به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از زنجان، در این نوشتار که از سلسله بیانات حکیم متاله و مفسر قرآنکریم مرحوم آیتالله محمداسماعیل صائنی زنجانی(ره) در کتاب جاودانگی امام حسین(ع) برگزیده شده است به یکی از علل جاودانگی امامحسین(ع) پرداخته شده است.
آیهی اول سورهی حجرات« یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَینَ یدَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» به بنیادیترین مسائل حیات معنوی، رشد و تکامل انسانی بشر میپردازد. اگر جامعهی اسلامی بتواند معنای حقیقی این آیه را در وجود خود تحقق دهد و آن را در تمام ابعاد زندگی به کار گیرد، افراد آن جامعه قطعاً انسانهایی الهی میشوند و ابدیت مییابند. خداوند در مورد جاودانگی و ابدیت یافتن انسان میفرماید: کُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ،تمام موجودات عالم طبیعت فانی و زایل شدنی هستند و وجه الله زنده و ابدی است.» جای دقّت در نکته اینجاست که خداوند در این آیه نمیفرماید: « وَیبْقَى رَبِّکَ »، بلکه میگوید «وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ». ربّ را مرفوع نمیفرماید، بلکه میگوید« وَجْهُ » یعنی وجه خداوند باقی میماند. « ذُوالْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ » صفت « وَجْهُ» است که مرفوع میباشد. چرا که اگر «ذُوالْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ » صفت «ربّ» بود، باید «ذی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ» میشد.
وجه و نمود خداوند همان صفات کریمهی اوست که بین او و خلقش واسطه است و برکات فیض خداوند به واسطهی آن صفات بر خلقش نازل میشود. بارزترین صفات و اسماء خارج از ذات خدا، رسولالله(ص) و ائمهی معصومین(ع)هستند بهطوریکه فرمودهاند: «نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى». پس یکی از وجههای خداوند امام حسین(ع) است. اگر انسان به حدّ وجه الله بودن نرسد و وجههی الهی نیابد، نمیتواند باقی بماند. پس یکی از علل جاودانگی امام حسین(ع) وجه الله بودن آن حضرت است.
مردم دربارهی شهادت امام حسین(ع) هر کدام نظری میدهند که ای بسا درست و صحیح نیست. باید قضاوت در این مورد بر مبنای سخنانی باشد که خود آن حضرت بیان کرده است. امام حسین(ع) از ابتدای قیام تا روز شهادتش در مدینه، مکه و در طول راه حقایق و بیانات مهمّی را ایراد کرده است. این بیانات هم به طور مختصر و هم به طور مفصّل در تواریخ ثبت و ضبط شده است. آن حضرت در جواب نامههای اهل کوفه مطالبی فرموده است و علت خارج شدن از مکه را توضیح داده است. ولی اکثر مردم آن روزگار اهداف متعالی امام حسین(ع) را درک نمیکردند، زیرا مقصد آن حضرت بسیار عمیق و الهی بود.
ابن عباس اصرار کرد و به امام حسین(ع) گفت: به کوفه نروید؛ دستگاه حکومت یزید نیرومند است و اهل کوفه متقلب و عهدشکن هستند. علی(ع) درگذشته این را تجربه کرده است. اهل کوفه همانهایی هستند که با علی(ع) بیعت کردند و سه جنگ داخلی ویرانگر به راه انداختند. آنان کارشکنیهای بزرگی در رابطه با پیشرفت اهداف علی(ع) کردند. اهل کوفه در سه جنگ صفین، جمل و نهروان به آن حضرت خیانت کردند. علت مهمّ رفتار بد اهل کوفه با امام علی(ع) ، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) این بود که آنان صلاح و فساد خودشان را تشخیص نمیدادند و اهداف متعالی آن امامان بزرگوار را درک نمیکردند. امام حسین(ع) وقت و مجال کافی برای توضیح نداشت، اگر هم توضیح میداد آنها نمیتوانستند معنای فرمایشهای آن حضرت را درک کنند، پس ایشان در جواب اصرار ابن عباس فرمود: «أَتَانِی رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَعْدَ مَا فَارَقْتُکَ فَقَالَ یا حُسَینُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یرَاکَ قَتِیلاً، رسول الله(ص) را در خواب دیدم که فرمود: مشیت خداوند بر این است که تو را شهید و کشته ببیند.»
