به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه، در جلسه تفسیر نهجالبلاغه که شامگاه شنبه، 17 دیماه در حسینیه امامزاده اسماعیل(ع) شهر قزوین برگزار شد، در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ گفت: حضرت امیر(ع) میفرماید «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» و شهادت میدهم که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست «أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَ تَقْدِیمِ نُذُرِهِ» که او را برای اجرای فرمانش و ابلاغ حجتش و ترساندن عاصیان از عذابش فرستاد.
وی اظهار کرد: تا اینجا امام به چهار رکن در مسیر توحید اشاره فرمودند؛ ایمان، هدایت، استعانت و توکل؛ حالا وقت آن است که حضرت پای آنچه را که گفته امضا کند و در عین حال مسیر تحقق آن را نشان دهد. ایمان عهدی است قلبی (عقد القلب) عقد به معنای گره است یعنی ایمان حقیقی با جان و قلب آدمی گره میخورد. ایمانی که تاکنون از آن سخن گفته شد نیاز به ابراز دارد و نباید در درون انسان باقی بماند و باید اثر بیرونی و ظهور خارجی آن عیان شود.
این استاد نهجالبلاغه با اشاره به اینکه اقرار زبانی و رفتار عملی ۲ راه ابراز ایمان است، بیان کرد: در اینجا امام با زبان به ایمان خود اقرار میکند و تعبیر اَشهَدُ را بهکار میبرد که زیباترین نوع گواهیدادن است. میدانیم که شهادت باید مبتنی بر علم باشد؛ اگر انسان درباره پدیدهای به معرفت نرسد شهادت دادن او بیمعناست.
وی ادامه داد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» در این بخش امام به رسالت رسول خدا(ص) شهادت میدهد؛ امام لازمه ایمان را شهادت به رسالت پیامبر میداند در کلام امام این شهادت بلافاصله بعد از تبیین مفهوم ایمان قرار میگیرد و حضرت به نوعی این اقرار زبانی را یکی از مشخصات ایمان خود معرفی میکند. این پیوستگی نیز برگرفته از قرآن است زیرا در کلام وحی فاصلهای میان اطاعت از خدا و اطاعت از رسول خدا وجود ندارد «اطیعوا الله واطیعوا الرسول» خدا را فرمان برید و فرستاده او را اطاعت کنید.
وی خاطرنشان کرد: خداوند مقرر کرده که تقویت ایمان و قرب الهی جز از طریق ادیان الهی ممکن نباشد (شرایع الهی)، پیشوایان و راهنمایان این طریق نیز پیامبران الهی هستند، بدون همراهی آنها هم کسی به مقصد نهایی نمیرسد و نمیشود ادیان یا پیامبران را دور زد چون یگانه راه رسیدن به کمال، شریعت است و تنها کسی میتواند ادعای بندگی کند که در مسیر ادیان الهی گام بردارد.
حقشناس تصریح کرد: بخش جدانشدنی حیات ایمانی، پذیرش مقام انبیای الهی و گواهیدادن به حقانیت رسالت ایشان است و مسلماً سرآمد همه انبیا و نقطه اوج سلسله نبوت وجود مقدس نبیرحمت(ص) است و امیرالمؤمنین با در نظر گرفتن این نکته در اینجا به صراحت به رسالت رسول خدا شهادت میدهد.
این استاد نهجالبلاغه گفت: حضرت علی(ع) در ادامه سه نکته را بهعنوان فلسفه رسالت پیامبر مطرح میکند نخست میفرماید «اَرسَلَهُ لِاِنفاذِ اَمرِه» یعنی خداوند او را برای جاری شدن امر خویش فرستاد؛ انفاذ از واژه نفوذ به معنای جاریشدن و به حرکت درآمدن گرفته شده است. مراد از امر الهی، ساز و کارهایی است که انسان را به هدف از خلقتش میرساند، انتقال این آموزشها نیز فقط از طریق پیامبران الهی ممکن است.
