خاطرات مبلغ یزدی از تجربه ۳ دهه حضور در آفریقا
کد خبر: 4045469
تاریخ انتشار : ۰۹ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۳
تبلیغ دین از یزد تا قلب آفریقا / 1

خاطرات مبلغ یزدی از تجربه ۳ دهه حضور در آفریقا

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد شاهدی رضوی، فعال قرآنی و مبلغ یزدی که 3 دهه از عمر خود را در زمینه تبلیغ دین در مناطق مختلف آفریقا سپری کرده است، از خاطراتش می‌گوید.

سید محمد شاهدی رضوی، مبلغ و فعال قرآنی یزدحجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد شاهدی رضوی، فعال قرآنی و مبلغ یزدی است که 30 سال از عمر خود را در آفریقا برای تبلیغ دین و تربیت شاگردانی سپری و پس از بازگشت به ایران در استان یزد نسبت به راه‌اندازی کتابخانه تخصصی در حوزه تفسیر و علوم قرآنی اقدام می‌کند. ایکنای یزد گفت‌وگویی با این روحانی و مبلغ یزدی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید: 

بنده سیدمحمد شاهدی رضوی، متولد یزد هستم و یادگیری قرآن را از اوایل کودکی آغاز کردم و در محله مسجد اتابکی خیابان کاشانی متولد اما در روستای اکرمیه بزرگ شدم و دوران فراگیری قرآن در مهدی‌آباد و نزد ملاسکینه سپری شد، مقطع ابتدایی را در مدرسه‌ای واقع در پشت پارک شادی که اکنون مدرسه شهید هدایتی است، گذراندم.

وی ادامه داد: سال پنجم با تشویق پدر و پدربزرگم به حوزه علمیه رفتم، بیش از یک سال و اندی دروس طلبگی را گذراندم و از محضر حاج آقا علاقه‌بند بهره بردم. کلاس‌هایی که با این عالم ربانی برگزار می‌شد، با برکت‌ترین کلاس‌ها بود چرا که در مسجد تشکیل می‌شد و بنده با دوچرخه تا مسجد نظرکرده طی می‌کردم و بعد از نماز صبح با ایشان کلاس داشتیم و سپس قبل از نماز ظهر در مسجد غریب و قبل از نماز مغرب در مسجد امیرچقماق دروس را می‌گذراندیم. یکی از اساتیدی که به ما نظم آموخت و جنبه معنویت برای من داشتند ایشان بود. از دیگر اساتید این دوره حاج آقا طالبی بود که حدود هفت تا هشت سال از محضر ایشان بهره بردم.

شاهدی رضوی افزود: سال 1360 به قم سفر کردم و به صورت جدی دروس را در محضر اساتید گذراندم و علاقه خاصی به زبان خارج به‌ویژه عربی پیدا کردم، آن زمان مجله العالم در قم پخش می‌شد و بنده علاقه بسیاری به مطالعه این مجله داشتم لذا این گرایش به زبان عربی باعث شد جرقه تبلیغ در خارج از کشور رقم خورد و به طور ناخودآگاه عشق و علاقه به آفریقا پیدا کردم و از همان اوایل یعنی سال 64 یا 65 شروع به فراگیری زبان عربی کردم و اخبار آفریقا را نیز دنبال می‌کردم، چون احساس می‌کردم تبلیغ در آفریقا تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.

وی ادامه داد: سال 67 به طور رسمی در دانشکده باقرالعلوم دوره زبان عربی را گذراندم و خوشبختانه با عرب زبان‌ها رفاقت داشتم و شخصی به نام شیخ عبدالرحمان اهل تانزانیا در دانشکده بود که گاهی با او صحبت می‌کردم، تا سال 70، یکی از دوستان پیشنهاد تبلیغ در خارج از کشور را به بنده دادند و خواستار حضورم در پاکستان و یا تانزانیا شدند، با توجه به اینکه شیخ عبدالرحمان را می‌شناختم، پیشنهاد ایشان در زمینه حضور در تانزانیا را قبول کردم.

