به گزارش ایکنا، حسین مرادی زنجانی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد زنجان، نویسنده و پژوهشگر قرآنی، 17 اردیبهشت در ادامه جلسات تفسیر سوره ضحی، که براساس تفسیر عزیزی نوشته شاه عبدالعزیز دهلوی و تخریج و تعلیق عبدالرحیم زرنجی برگزار میشود، با اشاره به هدف تفسیرخوانی، به خصوص براساس تفاسیر گذشته گفت: هدف از ارائه تفسیر برخی سور مبارکه افزایش میزان تفسیرخوانی و مطالعه آن در جامعه است، زیرا تفسیرخوانی در جامعه کمرنگ شده و ما از ادبیات شیرین گذشته فاصله گرفتهایم.
وی افزود: در ادامه تفسیر سوره ضحی بیان شد مالی که به سبب قناعت و ترک طمع حاصل شود موجب عزت است و فقری که به سبب طمع و تلاش به کد و کاوش باشد موجب مذلت میشود؛ یعنی مالی باعث عزت خواهد شد که با قناعت و ترک طمع حاصل شود. به عبارت دیگر غنی قانع عزیز است و فقیر طمعکار ذلیل.
مرادی زنجانی گفت: اکنون به تفسیر آیات ششم به بعد سوره مبارکه ضحی براساس تفسیر عزیزی میپردازم. چون آن حضرت(ص) با استغناء به اموال دیگران به نهج عزت و غلبه و شوکت رسید، موجب ازدیاد جاه ایشان شد و مستلزم لحوق عاری نشد؛ یعنی اموالی را که از طریق حضرت خدیجه(س) و حضرت ابوطالب(ع) به دست آورد باعث عار و ننگ برای پیامبر(ص) نشد. هرگاه خداوند از بیان این سه نعمت فارغ شد، فرمود که هرگز از یتیم قهر مکن یعنی مال او را تلف نکن و در سخن با او درشتی مکن، زیرا تو هم یتیم بوده و ضعف و ناتوانی یتیم را به حقالیقین دانستهای و این شکری در مقابل این نعمات است. خداوند بعد از ذکر سه آیه شریفه «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى/ وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى/ وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى»، فرموده است که با یتیم رفتار مناسبی داشته باش، زیرا تو میدانی یتیم با کمترین آزاری دلشکسته میشود. گدا را به آواز سخت مران زیرا تو هم عیالوار و بیمایه بودی و الم احتیاج را میدانی و این شکری در برابر آن نعمت است: «وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى».
وی ادامه داد: هر کدام از آیات را در برابر آیه دیگری قرار داده، یعنی آیه أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى در برابر فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ و آیه وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى در برابر وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ و آیه وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى در برابر وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ است؛ نعمتهای پروردگارت را بیان کن، زیرا نعمات فراوانی داده و علوم و معارف بیپایان بر تو نازل کرده و شکرش این است که دیگران را هم به این نعمات دلالت کنی.
مرادی زنجانی اظهار کرد: نعمت اصلی اعطایی(دین) به پیامبر(ص) را در آخرین آیه ذکر کرده و از آیه 9 به بعد، سیاق آیات مبتنی بر شکر است، زیرا در مقابل نعمت دنیوی شفقت خلق الله را طلب کردند و در مقابل نعمت دینی دلالت بر طریق تحصیل نعمات باطنی و شفقت بر خلق الله مقدم است بر هدایت آنان، زیرا مادامی که امر معاش تنظیم نشود، خاطر را فراغ قبول تکالیف و جستن امر معاد میسر نیفتد. در حقیقت نعمات دنیوی را در مقام شکر، مقدم شمرده و از صنعت لف و نشر بهره برده شده است.
وی افزود: میتوان گفت سائل را با یتیم مناسبتی تمام است. بنابراین شکری که متعلق حق سائل بود مقارن حق یتیم آوردهاند و در تعداد نعمتها(شمارش نعمت)، نعمت هدایت را مقدم بر نعمت غنا دانستهاند، زیرا «وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى» قبل از «وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى» آمده، زیرا غنا وقتی نعمت است که طریق تصرف در اموال معلوم شود و آن بدون هدایت متصور نیست؛ یعنی وقتی غنا جزء نعمت محسوب میشود که انسان در راه درست مصرف کند وگرنه نه تنها نعمت نیست، بلکه عذاب خواهد بود.
مرادی زنجانی تصریح کرد: طبق آیه پایانی، ذکر نعمت مستحب است و اگر کسی میترسد، از بیان کردن نعمات خداوند در نزد دیگران دچار عجب و نخوت شود، پس بهتر است این کار را در خفا انجام دهد. از عبدالله بن عمر منقول است که احوال شببیداری خود و نماز گزاردن و قرآن خواندن را به مردم میگفت، ولی برخی افراد اعتراض کردند که این کار ریاست. او گفت که خداوند در سوره ضحی فرموده: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ.» پس چرا این نعمت را بیان نکنم.
