به گزارش خبرنگار ایکنا، شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بهعنوان بنیانگذار و رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، همواره از ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است، اما به زندگی شخصی و خانوادگی این انسان تاریخساز که میتواند الگوی خوبی برای سبک زندگی ایرانی و اسلامی باشد، کمتر پرداخته شده است.
«همنفس بهار» با زیرعنوان «سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی (س) در مورد خانواده»، از جمله معدود آثاری است که به این جنبه از زندگی حضرت امام (ره) پرداخته است.
اصغر میرشکاری، مولف کتاب «همنفس بهار» به مناسبت سالروز رحلت حضرت امام در گفتوگو با ایکنا ضمن معرفی اجمالی از شخصیت حضرت امام (ره)، به سوابق خانوادگی ایشان و همسر حضرت امام و سوابق خانوادگی وی اشاره کرد و گفت: خانواده حضرت امام از همان ابتدای تولد خانواده نسبتا دارایی بودند و امکانات مناسبی در اختیار داشتند. همین الان هم اگر خمین تشریف ببرید، میبینید که خانه حضرت امام (ره) بسیار بزرگ با تمام امکانات و باتوجه به شرایط روز دارای برج و بارو و قسمتهای مختلف است. لذا امکانات خانواده حضرت امام (ره) بسیار وسیع بوده و اگر ایشان میخواست در ناز و نعمت زندگی کند، این امکان برای او فراهم بوده است.
میرشکاری با اشاره به اینکه حضرت امام (ره) تقریبا در شش یا هفت سالگی سالگی تحت تدریس مکتبخانه و زیر نظر معلم سرخانه قرآن کریم را دوره کرده است، عنوان کرد: ایشان مقدمات دروس حوزوی را نزد اساتید و ازجمله برادر بزرگتر خود آیتالله پسندیده در خمین گذرانده است. برخلاف پدر و برادرهای خود که اصفهان را برای تحصیل حوزوی انتخاب میکنند و بعد به نجف میروند، به اصفهان نمیرود و از آنجا که شنیده بودند آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که از بازتأسیسکنندگان حوزه علمیه قم و از استادان بزرگ حضرت امام (ره) در اراک است، در 17 سالگی به حوزه علمیه اراک میرود.
وی ادامه داد: پس از دو سال تحصیل در حوزه اراک، در نوروز 1301 که آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی برای بازتأسیس حوزه علمیه قم به این شهر میآید، حضرت امام (ره) هم به خمین و سپس به قم میرود و در حوزه قم مستقر میشود. بعد از چند سال تحصیل در حوزه علمیه قم از آنجا که حضور بعضی از بزرگان از جمله خود شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله شاهآبادی را درک و دریافت کرده، به لحاظ علمی بسیار پیشرفت میکند، در محضر آیتالله حائری یزدی مرحله خارج فقه و اصول و در محضر مرحوم شاهآبادی عرفان را درس میگیرد. خود وی نیز از اساتید برجسته حوزه علمیه قم میشود و در کنار آن درس اخلاق ارائه میکند که بسیار مورد استقبال قرار میگیرد.
نویسنده کتاب «آینه حسن» با اشاره به ازدواج حضرت امام در سال 1308، درباره کیفیت این اتفاق عنوان کرد: حضرت امام (ره) پس از حضور چندساله در حوزه علمیه قم و رسیدن به مدارج بالای علمی و اخلاقی، با چند تن از روحانیون ازجمله دو برادر به اسم سیداحمد و سید صادق لواسانی بسیار دوست بوده است. در همین سالها با فرد بزرگواری به اسم میرزا محمد ثقفی که هفت سال از حضرت امام بزرگتر بوده، آشنا میشوند.
