مادربزرگم با جوشانده‌هایش فوت و فن داستان‌نویسی را به من آموخت
کد خبر: 2617789
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۹
هوشنگ مرادی کرمانی:

مادربزرگم با جوشانده‌هایش فوت و فن داستان‌نویسی را به من آموخت

گروه ادب: هوشنگ مرادی کرمانی در آخرین شب از پنجمین دوره شب‌های داستان برج میلاد درباره شیوه نگارش داستانهایش گفت: مادربزرگم با جوشانده‌هایش فوت و فن داستان‌نویسی را به من آموخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(قرآن)، پنجمین دوره شب‌های داستان برج میلاد، پنجشنبه ۲۰ آذر با داستان‌خوانی علی اصغر سیدآبادی، فرزاد فربد، مریم محمدخانی، هوشنگ مرادی کرمانی، عرفان نظرآهاری و محمدرضا یوسفی به پایان رسید.

علی اصغر سیدآبادی اولین داستان‌خوان این برنامه، پیش از آنکه داستانش را بخواند درباره آثار تازه اش گفت: یک مجموعه برگزیده شعر فارسی از اولین شعرهای نوجوان تا آخر دهه 80 دارم که آن را به نشر ثالث سپرده‌ام و احتمالاً تا پایان سال منتشر می‌شود. این مجموعه به نوعی حال و هوای هر دهه را هم منعکس کرده و در واقع، تاریخ احساسات ایرانی را در هر دوره نشان می‌دهد.

وی در پاسخ به این سوال که نوشتن شعر سخت‌تر است یا داستان، گفت: من نه خودم را شاعر می‌دانم، نه داستان‌نویس و نه منتقد؛ ولی هم شعر می‌نویسم، هم داستان، هم تاریخ و هم نقد؛ چون مثلاً وقتی دارم تاریخ می‌خوانم، به خودم می‌گویم حالا که داری تاریخ یک دوره را می‌خوانی، چیزی هم در این باره بنویس، درباره شعر و دیگر کارها هم همین اتفاق می‌افتد بنابراین نمی‌دانم کدام کار سخت‌تر است و کدام یک راحت‌تر.

این نویسنده در پایان، دو شعر از مجموعه کتاب‌های «قصه‌های شیرین مغزدار» و بخشی از کتاب «شاهزاده بی‌تاج و تخت زیرزمین» را برای کودکان و نوجوانان حاضر در سالن خواند.

فرزاد فربد دیگر مهمان حاضر در آخرین شب از دوره پنجم شب‌های داستان، بخشی از کتاب «هنک سگ گاوچران» و داستانی دیگر را روخوانی کرد.

فربد درباره ترجمه داستان‌های فانتزی و تخیلی گفت: دلیل اینکه به سراغ ترجمه این نوع ادبیات رفته‌ام، این است که هم به داستان‌های فانتزی علاقه دارم و هم نبود و کمبود آنها را حس کرده‌ام؛ البته برخی از ناشران و نویسندگان ایرانی به طور جسته گریخته در این زمینه فعالیت‌هایی را انجام داده‌اند اما به صورت سیستماتیک به این حیطه نپرداخته‌اند.

این مترجم که به فعالیت نشر هم اشتغال دارد، اضافه کرد: علاوه بر ترجمه مجموعه‌ داستان‌های فانتزی، قصد داریم کارهای کلاسیک و تئوری هم در این زمینه انجام دهیم و امیدوارم در آینده شاهد آثار تالیفی خوبی در این زمینه باشیم هرچند که شخصاً ترجیح می‌دهم در حال حاضر ترجمه کنم.

هوشنگ مرادی کرمانی، سومین مهمانی بود که شب گذشته دو داستان کوتاه را با عنوان «بهار» و «رضایت‌نامه» برای حضار قرائت کرد. او در پاسخ به این سوال که چگونه تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی را در داستان‌هایش به هم می‌آمیزد و تعادلی دلنشین از زندگی را به مخاطب القا می‌کند، گفت: همان‌طور که بارها در مصاحبه‌ها گفته یا نوشته‌ام، مادربزرگ من پزشک سنتی روستا بود و داروهای گیاهی را به صورت جوشانده درمی‌آورد و به بچه‌ها می‌داد ولی این داروها تلخ بودند و مادربزرگم برای اینکه راحت‌تر بتواند اینها را به بچه‌ها بخوراند، داخل این جوشانده‌ها شکر می‌ریخت. من هم این ترفند را از او یاد گرفته و در داستان‌هایم پیاده کرده‌ام.

