در روزهای اخیر قیمت ارز، خودرو، طلا و سکه دچار جهش عجیبی شد و جامعه را دچار التهاب زیادی کرد اما در این میان آنچه غایب بود حضور مسئولان مربوطه در صحنه برای پاسخگویی و تشریح دلایل این جهش قیمتی و بیان راهکارهای حل این مشکل بود. این در حالی است که پاسخگویی یکی از شاخصهای حکمرانی مطلوب و از نشانهها و ویژگیهای مردمی بودن یک نظام سیاسی است و نمیتوان شعار تحول و ارتباط با مردم را سرداد اما در هنگام پاسخگویی سکوت کرد و از چشم رسانهها غایب شد و از ارتباط با مردم سخن گفت اما مردمی بودن را تنها به دیدار چهره به چهره با مردم تقلیل داد و پاسخ به ابهامات و دغدغههای آنان را در چین شرایط ملتهبی به مصلحت ندانست یا رو به فرافکنی آورد.
نکته دیگر اینکه غیبت و سکوت مسئولان در وضعیتی که مردم از هر طرف تحت فشار هستند و همچنان اتفاقات داخلی به طور کامل فروکش نکرده و رسانههای معاند همچنان در مسیر ایجاد یأس و ناامنی در حال عملیات روانی و تبلیغی هستند، بسیار تعجببرانگیز و حیرتآور است؛ از این منظر که این دسته از مسئولان با این سکوت و عدم پاسخگویی در حال تکمیل پازل جنگ روانی دشمنان هستند و بیاعتنا به شرایط ملتهب بازار و سرگردانی مردم برای تصمیمگیری در خصوص مسائل سرنوشتساز زندگی خود، به یک سری جوابهای کلیشهای مانند حباب قیمتها یا ارتباط افزایش قیمتها به اغتشاشات بسنده میکنند و این مسئلهای است که فقط ضربه آن متوجه دولت نمیشود بلکه این نوع مسئولان با این رفتار مدیریتی خود در حقیقت زمینه ضربه به نظام را فراهم میکنند.
اگر رهبر معظم انقلاب این همه بر جهاد تبیین تأکید دارند برای این است که جهاد تبیین راهی برای جلوگیری از سلطه دشمنان بر مغزها و اذهان مردم و خنثی کردن اهداف دشمنان در جنگ ترکیبی برای قلب واقعیتهاست و اتفاقا جهاد تبیین در شرایط سخت و بحرانی مانند امروز است که اهمیت ویژهای پیدا میکند اما شاهد هستیم حتی در این وضعیت نه تنها شاهد پاسخگویی سریع و بههنگام مسئولان نیز نیستیم بلکه با وجود گذشت حدود ده روز از این وضعیت ملتهب یک پاسخگویی عادی و مرسوم نیز انجام نگرفته و اینهاست که مردم را نسبت به آینده ناامید و نامطمئن کرده و احتمال پذیرش ادعاهای رسانههای ضد ایرانی را بالا میبرد و اینجاست که این مسئولان به جای کمک به پیشبرد جهاد تبیین در حقیقت با بیعملی، انفعال و عدم پاسخگویی به سؤالات حساس مردم بزرگترین خدمت را به موفقیت جریان تحریف رسانهای میکنند.
در حقیقت اگر سخن از اصلاح رویهها، روشها، تغییر برخی سیاستها یا حکمرانی نو از سوی مسئولان مختلف گفته میشود اما در مقابل شاهد عدم پاسخگویی از سوی مسئولان هستیم آیا نباید از مردم انتظار داشت که این وعدههای اصلاحی را هم باور نکنند و آن را نپذیرند؟ یکی از سادهترین مظاهر اصلاح روشها و تغییر رویهها در همین پاسخگوییهای صریح، صادقانه و بهموقع مسئولان به مردم است اما وقتی چنین قدم کوچکی نیز برداشته نمیشود، مردم قطعا شعارهای بزرگ و پرطمطراق بعدی را هم نوعی دیگر تفسیر کرده و آن را وعدهای بیپشتوانه و غیر صادقانه تلقی میکنند.
نباید این مسئله را از نظر دور داشت که اعتراضات اجتماعی و سیاسی حاصل انباشتی از مطالبات و نارضایتیهای پیشینی مردم در طی سالها است که ممکن است بهانهای آن را شعلهور کند، پس مسئولانی که امروز بیتفاوت و بدون مسئولیتپذیری لازم نظارهگر التهابات اقتصادی هستند، بدانند در آن روز، که امیدواریم فرانرسد، خود جزو متهمان اصلی بروز اعتراضات احتمالی خواهند بود. پس برای اینکه دوباره شاهد آن چرخه نامبارک اعتراض ـ اغتشاش نباشیم، اصلاحات در حوزههای مختلف را جدی بگیریم و گام اول را از همین شاخص پاسخگویی درست و بهموقع به مردم برداریم.
مهدی مخبری
انتهای پیام