وی ادامه داد: دوستان حضرت امام (ره) که میبینند ایشان در سن ازدواج است، تکلیف میکنند که چرا ازدواج نمیکنید؟ حضرت امام در پاسخ آنها میگویند در خمین فردی مناسب خود ندیدهاند. یکی از همین دوستان اشاره میکند آقای ثقفی دو دختر متدین و خوب دارد و پیشنهاد میکنند حضرت امام با یکی از دخترهای آقای ثقفی ـ که همین بانو خدیجه ثقفی یا قدس ایران بوده است ـ ازدواج کند.
میرشکاری ضمن تأکید به تفاوت سنی 11 ساله خدیجه خانم ثقفی با حضرت امام، تصریح کرد: زمانی که حضرت امام به خواستگاری دختر آقای ثقفی میرود، او یک دخترخانم 15 یا 16 ساله بوده و ایشان هم مانند خانواده حضرت امام (ره) از زندگی مرفهی برخوردار بودند.
نویسنده کتاب «همنفس بهار» در بیان وضعیت خانواده همسر امام هنگام خواستگاری از او، عنوان کرد: خانم ثقفی از همان ابتدا یک مادربزرگ بسیار ثروتمند داشته که پیش این مادربزرگ زندگی میکرده و زندگی تقریبا اعیانی داشته است. مثلا در آن زمان که کمتر دختر حضرات علما به مدرسه میرفتند، به مدرسه میرفته و مدرک ششم ابتدایی را دریافت میکند. یک خانم کلیمی بهعنوان معلم سرخانه به او زبان فرانسه درس میداده است. زندگی در قم را زیاد دوست نداشته و هنگامی هم خانه پدر او برای تحصیل به قم منتقل میشود، پیش مادربزرگش در تهران میماند و موقع سرزدن به خانه پدری در قم، کمتر توقف داشته است.
وی با اشاره به خواستگاری پرتعداد حضرت امام (ره) از خدیجه خانم ثقفی، گفت: مدتی بعد از پیشنهاد ازدواج حضرت امام با فرزند آقای ثقفی، با پیگیری دوستان حضرت امام در حوزه علمیه، ایشان به خواستگاری دختر آقای ثقفی میرود و هر بار خدیجه خانم عنوان میکرده که من زندگی طلبگی را دوست ندارم و اصلا زندگی در قم را ملالآور ذکر کرده است.
میرشکاری ادامه داد: خواستگاری حضرت امام از دختر آقای ثقفی چندین ماه طول میکشد و این اواخر در فاصله دو ماه، 5 بار به خواستگاری او میروند و هر بار هم جواب رد میشنوند. البته آقای ثقفی به دلیل شناختی که از حضرت امام داشته، او را انسان بسیار آگاه، متعبد، متدین و بهنوعی آدم استثنایی میدیده و خیلی رغبت داشته است که این وصلت صورت بگیرد. اما مادربزرگ خدیجه خانم که خودش فرد متمولی بوده و ملک و دارایی فراوانی داشته است، دوست داشته او را به همسری فرزند یکی از هم ملکیهای خودش بدهد و به همین دلیل با ازدواج خدیجه خانم و حضرت امام(ره) مخالفت میکرده است.
وی افزود: آخرین بار که حضرت امام (ره) با دوستان و برادران خود به خواستگاری خدیجه خانم میآید، دختر خانم مطابق معمول پیش مادربزرگ خود و جوابش هم به خیال خودش نه بوده است. تا اینکه همان شب خوابی عجیب میبیند. همسر حضرت امام نقل میکند در خواب حیاط کوچکی را دیدم که دو اتاق دقیقا شبیه و قرینه هم دو طرف حیاط وجود دارد، حتی رنگ پردههای آن هم در خاطرم هست. من پشت پنجره یکی از اتاقها نشسته بودم و در اتاق مقابل هم یک مرد میانسال با عمامه مشکی، یک مرد با کلاه و دستار و یک مرد جوان دیگر هم با عمامه مشکی حضور داشتند. در کنار من هم یک پیرزن با چادرنماز گلگلی بود که از او درباره آن چند نفر پرسیدم و او پاسخ داد حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) هستند. من هم خوشحال بودم که پیامبر و امامان معصوم خود را میبینم، اما پیرزن به من گفت «تو از آنها بدت میآید» و باعث تعجب من شد که مگر میشود من از پیامبر و امامان خودم بدم بیاید؟ اما پیرزن باز تأکید کرد که «تو از آنها بدت میآید» و از هول این جمله از خواب بیدار شدم.
