در صدمین سال احیا و بازتأسیس حوزه علمیه توسط آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی هستیم. حوزه علمیه قم حتی قبل از ورود حضرت معصومه(س) به قم و از قرون نخستین وجود داشت و محدثان فراوانی در قم به بیان و ثبت و ضبط روایات نورانی اهل بیت(ع) و ترویج دین مبین اسلام پرداختهاند. البته حوزه به معنای واقعی در زمان آیتالله حائری بازتأسیس شد و به خصوص بعد از انقلاب با رشد و موفقیتهایی همراه بوده است.
برای بررسی بیشتر این موفقیتها و چالشها با حجتالاسام والمسلمین حسین بنیادی، نایب رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین و استاد سطح خارج حوزه، گفتوگو کردیم که میخوانید؛
ایکناـ از نظر شما در صد سال اخیر حوزه قم چه تأثیراتی بر ایران و دنیای اسلام گذاشته است؟
حوزه علمیه قم صد سال قدمت دارد و یک قرن کوشیده و جهاد کرده است تا به مرحله امروزی برسد که در داخل و خارج به عنوان پایگاه عظیم علمی، معنوی و سیاسی شناخته میشود هرچند در طول یکصد سال گذشته با مشکلات و موانع متعددی مواجه بوده، ولی همواره رو به رشد بوده است. اما اکنون رسالتها و مأموریتهای حوزه بیش از آن چیزی است که در بدو تأسیس مرحوم آیتالله حائری و علمای ثلاث و سپس آیتالله بروجردی تعریف کردند، میباشد. امروز مراجع معظم تقلید و نخبگان و استادان حوزه به منظور توسعه معارف دینی و ابواب جدید در علوم مختلغ، تلاش بسیاری میکنند و حوزه به لحاظ ظرفیتهای علمی و عملیاتی در جایگاه فاخری قرار دارد؛ البته برخی از ظرفیتها به مرحله بروز نرسیده و برخی تحقق یافته است که تمام بخشهای علمی و مدیریتی حوزههای علمیه باید برای ارتقای این جایگاه تلاش کنند.
ایکناـ زمانی حوزه نجف در بین حوزههای جهان اسلام سرآمد بود، ولی بعد از رونق حوزه قم، این جایگاه از انحصار حوزه نجف درآمد. اما آیا حوزه قم توانسته است به رسالت خود جامه عمل بپوشاند و اقتدارش را در دهههای اخیر حفظ کند؟
باید درباره دو دوره صحبت کنیم؛ اول قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز نهضت و دیگری بعد از انقلاب؛ قبل از انقلاب حوزه علمیه قم گامهای بزرگی برای ارتقا و انجام رسالتهای خود به خصوص در دوره حیات آیتالله العظمی بروجردی برداشت؛ بحث تقریبی که ایشان پیگیری کردند و رواج مراوده علمی و تأسیس برخی مراکز اسلامی در اروپا و ... جزء مقاطع درخشان در تاریخ حوزه علمیه محسوب میشود و اکنون تقریب جزء راهبردهای نظام اسلامی و حوزه است.
بعد از پیروزی انقلاب به خصوص در دو دهه اول هم این روند با شتاب بیشتری دنبال شد و آثار آن در قالب رفت و آمدها، نشستهای مشترک، تشکیل مجامع علمی و حتی در عرصه سیاسی مشاهده میشود، اما این دلیل نمیشود که ما حوزه علمیه نجف را نادیده بگیریم. حوزه نجف حوزه ریشهداری است و در کنار بارگاه مطهر باب العلم و باب الحکمه قرار دارد، مراجع و فقها با نگاه و تفکر جهانی و بینالمذاهبی آن را تأسیس کردند و به فعالیت پرداختند. پس ما چه در حوزه نجف و چه در حوزه قم یک خط ممتد متصل با کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی داشتهایم که بعد از انقلاب بیشتر توسعه یافته است.
ایکناـ با وقوع انقلاب اسلامی و به خصوص در دهه اول شاهد تأثیر تفکر حوزه انقلابی در کشورهای دیگر به خصوص کشورهای اسلامی و همسایه بودیم. ولی برخی بر این اعتقاد هستند که در یک دهه اخیر این روند اثرگذاری کند شده است و پیام انقلاب و به تبع آن پیام حوزه نفوذ و جذابیت لازم را ندارد. نظر شما چیست؟
یقیناً کسانی که خارج از تفکر اسلامی هستند نمیخواهند تفکر انقلاب اسلامی رشد کند. به همین دلیل حتی تیرهای تفرقه و دشمنی دشمنان اسلام به اتحاد کشورهای اسلامی اصابت کرده است. گاه با اشاعه مباحث خرافی و روشنفکری بیمبنا و گاهی با ایجاد جنگ و درگیری به تفرقه دامن زدند تا پیام انقلاب محو شود. پیام انقلاب و حوزه علمیه وحدت مسلمین و برادر دانستن یکدیگر است و اگر این اتحاد ریشهدار شود، وحدت در حفظ منافع اقتصادی و سیاسی و ... نیز رخ خواهد داد.
دشمنان اسلام و مسلمین میدانند که اگر اتحاد در جهان اسلام ایجاد شود، اولین ضربه آن به منافع خودشان اصابت خواهد کرد. بنابراین با اختلافافکنی به دنبال حفظ منافع خود هستند. امروز عادی شدن روابط بین برخی کشورهای اسلامی و رژیم نامشروع اسرائیل در راستای کمک به دشمنان است. ما از ابتدای انقلاب رویکرد وحدت را پیش گرفتیم، گرچه موانع زیاد است و دشمنان نیز برخی از کشورهای اسلامی را در تنگنا و فشار قرار میدهند تا این اتحاد محقق نشود. در این میان وظیفه حوزه بسیار مهم است تا بتواند محاسبه صحیحی از برنامههای دشمن داشته باشد و برنامه مناسبی برای ارتقای وحدت اسلامی در پیش گیرد.
