محمدرضا شایق، عضو هیئت علمی دانشگاه یزد و مفسر قرآن کریم و نهجالبلاغه در یادداشتی با عنوان «درسنامه حکومت اسلامی» که در اختیار ایکنای یزد، قرار داده است، به ضرورت حاکمیت قانون خدا بر عالم هستی میپردازد که در ادامه میخوانید:
خردمندان عالم در همه اعصار بر این عقیده بوده و هستند که هرگاه کسی صنعتی را ابداع و اختراع کرد خود صانع (سازنده) از همه سزاوارتر است که برنامه کاربری و استفاده از آن را ارائه دهد. هیچ انسان عاقلی در این امر تردید ندارد و امروز در همه جای جهان این حکم عقل مورد قبول است و اجرا میشود. هیچکسی نمیپذیرد که کارخانه خودروسازی برای محصول کارخانه تلویزیون دفترچه راهنما دهد و این را به هیچوجه منطقی نمیداند.
برای همه انسانهای معتقد به خداوند و خالقیت او جای تردیدی نیست که او آفریدگار حکیم انسان است و حق بلامنازع اوست که برای مصنوع (آفریده) خود قانون ارائه کند و آن قانون، دین و شریعت آسمانی است.
از این نکته معلوم میشود که آن کسی که میگوید دین نباید حاکم باشد سخنی بر خلاف اصل مسلم گفته است و اوست که باید برای مدعای خود دلیل بیاورد. (و البته دلیلی ندارد) ولی همیشه در طول تاریخ از اهل دین سؤال شده «که چرا دین باید حکومت کند؟». در حالی که ادعای ضرورت حاکمیت قانون خدا بر عالم اصل مسلم و حکم قطعیِ عقل سلیم است و آن که باید دلیل بیاورد منکر این حقیقت است. زیرا حکم صریح تمام عقلای عالم به بداهت ادعای باطل آنان را رد میکند.
اشکال سکولاریسم به این منطق
لابد در جواب خواهند گفت در مقام نظریهپردازی، استدلال شما تمام، و حکم عقل به نفع مدعیان حاکمیت دین است. لکن وقتی وارد عرصه عمل میشویم تجربه چیز دیگری را نشان میدهد. هزار سال حاکمیت دین در اروپا، جامعه قرون وسطی را در تاریکی فرو برد و موقعی ترقی و پیشرفت صنعتی و تحول اجتماعی رخ داد که دست دین از حاکمیت جدا شد.
پاسخ
اشکال این پاسخ آن است که تجربه این پاسخ دهنده تجربه خطاست؛ زیرا دینی که بر جامعه قرون وسطی حاکم بود دینی تحریف شده بود. دینی که همه پیروانش معترف هستند که یک کتاب بر حضرت عیسی(ع) نازل شده اما بین چهار کتاب سرگردان هستند و نمیدانند کدام کتاب، انجیل حقیقی و کدام جزء از هر کتاب، صحیح و کدام جزء، تحریف شده است. بنابراین آنچه در قرون وسطی حاکمیت داشته برنامه الهی نبوده است. مثال این پاسخ دهنده مثال کسی است که از زرگری طلا خریده ولی زرگر متقلب به او بدل فروخته و بهای طلا از او گرفته است. حال، این فرد مدعی میشود که طلا دروغ است و هر چه طلا در عالم است بدلی است!
بهترین نمونه قدرت دین در تحول جامعه انسانی برنامه برهه کوتاه 10 سالهای است که رسول خدا(ص) در شهر مدینه از سوی خدای متعال به بشر عرضه کرد. آن حضرت در زمانی بسیار کوتاه با وجود چند جنگ بزرگ و خطرناک و با کمترین امکانات، چنان تحولی در عرب جاهلی _که در بدترین شرایط اخلاقی بود_ ایجاد کرد که زبان نوابغ و دانشمندان غیر مسلمان را نیز به مدح آن حضرت باز کرده است.
گوستاولوبون، محقق فرانسوی میگوید:
«اگر ارزش مردان را از روی اعمالشان بسنجیم باید اعتراف کنیم که محمد(ص) از بزرگترین مردانی است که تاریخ آنها را شناخته است.» (تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص ۱۵۷ و ۱۳۶)
تولستوی محقق و نویسنده مشهور روس میگوید:
«محمد(ص) از مصلحان بزرگ عالم است..این افتخار برای او بس که ملت پست و خونریزی را از چنگال شیاطین نجات داده است. هیچ انسان عادی نمیتواند چنین کار شگرفی را انجام دهد.»(زندگانی محمد، توماس کالایل، ص۳۳)
ژول لابوم محقق فرانسوی مینویسد:
«در حوالی میلاد محمد در قرن ششم میلادی سراسر جهان را ابرهای پرآشوب و اضطراب فراگرفته بود و در آن حال تولد او نور جدیدی در دلها افکند که نشان افول آن تیرگیها بود.» (نظر دانشمندان جهان درباره قرآن و محمد، حسین وجدانی، ص ۹۰)
برنادشاو محقق و دانشمند ایرلندی مینویسد:
«من اسلام را به علت قوت حیاتی که در آن سراغ دارم بسی تمجید میکنم. در نظرم بسی روشن است که تنها دینی که میتواند همواره با مقتضیات زمان توافق داشته با شرایط مختلف زندگی بسازد اسلام است و بس. من با صراحت لهجه و اطمینان کامل میگویم اروپایی که امروز تا اندازهای به مبانی اسلام پی برده و تا درجهای قبول کرده در آینده با آغوش باز تمام آن را خواهد پذیرفت…. من شریعت محمد(ص) را عمیقاً تحت بررسی قرار دادم و در آن تأمل نمودم به نظرم در میان ادیان جهان اسلام از عوامل بغض و کینه دور است..» (بشر عالی، برناردشاو، ص ۳۳۴)
زیگرید هونکه آلمانی در کتاب خود میگوید:
«این انسانیت، تفاهم و بازدلی و جوانمردی اسلامی است که در شعاعهای ملایمش این همه ملل مختلف و مذاهب گوناگون با سازگاری عجیبی با همدیگر زندگی میکنند و به رشد و شکوفایی میرسند. (فرهنگ اسلام در اروپا ـ ص ۳۶۷ چاپ هفتم ۱۳۸۶ ش-ناشر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی)».
اما اینکه چرا حُکّام و حکومتهای بهظاهر اسلامی گرفتار ظلم و انحطاط شدند دلیل اجمالیش آن است که احکام الهی را کامل اجرا نکردند و از مسیر احکام خدا منحرف شدند که در درسهای بعدی بدان خواهیم پرداخت.
انتهای پیام