وی افزود: همسر حضرت امام ذکر میکند که صبح آن روز در اولین فرصت خواب را برای مادربزرگم بازگو کردم و تعبیر او از خواب این بود که انگار این سید روحانی که چند بار خواستگاری کرده، سید برحقی است و احتمالا براساس پاسخهای منفی که به او داده شده، برای پیامبر و این حضرات (ع) رنجشی ایجاد شده است و شاید مقدر است که تو به او جواب مثبت بدهی.
نویسنده کتاب «آینه جمال» ادامه داد: خانم ثقفی میگوید چند دقیقهای بعد از این اتفاق پدرم از راه رسید و گفت از طرف آقا روحالله دوباره برای خواستگاری تو آمدند و نظر من این است که این وصلت صورت بگیرد. اگر نظر شما چیز دیگری است، من دیگر در کار ازدواج شما دخالتی نمیکنم. همزمانی خوابم با درخواست پدرم باعث شد من سکوت کنم؛ اما مادربزرگم با یک جعبه گز از ما پذیرایی کرد و آن را شیرینی جواب مثبت من خواند که باز هم من ساکت ماندم. اینجا پدرم از سکوت من خیلی خوشحال شد و به سجده افتاد.
میرشکاری اضافه کرد: همسر حضرت امام (ره) نقل میکند چند وقت بعد مادرم قاصدی فرستاد که به خانه پدرم بروم و داماد را ببینم. بعد از این دیدار پدرم در شب میلاد امام حسن (ع) در نیمه ماه رمضان از من اجازه گرفت که سید احمد لواسانی را وکیل کند تا همراه آقای پسندیده از طرف داماد به حرم عبدالعظیم حسنی بروند و آنجا خطبه عقد را جاری کنند، که من باز سکوت کردم. به این ترتیب خطبه عقد برقرار و عروسی برگزار شد و راهی خانه حضرت امام شدم، اما وقتی وارد خانه شدم، دیدم دقیقا همان خانهای است که در خواب دیدم با همان پنجرهها و پردههایی که دیده بودم.
نویسنده کتاب «همنفس بهار» با اشاره به سازگاری همسر امام با ایشان در تمام مراحل زندگی، عنوان کرد: جالب است که خانم ثقفی که تقریبا همه امکانات و رفاهیات زمان خود را در اختیار داشته، مجبور میشود پشت همان کامیونی که اساس منزل را بار زدهاند، بنشیند و همراه جهیزیهاش از تهران به قم برود که طبق تعریف خود ایشان تمام مسیر را گریه میکند. بعد هم که ساکن قم میشوند هر چند وقت یک بار مجبور بودهاند خانه خود را عوض کنند و از یک خانه اجارهای به خانهای دیگر جابهجا شوند و عجیبتر از همه سازگاری این خانم با شرایط حضرت امام (ره) بوده است.
وی ادامه داد: یعنی کسی که در آن رفاهیات زندگی میکرده است، میگوید گاهی اوقات که بچهام مریض میشد، حتی برای تهیه دوای او هم پول نداشتیم؛ اما با امام میسازد. او میگوید من مطمئن بودم حضرت امام هر کاری که میکند برای خدا است و به همین دلیل بر خودم فرض میدانستم که با او همراهی کنم که واقعا هم در مهر و محبت، هم در سازش با امام و برخورد عاقلانه با زندگی و ... همسر امام (ره) همهجوره نمونه است.
