مسئولان نمیدانند که از محل درآمد موقوفه فقط باید بر اساس نیت واقف هزینه شود.
از سوی دیگر ارزشمندی وقف برای مسئولان بسیاری از نهادها و سازمانها که موقوفاتی را در اختیار دارند روشن نشده و لازم است مسئولان سازمان اوقاف برای آشنایی مسئولان سازمانهایی که بخشی از موقوفات را در اختیار دارند نشستهای توجیهی برگزار و به جای تقابل دو سازمان زمینه تعامل در جهت احیای موقوفات را فراهم کنند.
به قلم زهرا ایرجی
انتهای پیام