وی با بیان اینکه در این سوره بر سه چیز یعنی رعایت حق یتیم و سائل و بیان نعمتهای خداوند تأکید شده است، گفت: پیامبر(ص) به تبعیت از فرمایش خداوند به آن مبادرت ورزیدند و در حدیث بیان شده که پرورنده یتیم، خواه آن یتیم با او قرابت داشته یا اجنبی باشد، در بهشت با من همنشین است و به انگشتان خود اشاره کردند. در اینجا یتیم مقرب و خویشاوند را از آیه شریفه يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ اخذ کرده است. همچنین در حدیث بیان شده که کسی نزد آن حضرت(ص) آمد و گفت که من قساوت قلب زیادی دارم و آن را علاج کنید. ایشان فرمودند که بر یتیمان شفقت کن و دست بر سر آنان بکش تا سختی دل تو دور شود و نیز وارد است که هر کسی از روی شفقت دست بر سر یتیمان بکشد، برای او به تعداد موهایش یک حسنه بنویسند. بزرگان سلف هم گفتهاند که چون یتیم میگرید، عرش به جنبش میآید و هر کسی یتیم را با دلجویی از گریه خاموش کند، گویی عرش را از جنبش ساکن کرده و از لرزش آن جلوگیری کرده باشد. بخشش آن حضرت بر سائلان آنقدر زیاد بود که هیچ گاه لفظ «لا» بر زبانشان جاری نشد.
مرادی زنجانی در ادامه بیان کرد: ترمذی در سنن خویش روایت کرده است که یکبار نزد آن حضرت 70 هزار درهم از بحرین آورده بودند و آن حضرت آن را از نماز فجر(صبح) تقسیم کردند و تا ظهر یک درهم باقی نمانده بود و سائلی نماند که پولی نگرفته باشد و وقتی سائلی آمد و حضرت هیچ نداشت به او بدهد، باز به او نه نگفت و فرمود که برو از فلان تاجر هرچه میخواهی خرید کن و به حساب من بنویس. در اینجا فردی گفت که خداوند فوق طاقت بر شما تکلیف قرار نداده است. پس چرا این همه دیون ایجاد میکنید. آن حضرت ناراحت شد و در این حین برخی صحابه انصاری گفتند که انفاق کنید و نترسید از کمی. آن حضرت خندیدند و آثار شادمانی در چهره ایشان نمایان شد و فرمودند که خداوند مرا بر این طریق امر فرموده است.
پژوهشگر قرآنی افزود: انفاق پیامبر(ص) بر سائلان آنقدر زیاد بود که حکم به میانهروی در آیات شریفه دیگر از جمله در سوره فرقان نازل و از کثرت انفاق نهی شد. در تفسیر سوره اسراء مذکور است که طفلی نزد پیامبر(ص) آمد و به ایشان گفت که مادرم گفت که پولی برای خریدن لباس ندارم و کرتهای به من بدهید. ایشان فرمودند که بعد از ساعتی بیا خواهم داد و آن طفل گفت مادرم گفت همین کرتهای که بر تن مبارک شماست به من بدهید و ایشان هم چنین کردند و به طفل دادند و خودشان برهنه نشستند و حق تعالی آیه نازل فرمود: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا.» این آیات درصدد بیان سیره پیامبر(ص) است.
وی ادامه داد: بخاری نقل کرده که زنی چادری(عبا) دوخت و به پیامبر(ص) داد که آن را بپوشید. آن حضرت هم محتاج چادر بودند و آن را پوشیدند و فردی گفت که چه چادر زیبایی آیا آن را به من میبخشی و آن حضرت چادر را بخشیدند. یاران دیگر آن فرد را ملامت کردند که چرا چادر را گرفتی و تو میدانی که آن حضرت هیچ سائلی را رد نمیکند. او گفت که من این چادر را برای کفنم خواستم نه حاجت دنیوی.
مرادی زنجانی در تفسیر سوره شرح گفت: این سوره مکی است و هشت آیه و 28 کلمه و 130 حرف دارد و آن را به سوره ضحی مرتبط میدانند. به همین دلیل برخی این هر دو سوره را یک سوره دانستهاند و گفتهاند که لازم نیست بین این دو جمله بسمالله الرحمن الرحیم استفاده شود و در نماز باید هر دو خوانده شود. البته برخی این مسئله را قبول ندارند و میگویند که اگر به خاطر ذکر و شمارش نعمتهای اعطاشده به پیامبر(ص)، در هر دو سوره آنها را یکی بدانیم، موارد مشابه زیادی پیدا میشود و چهبسا کل قرآن از نظر محتوا منسجم و هماهنگ است و نعمتهای خداوند را یادآوری کرده است. پس باید بسمله را از بین همه سورهها برداریم.
وی در پایان گفت: سوره ضحی به بیان نعمتهای ظاهری خداوند بر پیامبر(ص) و سوره شرح به بیان نعمات باطنی پرداخته و ممکن است همه افراد آن را درک کنند. مثلا شرح صدر یکی از این نعمات است. در مورد سبب نزول این سوره آمده که پیامبر(ص) به خداوند گفت که خدایا تو ابراهیم را مرتبه خلت بخشیدی و موسی را به خلعت کلیمی نواختی و داود را به تسخیر کوه و آهن ممتاز و حضرت سلیمان را به پادشاهی جن و انس و تسخیر باد و آتش مستثنی کردی و در جواب این سؤال این سوره نازل شد و نزول آن قبل از معراج بود، زیرا بعد از معراج، خداوند آنقدر نعمت به پیامبر(ص) داد که یکصدم آن را به انبیاء گذشته نداده بود. به این دلیل به این سوره شرح گفتهاند که بر منشأ کمال محمدی(ص) تاکید میکند؛ یعنی سرچشمه کمال پیامبر(ص)، تجلیات الهی است و همه کراماتشان در پرتو شرح صدر او به دست آمده و پیامبر(ص) رفعت مقام یافت.
انتهای پیام