به گزارش کانون خبرنگاران
ایکنا،
نبأ،
در بازی فوتبال، وقتی یك بازی از حساسیت
بالایی برخوردار است داور بازی وظیفهاش بسیار سنگین میشود، شرایط وخیمتر هم میشود
وقتی این بازی حساس پر برخورد هم باشد، یعنی استرس ناشی از حساسیت بازی روی بازیكنان
اثر بگذارد و برخوردهای بین آنها را افزایش دهد، داور بازی اگر بخواهد در این شرایط
حساس بازی را كنترل كند دو راه پیش رو دارد.
راه اول گذاشتن سوت در دهان است و اینكه
با هر برخورد كوچكی برای كنترل بازی خطا اعلام كند، این راه برای داور بازی را
قابل كنترلتر میكند اما در انتهای بازی احتمالا نتیجه بازی یا بدون گل میشود و یا
با تعداد گل كم بازی تمام میشود، گلی هم اگر زده شود به دلیل گرفتن خطاهای زیاد
روی ضربه پنالتی زده خواهد شد، بازیكنان محتاط میشوند و نه تماشاگر راضی است نه
بازیكنان زمین و نه هر كس كه این بازی را میبیند.
تنها كسی كه با خیال راحت راضی
به خانه میرود قاضی است اما راه دوم هم بازی را زیباتر میكند و هم جذابیت آن
را بیشتر میكند، راهی كه در آن داور بسیاری از برخوردها را خطا اعلام نمیكند،
بازی را با هر برخوردی متوقف نمیكند و در اصطلاح حساسیت خود را كمی در گرفتن خطا
پایین میآورد، در محوطه جریمه هر برخوردی را پنالتی اعلام نمیكند و جریان بازی
را با دویدن بیشتر و حاضر بودن سر صحنهها كنترل میكند، در پایان هم بازی زیباتر
میشود و هم نتیجه بهتر و واقعیتری رقم میخورد اما بعد از بازی حرف و حدیث بسیاری
برای قاضی بهوجود میآید، منتقدان خطاهایی را كه قاضی برای زیباتر شدن بازی
نگرفته بر سرش میكوبند و حتی مورد تهمت و آزار هم واقع میشود، اما این قاضی نام
ماندگارتری پیدا میكند و در نگاه كسانی كه فوتبال را میفهمند جایگاه ویژهای پیدا
میكند.
داستان قاضی و فوتبال داستان امروز جامعه ماست، داستان
افرادی كه خود را قاضی میدانند و حتی از داور نوع اول هم عقبتر هستند، اگر داور
نوع اول داستان ما همه برخوردها را خطا میگرفت، اینها خطاها را گلچین میكنند،
مثلا اگر یك نفر در جامعه ما برای فریضه امر به معروف و نهی از منكر جان خود را فدا كند،
این به ظاهر داوران روشنفكر سكوت میكنند اما اگر در گوشه این شهر یك سطل زباله
چند دقیقه با تأخیر تخلیه شود فضای مجازی را پر میكنند از صدای سوت و گرفتن خطا،
اگر در آمریكا پلیس روزی 10 سیاهپوست را جلوی دوربینهای تلویزیون قتلعام كند
صدایی از هیچ هنرمند و بازیگر روشنفكر (حساب هنرمندان و روشنفكران متعهد و با بصیرت
از این گروه جداست) در نمیآید، ولی اگر در ایران یك قاچاقچی مواد مخدر كه دهها
سابقه دزدی و شرارت و دعوا و پروندههای متعدد مواد مخدر دارد، بعد از چهار سال
دادگاه به اعدام محكوم شود هر كدام از این افراد كمپینی میشود برای مبارزه، مبارزه علیه كسی كه امنیتش را تأمین میكند.
در روزهای اخیر كلیپی در اینترنت منتشر شده كه فردی سگی را مورد آزار
و اذیت قرار میدهد، عملی كه هیچ كس تایید نمیكند و بسیار ناپسند است، شاید هر كسی
با دیدن این صحنهها دلش به درد بیاید و تحمل دیدنش را تا انتها نداشته باشد، اما
همین فیلم تبدیل به پست و واكنش در فضای مجازی شده تا جایی كه كمپینهایی با عنوان
هیولای سگ آزار را مجازات كنید و حمایت از حیوانات به طور گسترده به راه افتاده و
حتی یكی از این افراد اسم فردی كه مرتكب این عمل میشود را در اینستاگرام خود
منتشر كرده است.
بعضی از افراد شناخته شده حتی آدرس و تلفن دادهاند اما همین
افراد بسیاری از اتفاقات را این روزها میبینند كه هم دردناكتر از این اتفاق است و
هم برای نشان دادن عكسالعمل شایستهتر، این روزها فضای شهر پر است؛ از عطر شهیدان
مدافع حرم، صحنههایی كه وداع فرزند با پدر و مادر با فرزند و بسیاری از این قبیل
هر روز بهصورت محدود دیده میشود، اگر قبل از حمایت گسترده این قبیل از افراد
از ظلمی كه به یك سگ واقع میشود این متن نوشته میشد، بی شك به ظاهر روشنفكران
موضع میگرفتند كه نمیتوانند هر روز با گذاشتن این پستها طرفداران خود را نگه
دارند، اما حالا كه شما برای هر اتفاق كوچكی كه همسو با معاندین است دست به پست میشوید،
و حتی از یك سگ هم گذشت نمیكنید جوابی برای سوتهایی كه نزدید و خطاهایی كه نگرفتید
آماده كردهاید.
محمدعلی نادعلی