میرشکاری در بخش دیگر سخنان خود اشاره کرد: همسر امام میگوید ایشان به چند چیز در من توجه داشت، همیشه سلامت، حرمت و علاقه به من مورد توجه حضرت امام (ره) بود. امام حتی در حضور نوههایش وقتی که حرف از خانم به میان میآمد، ابراز علاقه شدیدی میکرد که این یکی از گمشدههای خانوادههای ما است که نوعا غرور مردها اجازه نمیدهد به همسران خود بگویند «دوستت دارم» اما اگر نامهای که حضرت امام آن اوایل برای همسرشان نوشتهاند و در جلد اول صحیفه امام هم هست را ببینید، در این نامه چیزی جز ابراز علاقه و محبت و عشق مشاهده نمیکنید.
وی تاکید کرد: باید توجه داشت که این نامه را امام خمینی(ره) زمانی که یکی از بزرگان حوزه علمیه است، نوشته است. حتی نامههایی هم که زمان حضور حضرت امام (ره) در نجف اشرف بین ایشان و همسرشان ردوبدل شده را ببینید، انباشته از ابراز علاقه، عاطفه و عشق است و احتمالا دوام زندگی آنها هم بر اثر همین دست اتفاقات بوده است.
میرشکاری گفت: اگر خانواده حضرت امام (ره) بهعنوان یک خانواده نمونه در زندگیهای ما مطرح شود و عملا یک فرهنگ براساس این رفتار خانوادگی حضرت امام و همسرشان شکل بگیرد، بهترین الگو برای سبک زندگی ایرانی و اسلامی است که در کتاب «همنفس بهار» تقریبا سعی شده است مطالب مربوط به دیدگاه حضرت امام به خانواده و خاطراتی که پیرامون آن هست، بهطور کامل ذکر شود.
نویسنده کتاب «همنفس بهار» در ادامه گفت: حضرت امام یک عالم شیعی بود که دین را در تمام وجوه و جامعیت آن باور داشت و این جامعیت دینی را در خودش پیاده کرده بود. یعنی اگر صد سال دیگر یکی بپرسد امام خمینی که بود؟ باید ابتدا تشیع را بشناسیم؛ زیرا امام هم به لحاظ جنبههای علمی، هم به لحاظ تهذیب نفس و خودسازی از بینظیرترین علمای تاریخ شیعه است و تا تشیع را نشناسیم، ابعاد وجودی حضرت امام را درک نخواهیم کرد.
وی افزود: اگر کتابهای اخلاقی حضرت امام مثل «چهل حدیث»، «حدیث جنود عقل و جهل» یا فرمایشات حضرت امام (ره) در ابتدا و انتهای دروسشان و... را ملاحظه کنید، همه انباشته از جنبههای اخلاقی و معنوی است و دقیقا جنبههای عملی را مطرح کرده است؛ بنابراین اگر بخواهم تعریفی از حضرت امام ارائه کنم، باید بگویم حضرت امام (ره) در بینش، فکر و اندیشه خداخواهی و توحید محض و در روش و منش هم اسلام محض است.
وی تصریح کرد: یعنی اگر ما بتوانیم رفتار امام خمینی (ره) را کالبدشکافی کنیم، چیزی غیر از اسلام محض نیست و این توفیقی است که برای کمتر کسی حاصل شده است. کار جامعهسازی و نظامسازی حضرت امام (ره) هم که به دنبال آن آمد، موفقیتی است که برای کمتر کسی حاصل میشود.
میرشکاری با بیان اینکه با مدد و توفیق خداوند 25 جلد کتاب پیرامون اندیشه حضرت امام و حدود 120 یادداشت با عنوان «درسی از امام خمینی (ره)» از بنده منتشر شده است، عنوان کرد: «همنفس بهار» یکی از این کتابها است که پیرامون مسائل خانوادگی حضرت امام (ره) است که در انتخاب اسم آن هم ایهامی در کار است. یعنی از یک سو میتواند به تاریخ ارتحال همسر حضرت امام اشاره داشته باشد. همسر حضرت امام اول فروردین سال 1388 به رحمت ایزدی پیوست. اگر به زندگی در دنیای پس از مرگ بهعنوان زندگی واقعی نگاه کنیم، نفس کشیدن او در دنیای حقیقی عالم آخرت همراه فصل بهار بوده است.