وی با اشاره به اینکه جانِ آماده پیامبر مستعد دریافت پیام ناب هدایت است، بیان کرد: گاه این حقیقت سنگین روحانی در جان رسول رقیق و با زبان آسان به مردم منتقل میشود «فَإِنَّمَا یسَّرْنَاهُ بِلِسَانِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ» همانا، آن قرآن را با زبان تو آسان گرداندیم که شاید متذکر شوند.
حقشناس افزود: امام فلسفه دوم کار پیامبر را وَ إِنْهَاءِ عُذْرِه بیان میکند تا دلایل و براهین خدا را به مردم برساند. واژه إِنْهَاءِ به معنای ابلاغ و رساندن است. واژه إِنْتِهَاءِ از همین ریشه به معنای به پایان رساندن و تمام کردن به کار میرود. واژه عُذْر نیز بهمعنای حجت و دلیل است، امام میفرماید پیامبر آمده است تا دلایل و براهین خدا را به بشریت برساند. در واقع امام تأکید دارد که در مسیر نبوت، اوامر الهی منتقل میشود، اما این اوامر، به ادله و براهین مستند است و پیامبران ضمن انتقال اوامر، ادله الهی را نیز ابلاغ میکنند؛ ادلهای که با آنها امکان رسیدن به حقیقت و تشخیص صواب از ناصواب وجود دارد و با آنها انسان خود را شناخته و از هستی و حقایق مندرج در آن آگاهی پیدا میکند.
وی بیان کرد: کار دوم پیامبران آن است که ذهن انسانها را روشن کنند و ادله الهی را به جامعه برسانند. حضرت در بیان سومین فلسفه بعثت و رسالت نیز میفرماید وَ تَقدِیم نٌذُرِه هشدارهای الهی را به بندگان برساند. واژه نُذُر هم ممکن است معنای مصدری داشته باشد و هم جمع نذیر باشد. بیتردید انسان موجودی است که همواره احتمال خطا کردن او وجود دارد، یعنی با وجود برخورداری از ابزار هدایت، ممکن است راه خطا برود و دچار مصیبت شود پس باید پیامبر(ص) بیاید و هشدارها را به انسانها بگوید و خطرات راه را بیان کند و پایان تلخ معصیت و سرکشی از حکم الهی را عیان کند. پیامبر باید این آگاهی را منتقل کند تا انسانها بدانند که پیش رویشان چه قرار دارد؟ حضرت علی(ع) دلیل بعثت پیامبران را با این سه جمله در نهایت ایجاز و خلاصه بیان کردند.
این استاد نهجالبلاغه گفت: در بخش دوم خطبه امام از تعبیر «أُوصِیکمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ» استفاده کرده و مردم را به تقوای خدا توصیه میکند. سپس ۱۰ دلیل پیدرپی میآورد تا مشخص کند که به چه دلیل باید به تقوای الهی ملتزم بود. در واقع در ابتدا حکمی میدهد و در پی آن، دلیل حکم را بیان میکند.
وی دلیل اول را اینگونه شرح داد: اولین دلیل، بیان کردن حقیقت است الذی ضرب الأمثال در برابر خدایی تقوا داشته باش که او اَمثال را بیان کرده است. میدانیم که خداوند برای انتقال مطالب در قرآن انواع قالبها را به کار میگیرد، گاه به شکل مستقیم و گاه غیرمستقیم سخن میگوید، گاه برهان میآورد و گاه موعظه میکند، گاه دستور میدهد و گاه با لطافت و سر به مهر سخن میگوید و گاه مثال میزند.
حقشناس در پایان این جلسه بیان کرد: گاهی خداوند در قرآن مشکلترین حقایق و مسائل را آنچنان آسان میکند که قابل فهم همه باشد، حضرت حق در سوره مبارکه زمر تصریح میکند که این روش، ابزاری است برای متذکر شدن و رسیدن به فضیلت تقوا؛ خداوند به این تمثیلات مشکلترین حقایق مدنظر خود را ملموس و آسان میکند.
انتهای پیام