وی ادامه داد: به یاد دارم روز 18 آبان سال 70 در درس آیت‌الله مکارم شرکت می‌کردم و آن موقع بخش بین‌الملل در سازمان تبلیغات مسئولیت اعزام را برعهده داشتند، با خانواده که دو فرزند کوچک داشتم، حرکت کردیم و بدون اینکه تصویری و یا ذهنیتی از این کشور داشته باشیم و فقط در حد مطالعه اطلاعاتی کسب کرده بودم و به حالت سفر مجهول اما با هدف مشخص و معین، به تانزانیا رفتیم.

این مبلغ یزدی گفت: به محلی دوردست که از امکانات محروم بود، رفتیم، در آنجا برق نداشتیم و شب‌ها در تاریکی سپری می‌شد و یا روزها گاز نداشتیم که غذا درست کنیم و لذا با زغال غذا درست می‌کردند. به یاد دارم همان روزهای اول منزلی که داشتم فرش نداشت و چادر شب پهن می‌کردیم و کم کم امکاناتی هر چند کوچک مهیا کردیم.

وی ادامه داد: خوشبختانه خانواده‌ام با بنده همراه بودند و این را نعمت بزرگی از جانب خداوند می‌دانم که هر اقدامی انجام شده، به برکت خانواده‌ام بوده که تمام سختی‌ها را تحمل کردند تا به هدفی که من به دنبال آن بودم، برسیم و حتی گاهی بنده را دلداری می‌دادند. این در حالی است که با چند نفر از دوستان که به این سفر رفته بودیم یکی از رفقا به دلیل نبود امکانات و یا ماشین شخصی بعد از مدتی به ایران بازگشت.

شاهدی افزود: هر موفقیتی برایم حاصل شد، مدیون همسرم هستم که شرایط را تحمل و بنده را همراهی کردند، به یاد دارم در آفریقا وقتی طلبه‌ها برای آموزش به منزل ما می‌آمدند، همسرم صبحانه یا ناهار آماده می‌کردند، یکی از خاطراتی که در ذهن این طلبه‌ها بعد از سی سال ماندگار شد و برخی مرا پدر خطاب می‌کنند، با توجه به نزدیکی حوزه به منزل ما، طلبه‌های آنجا دروس را در منزل ما فرا می‌گرفتند، غذا می‌خوردند و این مراوده و ارتباط تنگاتنگی با طلبه‌ها ایجاد شده بود که بعد از سی سال وقتی به تانزانیا رفته بودم، همان احساس نزدیکی بینمان وجود داشت.

این روحانی یزدی گفت: مأموریت بیشتر از یک سال طول نکشید و به ایران برگشتم و در سازمان مدارس و حوزه‌های علمیه خارج از کشور مشغول شدم و در بخش‌های مختلف فعالیت می‌کردم و از همان تشکیلات به بنده سفر سودان پیشنهاد شد که قبول کردم.

وی ادامه داد: یکی از لوازم ضروری برای منازل در سودان و با توجه به اینکه مداوم برق نداشتیم، وجود ژنراتورها بود و ایرانیانی که آنجا بودند تلاش می‌کردند در مسیر بیمارستان و یا فرودگاه خانه اجاره کنند که برق بیشتری وجود داشته باشد، البته سودان با سختی‌های زیادی همراه بود هم به لحاظ معیشتی زندگی و هم کاری. در سودان حوزه امام جعفر صادق(ع) راه اندازی کردیم و با شروع فعالیت قرآنی برکات زیادی حاصل شد چراکه حافظان قرآن زیادی ثبت نام و در کلاس‌ها شرکت می‌کردند، در سودان 160 طلبه، حافظ کل قرآن شدند.

وی ادامه داد: فرزندان بنده نیز در آنجا تحصیل را آغاز کردند و موفقیت‌هایی را کسب کردند؛ بحث ساده زیستی به لطف الهی و اخلاق خانوادگی رعایت می‌شد، البته در سودان تصمیم بر خرید ماشین گرفته شد لذا با توجه به فعالیتی که داشتم، علاقه زیادی به خرید وانت بار داشتم چون برای جابجایی مواد غذایی و وسایل و گاهی برنج که به مرکز قرآنی ارسال می‌کردیم، بیشتر مورد استفاده بود لذا با مشورت همسرم تصمیم به خرید وانت بار گرفتیم.