ایکناـ حوزه علمیه رسالت تولید نرمافزاری و اندیشه دینی انقلاب را برعهده دارد. الگودهی انقلاب اسلامی در راستای تلاش فکری حضرت امام(ره) و مجاهدت مردم در یکی دو دهه اول انقلاب مؤثر بود، و امروز با گذشت چهار دهه، توقع میرود که مدل قابل قبولی از یک نظام اسلامی برای عرضه به دیگران داشته باشیم.
نکته مهمی است، ما میتوانستیم یک الگوی جامع و عملی را برای معرفی مدل اسلامی حکومت و وحدت بین مسلمین ارائه دهیم اما بعد از 4 دهه از انقلاب هنوز گاهی بحث میشود که تقریب مذاهب یعنی چه؟ یا این امر موجب زیر سؤال بردن احکام، دست برداشتن از اعتقادات و ارزشهاست؟ اگر این وضعیت را به زودی سامان ندهیم، نمیتوانیم در تقریب و نفوذ پیام انقلاب موفق باشیم. باید مدل جامعی تعریف و طراحی شود. البته یکسری سرفصلها در قالب دروس علمی و... داریم، ولی اینگونه نیست که بتواند به عنوان نظام فکری که بتواند در ساحتهای عملی در جهان اسلام تفوّق بر دیگر نظامهای حکومتی داشته باشد ارائه دهیم
بخش اعظمی از این مسئله به کسانی بازمیگردد که نمیخواهند نفوذ ایران در منطقه و دنیا اتفاق بیفتد. آنها دشمنان اصلی انقلاب و برخی کشورهای منطقه هستند که خود را در رقابت ایدئولوژیک با ایران میبینند. حتی گاهی نظریهپردازان و مستشرقان در دورههای گذشته به تولید آثار علمی سوگیرانه برای تأمین منافع خود میپرداختند، ولی امروز این رویه بیشتر شده است.
ما در یکی دو دهه اخیر گرفتار برخی کندیها شدهایم و این امر علاوه بر موانع بیرونی، موانع درونی هم دارد و ناشی از عدم بهکارگیری نخبگان و افراد شایسته است. هنوز فضای ابراز اندیشه در حوزه آنطور که باید باز نیست؛ امروز اگر مدیریت حوزه به معنای عام فراخوانی در بین اندیشمندان حوزه بزند و از آنان بخواهد مدلهای علمی و عملی برای تعامل با جهان اسلام و عرصه بینالمللی ارائه دهند، شاهد تبادل نظر بیشتری خواهیم بود. مرحوم آیتالله تسخیری یک نفر بود ولی تلاششان در تقریب مشهود و بارز بود.
در حوزه علمیه اندیشمندان خوشفکر و جهانیاندیش بسیارند، و وقتی حوزه تبدیل به یک نهاد گسترده و شناخته شده میباشد، وظیفه دارد که پیگیر این مسئله باشد و از نظرات کارشناسان و نخبگان بهره ببرد. باید شبکه نخبگانی جهان اسلام و شیعه برای توسعه ارتباطات همهجانبه ایجاد شود و تا این شبکه راهاندازی و موضوعات مختلف طرح نشود، حرکت کندی خواهیم داشت و وقتی سرعت تحولات جهانی بسیار زیاد است، نمیتوانیم با سرعت دو دهه قبل با تحولات امروزی مواجه شویم که قاعدتاً شتاب بیشتری در تمام بخشها بویژه ارتباطات لازم است.
ایکناـ درباره نگاه مرم به حوزه علمیه حرف و حدیث زیاد است؛ در اوایل انقلاب و قبل از آن مردم احترام زیادی برای روحانیت و حوزه قائل بودند، ولی امروز آنطور نیست و به نظر میرسد نگاه مردم به کل حوزه و روحانیت تغییر کرده است. برداشت شما از نگاه مردم به حوزه و روحانیت چیست؟
بخش دیگری از این نگاه هم به مردم برمیگردد، مردم در تنگناهای معیشتی زیادی هستند ولی در عین حال بسیاری از آنها از اوضاع معیشتی حوزه خبر ندارند. مردم چه به لحاظ اندیشهای و اقتصادی و ... چند نفری را میبینند که دچار انحراف مالی و فکری هستند و عملکرد آنها را به همه حوزههای علمیه و روحانیت تعمیم میدهند. مردم و روحانیت همیشه با هم بودهاند، ولی گاهی اوقات فضایی ایجاد میشود که داوری مردم را درباره روحانیت تغییر میدهد. ممکن است ارتباط مردم و حوزه مقداری سست شده باشد، ولی حاد نیست که باید آسیبشناسی شود و برای آن تدبیری بیندیشیم که بهترین آن هجرت چهرههای علمی، اخلاقی و دارای امتیازات اجتماعی به شهرها و بلاد است.
یکی از آسیبهای حوزه این بوده که به نام تحول، سنتهای خوب حوزه را از بین میبریم و همین امر مشکلاتی ایجاد کرده است، هرچند ماهیت حوزه همیشه همراه با تحول و پیشرفت بوده است و امروز هم اینگونه است اما مبنای تحول صحیح حفظ دستآوردهای چند صد ساله و تلاش برای ارتقاء متناسب با رسالتهای علمی و عملی حوزههای علمیه است.