محرم و دست خالی صداوسیما در سریال‌های مناسبتی
کد خبر: 4076016
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۸
یادداشت

محرم و دست خالی صداوسیما در سریال‌های مناسبتی

همه سریال‌های به‌یادماندنی محرم به سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ برمی‌گردد، قطعاً پس از این سال‌ها نیز سریال‌های مناسبتی برای این ایام ساخته شده، ولی مسئله اینجاست که چه کسی آن‌ها را به یاد دارد.

سریال‌های مناسبتی محرم

این روزها به هر صفحه یا هر سایتی که سر می‌زنیم، یا لطیفه‌ای درباره پخش مجدد مختارنامه می‌بینیم، یا اظهار ناراحتی سردمداران صداوسیما از این شوخی‌ها. این لطیفه‌ها حاکی از آن است که حتی خود مختار و کیان نیز امسال اعلام برائت کرده و گفته‌اند حوصله قیام ندارند و لذا، سریال آنها نباید پخش شود. مسئولان صدا و سیما نیز می‌گویند مردم خود درخواست‌های مکرر برای پخش این سریال دارند. به هر سویه این ماجرا که نگاه کنیم، این نتیجه حاصل می‌شود که دست صداوسیما خالی بوده و به همین علت، 12 سال است که سریال مختارنامه را پخش می‌کند. این موضوع از یک سو، عده‌ای را خسته کرده و باعث شده است به ساختن لطیفه رو بیاورند و از سوی دیگر، افرادی که شاهد خالی بودن تلویزیون از یک سریال فاخر و متناسب با محرم هستند، به پخش مختارنامه رضایت می‌دهند و تقاضای آن را دارند. در اینکه مختارنامه، سریال فاخری است، شکی نیست و هیچ یک از این مباحث، ارتباطی با محتوا و کیفیت این سریال ندارد، بلکه مستقیماً به عملکرد صدا و سیما برمی‌گردد.

بی‌شک بهترین‌ سریال‌های مناسبتی محرم در نیمه دوم دهه 70 و نیمه اول دهه 80 ساخته شده است و اگر بخواهیم نام تک‌تک آنها را بیاوریم، مثنوی هفتاد من می‌شود، ولی نگاهی اجمالی به سریال‌های مناسبتی محرم، مؤید این موضوع است. در نظر من، مهم‌ترین و البته باکیفیت‌ترین سریالی که برای ماه محرم ساخته شده و الحق روح این دهه را در خود متبلور ساخته، سریال شب دهم(1380) به کارگردانی حسن فتحی است. حیدر خوش‌مرامی که با به عهده گرفتن اجرای تعزیه، در مسیری از تکامل قرار گرفت و توانست در این دهه، روح خود را جلا ببخشد و در نهایت در این راه جان دهد. پس از آن، باید از سریال سفر سبز(1381) به کارگردانی محمدحسین لطیفی نام برد که داستان دنیل خارج‌نشینی را روایت می‌کرد که تجربه محرم برای او، به جریانی برای هویت‌سازی وی با ایران و ایرانی بودن تبدیل شد. معصومیت از دست رفته(1382)، سریال مناسبتی بعدی است که توسط بیژن میرباقری ساخته شد و داستان شوذب خزانه‌داری را روایت می‌کرد که حب علی و پسرانش را در سینه داشت، ولی مال دنیا او را از راه صواب دور و به فرد دیگری تبدیل کرد. در سال 1384 که ایام محرم با ایام پیروزی انقلاب مصادف شد، از حق‌خواهی حسین(ع) به‌عنوان مبارزه‌ای نمادین برای انقلاب استفاده می‌شود. به همین دلیل، شاهد ساخت سریال روزهای اعتراض به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده بودیم. در همین سال‌های 1383 ـ 1384 است که ساخت سریال مختارنامه نیز آغاز و در سال 1389 پخش می‌شود.

