محمدرضا شایق، عضو هیئت علمی دانشگاه یزد و مفسر قرآن کریم و نهجالبلاغه در ادامه یادداشت «درسنامه حکومت اسلامی» به اسلام، دین کامل، بهعنوان درس سوم میپردازد که در ادامه میخوانید:
«در درسهای قبل گفتیم که اسلام برنامه خالق انسان برای اوست تا انسان بتواند با عمل به این برنامه به هدف بزرگ و حکیمانهای که برای خلقت او بوده است، برسد. و اگر این برنامه به تمام نیازهای انسان پاسخ دقیق ندهد و برای رفع عیوب و نقاط ضعف آدمی برنامه نداشته باشد و برای شکوفا کردن استعدادهای انسان روش درست صحیح نداشته باشد برنامه ناقص است و با آن نمیتوان به هدف متعالی خلقت انسان رسید.
از طرفی انسان موجودی است اجتماعی که نمیتواند به تنهایی زندگی کند و اجتماع بشری موضوعات متنوع و پیچیدهای دارد که در رأس آن قانون جمعی و حکومت است و اگر اسلام برای جامعه بشری برنامه نداشته باشد برنامههای فردی به جایی نخواهد رسید. زیرا کسی نمیتواند در سیطره حاکمیتی که مسیر حرکتش غیر از اهداف الهی است، به طرف اهداف الهی حرکت کند مگر در نهایت سختی و صعوبت برای افرادی محدود. و عموم مردم از این مسیر باز خواهند ماند. بنابراین برنامه و نسخه و قانونی که آفریدگار انسان برای هدایت او به سمت آن مقصد حکیمانه متعالی میدهد جامع و بدون هیچ نقصی است و اگر اجرا شود جامعه بشری روی عدالت کامل و شکوفایی و پیشرفت حقیقی را خواهد دید. (و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده، اقامه میکردند، از آسمان و زمین، روزی میخوردند... (مائده، 66)
بیشتر بخوانید:
امروز جامعه بشری در مواضعی پیشرفتهایی کرده است اما این پیشرفتها ایرادهای بزرگی دارد. از جمله:
1. توسعه ناهماهنگ: مثل انسانی که سر و شکمش بزرگ شود ولی بقیه اعضا بهحال کودکی باقی بماند. به این توسعه رشد نمیگویند. این توسعه خطرناک و دردسرساز است. جامعهای که در صنعت و ساخت سلاح، قوی اما در انسانیت ضعیف شد باید طی یک قرن کشتهشدن صد و بیست میلیون انسان را در جنگها تجربه کند.
2. عوارض شدید: دانشی که از راه صحیح به آن نرسند، جز نکبت برای بشر چیزی ندارد. صنعتی که طبیعت سالم را آلوده میکند، حتی آبزیان اقیانوسها نیز از شر مواد مسموم آن در امان نیستند. و گازهای گلخانهای نظام طبیعت را بهم زده و آن را به فساد بزرگ تهدید میکند. طبی که در میان صدها داروی آن تقریباً هیچ داروی بیعارضه یافت نمیشود. فقط خودرو در هرسال باعث مرگ بیش از یک و نیم میلیون نفر از جمعیت جهان میشود که در هر سیسال به حدود پنجاه میلیون میرسد. این گوشه ناچیزی از عوارض دانش بشری است.
3. بیعدالتی: ثروت و امکاناتی که در دست عدهای باشد و عدهای در نهایت بدبختی زندگی کنند و هر روز این فاصلهها زیادتر گردد. (براساس آمارهای اعلام شده، تنها یک درصد از جمعیت دنیا مالک 38 درصد از درآمد کل دنیا و در مقابل 50 درصد از جمعیت دنیا صرفاً مالک دو درصد از ثروت دنیا هستند.)
4.سقوط اخلاقی و نسلی: افزایش آمار طلاقها و موالید بیهویت تا حد 50 درصد و پیری شدید جمعیت جهان و سستی روابط خانوادگی و خویشاوندی از عوارض دیگر این پیشرفت خطرناک است.
و علت این همه نکبت آن است که بشر از راه درستی که خدای متعال آن را اراده کرده به علم دست نیافته است و امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «هرکس از غیر درب به خانه وارد شود دزد نامیده میشود.»
حال یکبار دیگر باید پرسید چگونه میتوان بدون توجه به ابعاد اجتماعی و حکومتی، به اصلاح انسان پرداخت؟
انتهای پیام