در اینجا معنای مشیت الهی را اندکی توضیح میدهم. مشیت و خواست پروردگار در این عالم به وسیلهی اسباب و عوامل صورت میگیرد. مثلاً اگر بگوییم که مشیت خداوند بر این شده است که امسال محصولات فراوان باشد، در این صورت باید باران به حدّ کافی ببارد، در وقت مناسب حرارت و مواد غذایی در زمین موجود باشد تا محصول فراوان به دست آید. مشیت خداوند در هر عالم معنی خاصّی دارد. مشیت الهی در فراوانی محصول عالم طبیعت با اسبابی که نام بردم، معنی مییابد. وقتی که امام حسین(ع) فرمود: «خداوند خواسته است مرا کشته ببیند»، آنها معنای این جمله را نفهمیدند و گمان کردند که نعوذبالله خداوند متعال اراده میکند و تصمیم میگیرد که امام حسین(ع) را بمیراند و یزید را زنده نگه دارد، یا اینکه خداوند اگر بخواهد یکی را غالب و دیگری را مغلوب میکند. امّا اینگونه نیست. مشیت پروردگار در این عالم به وسیلهی اسباب و عوامل صورت میگیرد و در این عالم برای هر کاری عوامل و راههایی هست. هر فردی از انسانها راه مخصوصی را طی میکند و ممکن است که فردی راه را بر فرد دیگری سد کند.
تفکر و بینش اسلامی امام حسین(ع) راه باطل یزید را سد میکرد، زیرا ایشان میفرمود که «یزید شایستگی و لیاقت حکومت اسلامی را ندارد». قدرت مادّی و نظامی یزید هم مانع پیشرفت اهداف امام حسین(ع) میشد. اهداف معنوی امام حسین(ع) با اهداف مادّی یزید در مقابل همدیگر قرار گرفت و با هم برخورد کرد، در این صورت چه میتوان کرد؟ عالم دنیا همین است. دنیا جایگاه ابلیس و شیطان است. در این برخورد راه مادّی و اهداف دنیوی یزید بر راه معنوی امام حسین(ع) غلبه کرد.
یزید بعد از معاویه به حکومت رسید. او چنین گمان میکرد که کسی پیدا نمیشود که جرئت آن را داشته باشد که در جهان اسلام اعلام کند که اعمال یزید قبیح و زشت است و او لیاقت حکومت کردن را ندارد. انواع امکانات مادّی و لذایذ دنیوی و بساط عیش و نوش برای یزید فراهم بود و او از قدرتش سوءاستفاده میکرد. او از غذاهای الوان و میوههای گوناگون استفاده میکرد، غلامان و کنیزان بسیاری در دربارش داشت و قدرت نظامی در خدمت او بود. ملت اسلامی آن زمان به نام «امیرالمؤمنین» با او بیعت کرده بود! یزید مست قدرت و شهوات بود. او دنیای آن زمان را به سخره گرفته بود. او میمونی به نام «ابوقیس» داشت که با او بازی و تفریح میکرد. افرادی که وارد بارگاه یزید میشدند، به ابوقیس تعظیم میکردند. ابوقیس تعلیمات و تمرین زیادی دیده بود و به خوبی اسبسواری میکرد. یزید گاهی سردستههای نظامیش را دعوت میکرد تا با ابوقیس مسابقهای اسبدوانی بدهند و سعیاش بر این بود که آن میمون برنده شود. نظامیان در این مسابقات از ترسشان اسبشان را تند نمیراندند تا ابوقیس برنده شود و یا شاید ابوقیس به اندازهای زیاد تمرین دیده بود که برنده میشد. یزید رسماً شراب میخورد و حوضی پر از شراب و آبجو داشت که در آن آب تنی میکرد. یزید از هیچ زنایی باکی نداشت، او حتّی با محارم خویش عمل زنا انجام میداد و با تولهسگها و میمونها بازی میکرد.امام حسین(ع) اعمال زشت یزید را در مسجد مدینه برای مردم برمیشمرد و پرده از یکایک اعمال زشت او برمیداشت.
وقتی که امام حسین(ع) در مسجد مدینه اعمال زشت یزید را برشمرد و آن را با نورانیت اسلام و پیامبر(ص) ، علی(ع) و اصحاب پیغمبر مقایسه میکرد، خود نیز متأثّر شد، فلذا بیانات آن حضرت در اهل مدینه اثر کرد. اهل مدینه سرمایهای فراهم کردند و افراد موثّق و راستگوی خود را برای تحقیق به شام و دمشق فرستادند. تاریخ جزئیات رفت و برگشت این افراد را ثبت کرده است. این افراد رفتند و اعمال یزید را از نزدیک دیدند و به مدینه برگشتند و به مردم اعلام کردند که ما مشاهدات خودمان را در مسجد باز خواهیم گفت. جمعیت به مسجد مدینه آمدند. این افراد موثق در جای بلندی ایستادند و به اهل مدینه اعلام کردند که تعجّب برانگیز است که با وجود اعمال و افعال زشت یزید از آسمان سنگ بر سر آنان نمیبارد و ملّت مسلمان مانند عاد و ثمود مورد اصابت بلاهای آسمانی واقع نمیشود. اهل مدینه بعد از گزارش این افراد موثق قبول کردند که تمام فرمایشهای امام حسین(ع) دربارهی افعال و اعمال یزید صحیح و درست است.