وی ادامه داد: البته مادربزرگم به طور مستقیم به بچه‌ها نمی‌گفت که جوشانده‌ها دارو هستند، می‌گفت این «به به» است و بچه‌ها بعد از اینکه آن را می‌خوردند، می‌فهمیدند چه خورده‌اند!

در این دوره از شب‌های داستان، تعدادی از نوقلمان نوجوان نیز به خوانش داستان‌هایشان پرداختند. در شب ششم، زهرا شفیعی‌زاده 14 ساله و امیرمحمد کریمی 10 ساله آثارشان را در حضور نویسندگان و علاقه‌مندان ادبیات خواندند.

پس از او، مریم محمدخانی برای داستان‌خوانی به روی سن دعوت شد. او گفت: وقتی قرار باشد آدم در کنار نویسنده‌ای مثل آقای مرادی کرمانی که با داستان‌های او بزرگ شده است، داستان بخواند، نمی‌تواند خود را نویسنده کتاب‌های نوجوان بداند بلکه خود را همچنان نوجوان می‌داند.

محمدخانی، داستان کوتاه «مغزی» را خواند که پیش از این در نشریه دوچرخه منتشر شده بود و بعد، بخشی از رمانش را با عنوان «جشن خاکستری» قرائت کرد.

عرفان نظرآهاری، شاعر و نویسنده، مهمان دیگر این برنامه بود. او از انتشار کتاب «قلبی بزرگ‌تر از جهان» تا پایان سال جاری خبر داد و درباره آن گفت: این کتاب به چندین زبان از جمله عربی، انگلیسی، کردی، ژاپنی و.... ترجمه شده است. در سال 2010 هم برنده جایزه صلح کره جنوبی شد اما هنوز به فارسی منتشر نشده است که البته در دی ماه سال جاری رونمایی و منتشر خواهد شد.

نظرآهاری افزود: به غیر از این کتاب، کتاب دیگری را هم در دست انتشار دارم که «وای اگر پرنده‌ای را بیازاری» نام دارد.

نویسنده «من هشتمین آن هفت نفرم» هم داستان خواند و هم شعر. او بخش‌هایی از کتاب‌های «روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس»، « لیلی نام تمام دختران زمین است»، «جوانمرد نام دیگر تو» و «چای با طعم خدا» را برای علاقه‌مندان قرائت کرد.

محمدرضا یوسفی، آخرین مهمانی بود که در شب ششم داستان خواند. او در ابتدا گفت: من همیشه از اینکه اسمم محمدرضا یوسفی است، خوشحال بوده‌ام چون آخرین نفر در دفتر معلم‌ها بوده‌ام و از آنجا که درس‌خوان نبودم، از درس جواب دادن بدم می‌آمد. معمولا تا معلم می‌خواست به اسم من برسد، زنگ تفریح زده می‌شد و درس تمام می‌شد اما حالا که برای خواندن داستان، آخرین نفر هستم، تصمیم دارم نامم را عوض کنم!

او با اشاره به اینکه اخیرا روی شاهنامه فردوسی کار کرده است، گفت: معتقدم تمام ایرانیان باید شاهنامه را بشناسند و بخوانند چون شاهنامه، هویت ماست. به هر حال، داستان‌هایی که بر اساس شاهنامه نوشته‌ام، 44 جلد شده و قرار است در چند نوبت وارد بازار نشر شود.

وی در ادامه چند داستانک مخصوص نوجوانان خواند.

پنجمین دوره شب‌های داستان با عکس یادگاری کودکان و نوجوانان حاضر در مراسم با نویسندگان پایان پذیرفت.

در این دوره که از 15 تا 20 آذر 93 در مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار شد، 30 نویسنده، شاعر و مترجم ادبیات کودک و نوجوان آثار خود را برای علاقه‌مندان روخوانی کردند. نرگس آبیار، احمد اکبرپور، شهرام اقبال‌زاده، شهلا انتظاریان، غلامرضا امامی، طاهره ایبد، احمد پوری، پروین جلوه‌نژاد، فرهاد حسن‌زاده، هادی خورشاهیان، مصطفی رحماندوست، علی اصغر سیدآبادی، نوید سیدعلی اکبر، حمیدرضا شاه‌آبادی، شهرام شفیعی، محمدرضا شمس، آتوسا صالحی، مرجان فولادوند، فرزاد فربد، شکوه قاسم‌نیا، فریبا کلهر، ناصر کشاورز، حدیث لزرغلامی، جواد محقق، مریم محمدخانی، هوشنگ مرادی کرمانی، بیوک ملکی، محبوبه نجف‌خانی، عرفان نظرآهاری و محمدرضا یوسفی.

captcha