گروه فرهنگی ایکنا در ایام متعلق به سالار شهیدان؛ حضرت امام حسین(ع) گزیدهای از اشعار مرتبط شاعران معاصر را گزینش کرده است.
در سومین بخش مهمان غزل فاضل نظری هستیم.
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
ز دوردست، سواران دوباره میآیند
که بگذرند به اسبان خویش از رویش
کجاست یوسف مجروح پیرهنچاکم
که باد از دل صحرا میآورَد بویش
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنانکه به مذبح بُرید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که میگرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش
هزارمرتبه پرسیدهام ز خود او کیست
که این غریب، نهاده است سر به زانویش
کسی در آنطرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
کسی که با لب خشک و ترکترک شدهاش
نشسته تیر به زیر کمان ابرویش
کسی است وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویش
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سری
به روی شانه طوفان رهاست گیسویش
انتهای پیام