وی افزود: برداشت دیگر این است که خانم ثقفی بعد از ازدواج با شخصیتی چون حضرت امام (ره) هم نفس بوده است و حضرت امام (ره) برای احیای دین و معنویت و اعتباربخشی به دستورات الهی، مانند بهار عمل کرد و بر همین اساس بود که «چون بهار آید از اقصای دشت/ مردها جوشد زخاک آنسان که از باران گیاه».
میرشکاری با اشاره به شهدا بهعنوان تربیتیافتگان مکتب خمینی، عنوان کرد: کار امام و انقلاب او قاسم سلیمانیها را تربیت کرد. خاطرم هست که قاسم سلیمانی را بعد از برگشت از جنگ 33 روزه لبنان، در زادگاهم در کرمان زیارت کردم. فرصتی پیش آمد و از او پرسیدم به لحاظ معنوی رزمندگان ما با رزمندگان حزبالله قابل مقایسه هستند یا نه؛ به نحوی به من تفهیم کرد که باید سوالم را برعکس بپرسم، یعنی آنها با رزمندگان ما قابل مقایسهاند یا خیر؟ و بعد اسم برد که بزرگترینهای آنها هم با امثال شهید باکری قابل مقایسه نیستند.
وی افزود: اینجا ما میدانیم که حاج قاسم چیزی در شهید باکری دیده است که او را مثال میزند. یادم میآید چند وقت پیش مطلبی با این مضمون درباره شهید مهدی باکری مطالعه کردم که در جبهه نامهای به دست او میرسد و بعد از خواندن شروع به استغفار میکند. دلیل استغفارش را که جویا میشوند، پاسخ میدهد برای لحظاتی از خدا غافل شدم و همه میدانیم که این حرف گفته یک انسان معمولی نیست، بلکه حرف یک معصوم در حد بالا است.
نویسنده کتاب «همنفس بهار» در ادامه با اشاره به پیام مقام معظم رهبری به مناسبت چهلم حضرت امام، آن را یکی از زیباترین فرمایشات پیرامون حضرت امام (ره) خواند و گفت: مقام معظم رهبری در بخشی از این پیام میفرماید «او به همه آموخت که علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، شدنی است» حقیقتا حضرت امام (ره) به اینجا رسیده بود و دست دیگرانی را هم گرفته و با خود بالا آورده بود. خیلیها در جبهه به این درجه و مقام رسید.
میرشکاری گفت: بزرگی فرمودند حضرت امام (ره) کلاس عرفان و اخلاق نداشت اما هزاران عارف تربیت کرد. خیلی از این عارفانی که حضرت امام در جبهه و جاهای دیگر تربیت کرد، سوادی هم نداشتند، اما آنقدر خود را بالا کشیدند که آدم حسرت یک ذره از گرد پای آنها را میخورد. اینها همه با واسطه یا بیواسطه دستپرورده امام (ره) بودند و این اثر انشاءلله تا ظهور حضرت عصر (عج) ماندنی است.
وی در بخش دیگر صحبتهای خود با تأکید بر این فرمایش حضرت امام (ره) که «هر کسی بخواهد به هر جایی _مقامات بالای معنوی_ برسد، از طریق ولایت ائمه معصوم (ع) است»، اظهار کرد: این فرضیه فرمول خاصی دارد که حضرت امام (ره) آن را پیدا کرده بود و در زندگی خود به کار میبرد. تا آنجا به بعد از ازدواجشان حتی یک بار به همسرشان امر نکردند کاری را انجام دهد. همسر ایشان نقل میکنند یک بار نشد که حضرت امام حتی به من بگویند دکمه لباس من را بدوز و آنقدر به من احترام میکرد که گاهی اوقات بعد از ورود من به خانه یا اتاق که فراموش میکردم در خانه را ببندم، اجازه میدادند من بنشینم بعد خودشان برمیخاستند و در را میبستند.
