به گزارش خبرنگار ایکنا، محمدرضا قائمینیک، عضو شورای علمی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی در نخستین نشست سلسلهنشستهای جهاد تبیین با موضوع با موضوع «عدالت» که بعدازظهر امروز، بیستوسوم فروردینماه به صورت مجازی برگزار شد، به سخنرانی پرداخت. وی در این نشست درباره «تأملی در نسبت استقلال و عدالت در نظام جمهوری اسلامی و دوره معاصر» گفت: معمولاً در بحث عدالت مباحث انتزاعی و نظری وجود دارد که فارابی و افلاطون درباره آن سخن گفتهاند.
وی با بیان اینکه در زمینه عدالت، عدالت اجتماعی بسیار حائز اهمیت است، گفت: همواره عدالت اجتماعی زمینهمند و تاریخمند بوده و سازوکارهایی برای تحقق آن از سوی نظریهپردازان مختلف مطرح شده و بیشتر نظریهپردازان هم سازوکارها و اقتضائات فرهنگی را برای آن نام بردهاند، لذا اگر هر تعریفی از عدالت حتی عامترین تعریف هم ارائه شود نیازمند اقتضائات فرهنگی است.
بیشتر بخوانید:
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی موقعیت زمانی و مکانی را در تحقق عدالت بهویژه عدالت اجتماعی مهم و ضروری ارزیابی کرد و در اینباره افزود: برای عدالت نباید معنای جهانشمول تعریف کرد، چون تحقق آن کاملاً نسبی است و هرکسی براساس موقعیت و جایگاه خود از عدالت بهرهمند خواهد شد.
قائمینیک با طرح این سؤال که در تمامی نظامها نظریهای در باب عدالت ارائه شده، اما محل مناقشه کجاست؟ عنوان کرد: محل مناقشه در انگارهها و چهارچوبهای حاکم بر تعریف عدالت است. اگر در جایی عدالت برقرار نمیشود باید از دو منظر بررسی کرد؛ مثلاً باید دید در شهری یا جایی که در آن زندگی میکنیم آیا بحثی درخصوص تحقق عدالت وجود دارد، چون گاهی اوقات در بعضی مکانها دغدغهای برای تحقق عدالت و ایجاد سازوکاری برای آن وجود ندارد و معتقدند که در جهان عدالت معنا ندارد و نباید به دنبال ایجاد سازوکار آن در شهر و جامعه بود. دوم اینکه شاید در شهری دغدغه عدالت وجود داشته باشد، اما تعریفشان از عدالت صحیح نیست.
وی درباره عدم تحقق کامل عدالت در ایران گفت: اینکه در جامعه ما عدالت وجود ندارد یا در اجرای آن نقصی وجود دارد، به خاطر تعریف اشتباه از عدالت است. مناقشه موجود در جمهوری اسلامی برسر عدالت به خاطر این است که پیشفرضها و چهارچوبها مشکل دارند. در دورهای زندگی میکنیم که معانی متعدد مانند حق شهروندی و عدالت مطرح هستند و اجرای هریک از آنها نیازمند ایجاد سازوکار و چهارچوبهای خاصی است اما در حال حاضر این تعاریف با هم در تعارض هستند. در چنین شرایط، راهکاری که برای انقلاب اسلامی وجود دارد این است که موضع خود را نسبت به چهارچوبهای نظری مشخص کند؛ تعدد چهارچوبهای نظری، طرح هرگونه موضوع مرتبط با عدالت را دچار مشکل میکند.
عضو شورای علمی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی به ضرورت استقلال نظری در حوزه عدالت تأکید کرد و افزود: باید در برابر نظریههای غربی در رابطه با عدالت، مستقل شد و این هدف با نظریه جدید تحقق مییابد و دوم اینکه در کنار نظریه جدید باید مرز عدالت را مشخص کرد.
قائمینیک به پیچیدگی نظریههای عدالت اشاره کرد و گفت: نظریههای موجود مرتبط با عدالت با یک پیچیدگی همراه است بدین معنا که همواره وقتی از توسعه سخن میگویند، توسعهنیافتگی را به ارمغان میآورند. در دهه 40 غرب به دنبال این بود که بگوید راه نجات ایران به عنوان یک کشور توسعهنیافته، در پیش گرفتن مسیر کشورهای توسعهیافته غربی است و رژیم پهلوی این مسیر را در پیش گرفت؛ درصورتیکه این موضوع عین بیعدالتی است.
وی یادآور شد: در چنین شرایطی تنها راه انقلابی برای نظام جمهوری اسلامی در پایان دادن به بیعدالتی، تبدیل ایران به یک کشور توسعهیافته است البته نه توسعهیافتگی به معنای آنچه که رژیم پهلوی دنبال میکرد. اگر توسعهیافته شویم، میتوانیم درباره عدالت صحبت کنیم، اما تا زمانیکه توسعهیافته محسوب نشویم، صحبت از عدالت بیهوده است. حتی وقتی توسعه پیدا کردیم، میتوانیم درباره الگوی عدالت مختص خودمان هم سخن بگوییم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی درباره نقش استقلال در تبلور عدالت اجتماعی سخن گفت و عنوان کرد: بسیاری از سیاستهای کلان و خرد تابع نوع استقلال کشور محسوب میشوند. وقتی استقلال به دست آید روابطمان با کشورها تابع سیاستهای مستقل خواهد بود و دیگر این روابط ذیل تصمیمات بلوکها نیست. اگر استقلال به معنای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دچار خدشه شود، عدالت هم دچار خدشه خواهد شد و امور در جای خود قرار نمیگیرند و عدالت محقق نمیشود. یکی از شروط دیگر برای تحقق عدالت این است که از وابستگی اقتصادی خارج شویم. بیتوجهی ما به مسئله استقلال باعث شده در شرایطی قرار بگیریم تا حتی آن عدالتی هم که در کشورهای غربی مطرح شده در کشور ما تحقق نیابد.
انتهای پیام