همان‌گونه که مشخص است، همه سریال‌های به‌یادماندنی محرم به سال‌های 1380 تا 1385 برمی‌گردد. قطعاً پس از این سال‌ها نیز سریال‌های مناسبتی برای این ایام ساخته شده، مثل پریدخت(1386)، آخرین دعوت(1387)، بانو(1388)، یلدا(1391)، زمانی برای عاشقی(1392)، پرده‌نشین(1393)، پناه آخر(1398)، مرضیه(1398)، در کنار پروانه‌ها(1400)، ولی مسئله اینجاست که چه کسی آنها را به یاد دارد؟

یکی از مهم‌ترین دلایلی که سریال‌های پیش‌تر گفته شده را به مجموعه‌های شاخصی تبدیل کرد، فیلمنامه منسجم، قوی و بدیع بود. نه تنها موضوع داستان‌ها، جدید و نو به‌حساب می‌آمد، بلکه نحوه پرداخت آن قوی و روابط میان شخصیت‌ها و رخدادهای داستان نیز منطقی و عقلانی طرح‌ریزی شده بود، ولی در سریال‌های اخیر، موضوعات مطرح شده، کلیشه‌ای و تکراری بوده و کنش‌های شخصیت‌ها نه براساس عقلانیت و نزدیکی به زندگی روزمره، که براساس شعارزدگی طراحی شده است.

دومین عامل مهم، حضور هنرمندان پرقدرت در مقام کارگردان و بازیگر در این سریال‌ها بود. کارگردانی چون حسن فتحی که به جرئت می‌توان گفت بهترین سریال‌های تاریخی صداوسیما را ساخته است، یا امین تارخ به‌عنوان بازیگر پرقدرتی که نقش‌های ماندگاری دارد، از این دست هستند، ولی در حال حاضر، تعداد زیادی از این هنرمندان با تلویزیون همکاری چندانی ندارند. شاید گفته شود که امین تارخ به‌عنوان یک بازیگر قوی همچنان در سریال‌های صداوسیما حضور دارد و من نیز بر آن صحه می‌گذارم، ولی نکته قابل توجه اینجاست که هیچ کدام از این عوامل به تنهایی عامل موفقیت نیستند، بلکه مجموعه آنها و کنار هم قرار گرفتنشان است که یک سریال را موفق می‌کند. در اینجا طرح یک اخطار ضروری به نظر می‌رسد و آن اینکه بازپخش مکرر سریال‌های موفق صداوسیما باعث می‌شود پس از چندی، مخاطبان از این مجموعه‌ها دلزده شوند و به لحاظ ذهنی، همه سریال‌های موفق نیز به خیل عظیم فعالیت‌های ناموفق صداوسیما بپیوندند، کمااینکه هم‌اکنون این اتفاق برای سریال مختارنامه و شب دهم نیز افتاده است.

سؤالی که در نهایت مطرح می‌شود، این است که چرا صداوسیما در 15 سال اخیر نتوانسته سریالی بسازد که هم واجد کیفیت لازم باشد و هم محتوایی متناسب با ایام محرم را بازنمایی کند؟ این موضوع نه تنها سریال‌های مناسبتی، بلکه همه سریال‌های تلویزیون را در بر می‌گیرد. کمااینکه بهترین سریا‌ل‌های تلویزیون در 10 سال اخیر، از تعداد انگشتان یک دست نیز فراتر نمی‌رود. آیا دلیل آن، ممیزی‌های بی‌جا و بی‌موردی نیست که گریبان‌گیر تمامی محتواهای این نهاد شده است؟ آیا دلیل آن تنگ‌نظری‌ نسبت به برنامه‌های محبوب مردم نیست؟ آیا دلیل آن دوری بیش از اندازه صداوسیما از فرهنگ مردم و سلایق آنها نیست؟ و در نهایت، آیا دلیل آن خداحافظی خیل عظیمی از کارگردانان، بازیگران، نویسندگان و تهیه‌کنندگان از تلویزیون نیست؟

به نظر می‌رسد، چاره این ماجرا در نوعی بازاندیشی اساسی و بنیادین باشد که باید در رویه‌های صداوسیما اتفاق بیفتد و بتواند دوباره هنرمندان کشور را که همگی خانه اولشان را تلویزیون می‌نامند، به خانه‌ خود بازگرداند و دوباره اعتماد مردم را به این رسانه تقویت کند. با این یادآوری، نوشته خود را به پایان می‌برم که علی حاتمی به‌عنوان یکی از بزرگانی که در ساخت سریال‌های تاریخی سررشته داشت، وقتی از مرگ خود خبردار شد، همه متعلقات مادی به‌جامانده از سریال‌هایش را به صداوسیما بخشید، چون آنجا را مطمئن‌ترین مکان برای امنیت این وسایل ارزشمند می‌دانست. چرا این اعتماد اکنون باید تا این حد از بین برود؟

مهوش خادم‌الفقرایی، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی و عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی واحد اصفهان

انتهای پیام
captcha