ایکنا به مناسبت سالگرد استاد محمدرضا لطفی در 12 اردیبهشت گفتوگویی با علیاکبر شکارچی پیرامون تاثیر این هنرمند بر موسیقی ایرانی و میراث انجام داده است.
شکارچی در ابتدا بیان کرد: موقعی که کسی پا به عرصه هنر و موسیقی و به خصوص عرصه تولید میگذارد همزمان که تکنیک و فن او رشد میکند اندیشه او نیز رشد میکند. هرچه اندیشه به سمت مردمگرایی و مردمی بودن برود قطعاً بدانید این اندیشه عمیقتر و فراگیرتر میشود. زمانی که عشق به سمتی میرود تا بدون قید و شرط و بدون چشم داشت نثار دیگران شود این کار انجام میشود و محمدرضا لطفی اینگونه بود.
وی ادامه داد: من از نزدیک گواه هستم که لطفی هرچه که داشت، وقت و عمر خود را گذاشت بدون هیچ چشمداشتی که بداند چه برگشتی برای او دارد؛ تا این عشق یعنی موسیقی ایرانی را پیش ببرد. البته آدم بدش نمیآید که معروف و مشهور شود و همه او را بشناسند ولی همه چیز این موضوعات نیست بخش مهمی همین است که در جان آدم یک عشقی جاری شود تا با مردم و جامعه آمیخته میشوی و یک دانش نظری را با کتاب، مجله و نشست با بزرگانی مثل سایه اشاعه دهی و مانند یک درختی که به بار نشسته خود را بتکانی و در اختیار همگان قرار دهی.
این هنرمند پیشکسوت یاد آورد شد: زمانی که من در رادیو بودم، اولین گروهی که لطفی تشکیل داد برای این بود تا فرهنگی را که هویت آن به خطر افتاده بود بازسازی کند و این بازسازی یکی از محورهای اصلی بود که زمان حال را با گذشته پیوند داد. بازسازی گذشته نه به عنوان کسی که واپسگرا باشد بلکه به عنوان گذشتهای که پر از تجربه است و این تجربه باید به نسل بعدی هم منتقل شود و وصل شود به کسی که در حال حاضر زندگی میکند.
عضو سابق گروه چاووش ادامه داد: بنابراین ما چون باید حرکت کنیم؛ آینده مانند ستاره درخشانی به اسم امید میدرخشد و ما به شوق او کار میکنیم ولی گذشته ما نباید از میان برود و کسانی که آن را تجربه نکردند باید تجربه کنند؛ مثل نسل جوان. یکی از کارهایی که لطفی انجام داد همین بازسازی قطعات موسیقی قدیم و تولید کلی آثار شد که در چاووش بود. کنسرتهایی که در داخل و خارج از ایران انجام داد و ضبط برنامههای شناخت موسیقی در رادیو فرهنگ، گواه این نکته انتقال تجربه گذشته به آینده است.
شکارچی تاکید کرد: برنامه شناخت موسیقی دستگاهی ایرانی که توسط لطفی در رادیوفرهنگ ضبط شد یک سرمایه بیبدیل است که فردی که به صورت حرفهای به موسیقی، فرهنگ و هنر نگاه کرده از خود به یادگار گذاشته است و این یادگار تجربه گذشتگانی است که ما را به آیندهای که به آن دل بستهایم حتماً وصل میکند.
این هنرمند یادآور شد: لطفی از افرادی بود که مدیریت را خوب میدانست و گروه چاووش را از همه نظر خوب مدیریت میکرد و حضور اساتید و هنرمندان بزرگ در چاووش نیازمند ذهن مدیریتی است تا بتواند آنجا را سامان دهد و از نظر اقتصادی بتواند پیش ببرد.
وی افزود: گرچه واقعاً همه در آنجا بدون چشمداشت کار میکردند و نمیدانم این عشق از کجا آمده بود. موقعی که اینگونه با عشق پا در راهی میگذاری همه درها باز میشود و به قولی «هرکجا عشق آید و ساکن شود/ هرچه ناممکن بود ممکن شود».
شکارچی تصریح کرد: لطفی یکی از پرچمدارانی بود که موسیقی ایرانی را در شرایطی که آن همه تهاجم علیه موسیقی ایرانی بود، نگه داشت و موسیقیستیزی بیداد میکرد. ساخت قطعات و سرودها در زمان جنگ گواه این موضوع است و اگر گروه چاووش نبود اجازه نمیدانند کسی حتی سوت هم بزند.
وی ادامه داد: جایگاه این مرد بزرگ خیلی بالا است و یادش گرامی باشد و آنقدر وسعت نظر، دیدگاه و آثار او گسترده است که اگر از هر دری صحبت کنیم، هم برای جوانان و هم همنسلان ما جای آموختن بسیار دارد. زندگی او برای ما پند است و من هر وقت به یاد او میافتم بغض میکنم.
شکارچی در پایان اظهار کرد: نسل امروز باورش نمیشود که ما در چه شرایطی زندگی کردیم و این موسیقی را جلو آوردیم. چقدر انسانهای عاشق، عشق و مهر به پای این هنر بریزند و بدون هیچ حمایتی پای کار باشند؟ این همه هنرمند با سختی و زحمت زندگی را پیش بردند تا به اینجا رسیدند و من خوشحالم از اینکه نان این مردم را خوردم و همیشه به فکر موسیقی، فرهنگ و هنرشان بودم و هرچه از دستم برآمده انجام دادم. درود میفرستم به همه کسانی که جزء یاران لطفی و در کنار هم یکدیگر بودند که اگر آنها دست به دست هم نمیدادند لطفی به تنهایی نمیتوانست کاری کند و کار همه گروهی است که در گروه چاووش خلاصه میشد.