میرشکاری در بیان دیگر موارد احترام و علاقه حضرت امام (ره) به همسرشان، عنوان کرد: حضرت امام آدم به شدت منظمی بود، یعنی حتی برای ثانیههای وقتش هم حساب و کتاب داشت. خود همسر ایشان نقل میکند که امام آنقدر منظم بود که من ساعتم را از روی رفتار حضرت امام (ره) کوک میکرد. یعنی برای هر کاری وقتی داشت و آن را جابهجا نمیکرد اما وقتی پای خانم به میان میآمد، این برنامه را به حرمت خانم خانه کنار میگذاشت و به او حرمت میکرد و به این طریق هم علاقه خود را به او نشان میداد و هم مراقب بود که حرمت او همهجانبه حفظ شود.
وی ادامه داد: همسر حضرت امام نقل میکند روز اولی که به خانه حضرت امام (ره) آمدم، به من گفت تو در زندگی من آزاد هستی و مسائل متعارف زندگی با خود تو است. اگر هم روزی بچهها در خانه کاری میکردند که مطابق با اصول تربیتی امام نبود، همین که پای من به میان میآمد و بچهها تأکید میکردند که مادر گفته است، دیگر چیزی نمیگفت.
نویسنده کتاب «همنفس بهار» کمک به همسر در منزل را از دیگر خاطراتی که همسر حضرت امام از او ذکر میکند، خواند و گفت: همسر امام میگوید ایشان با آن همه مشغلهای که در درس داشت، اما با تولد بچهها شبها را قسمتبندی میکردند و ساعتهایی از شب را کنار بچهها بیدار میماند تا من بخوابم.
میرشکاری گفت: حضرت امام (ره) آنقدر به همسرشان احترام میگذاشت که یک بار یکی از نوهها در جمع خانوادگی به امام میگویند خوشبهحال خانم که همسری مثل شما دارد و اینقدر او را دوست دارید. امام پاسخ میدهد خوشبهحال من که همسری مثل خانم دارم که با همه بد و خوب زندگی من میسازد.
وی تأکید کرد: نگاه همسر حضرت امام به ایشان هم یک تأیید همهجانبه است. اساسا یکی از موفقیتهای مرد در خانواده مقبولیت نزد همسر است و خانم ثقفی با تمام وجود حضرت امام (ره) را باور داشت. هم مرجع تقلید و رهبر او بوده و هم به تأکید خود ایشان رفتار او همهجانبه منطبق بر جنبههای دینی بود و وقتی حضرت امام را میدیدم، خاطرم آسوده بود که فرزندانم دیندار خواهند بود.
نویسنده کتاب «همنفس بهار» در پایان گفت: حضرت امام غیر از وصیتنامه الهی ـ سیاسی خود، سه وصیتنامه دیگر دارد که در هر سه آن و حتی در نامههای عرفانی که برای مرحوم سید احمدآقا نوشته، بالاتفاق سفارش خانم را دارد. همسر امام هم با همه سختیها و بد و خوب زندگی پر فراز و نشیب امام (ره) ساخته است و انصافا حق است اگر به جایگاه خانم ثقفی در انقلاب توجه بیشتری بشود.
«آینه حسن»، « صحیفه دل»، «جلوه دوست»، «قانون و قانونگرایی در سیره امام خمینی (ره)»، «حقوق مردم و وظایف مسئولین»، «آینه جمال»، «روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی و اجتماعی امام خمینی»، «سر دلبری»، «راه و رسم منزلها»، «این اکسیر بیبدیل»، «طبیب عشق» و... از دیگر آثار اصغر میرشکاری پیرامون آرا و نظرات امام خمینی (ره) در موضوعات مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.
انتهای پیام