شاهدی رضوی افزود: دوستان بنده ساده زیستی و قناعت یزدی‌ها را به زبان می‌آوردند، به یاد دارم وقتی برای کاری به سفارت رفتم، سفیر از من درخواست کرد وانت بار را دورتر از سفارتخانه پارک کنم، پس از مدتی ماشینی که سابق استفاده می‌کردند، در اختیارم گذاشتند تا برای رفت و آمد استفاده کنیم.

این استاد حوزه علمیه یزد گفت: فرزندانم نیز با طلبه‌های آفریقایی صمیمی بودند و هنوز نیز در ارتباط هستند و همه این موارد دست به دست هم داد تا فضای رفاقتی حاصل شود که نتیجه آن تربیت طلبه‌هایی شد که برای تبلیغ اقدام می‌کنند. یکی از موانع عمده برای رسیدن به اهداف برخی اموری دست و پاگیری است که خودمان ایجاد می‌کنیم.

وی ادامه داد: برای نمونه بایدهایی برای خود در نظر می‌گیریم که دغدغه‌های جانبی را به وجود می‌آورد و ما را از هدف اصلی دور می‌کند لذا همیشه سعی می‌کردیم حاشیه‌های زندگی را ساده جلوه دهم، حتی ازدواج فرزندانم را به سادگی برگزار کردیم، به نظرم هدف انسان باید به گونه‌ای در نظر گرفته شود که ابدی باشد و در این صورت دنیا موقت و محل گذر خواهد بود، بنده هیچ گاه اجازه ندادم مشغله‌های دنیوی در زندگی‌ام دخیل شود تا اینکه به آن هدف که تربیت طلبه و تبلیغ دین باشد، برسم.

این مبلغ یزدی گفت: بعد از مدتی به ایران برگشتم و همسرم خواست به سودان برنگردیم، چرا که با سختی‌های زیادی همراه بود، یکی از فرزندانم در سودان متولد شد و در آن شرایط غربت مجبور بودم همه اقدامات را به تنهایی در کنار همسر انجام دهم، مشکلات بسیاری وجود داشت و اغلب ایرانی‌ها برای زایمان به ایران می‌آمدند اما همسر بنده همه سختی‌ها را پشت سر گذراند و بنده را همراهی می‌کردند.

وی با اشاره به اینکه چون سودانی‌ها برای قرآن اهمیت زیادی قائل بودند و سودان جزو کشورهایی است که از حفاظ زیادی برخوردار است و تسلط زیادی بر قرآن دارند، گفت: بر این اساس در سودان جرقه فعالیت‌های قرآنی در ذهنم زده شد.

شاهدی گفت: سودان به لحاظ نسبت جمعیت تعداد حفاظ قرآن زیادی دارد و با روایت‌های مختلفی قرآن را حفظ می‌کنند که گاهی با 14 روایت قرآن را تلاوت می‌کنند و در هر قشری با قرآن کریم انس زیادی دارند به نحوی که می‌توان زمزمه‌های تلاوت قرآن را صبح‌ و شب در کوچه‌ پس کوچه‌ها شنید.

شاهدی بیان کرد: اغلب دانشجویان و طلبه‌های قرآنی روزانه هفت جزء قرآن تلاوت می‌کردند و آخر هفته به اتمام می‌رساندند به نحوی که هفته‌ای یک بار قرآن کریم را ختم می‌کردند، در سودان بیش از چهار سال فعالیت داشتم که سفر اول چهار ماه طول کشید تا زمینه کاری فراهم و مجوز لازم صادر شود و سپس توانستم خانواده‌ام را به آنجا منتقل کنم.

ادامه این مصاحبه در روزهای آتی در خبرگزاری ایکنا شعبه یزد منتشر خواهد شد. 

گزارش: اعظم السادات میرجلیلی، خبرنگار ایکنا

انتهای پیام
captcha