حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی، معاون ستاد همکاری حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش، در یادداشتی که در اختیار
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، قرار داده، به بررسی سیره اقتصاد امام حسین(ع) پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه میآید:
خداوند متعال، جهت نجات انسان از اقتصاد شرکآلوده و آن مفاسد یأسآلودش، راه نجاتی را در سوره کهف بر سر راه آدمیان گذاشته است و با طرح یک داستان هنرمندانه، توحید را زیر بنای اقتصاد اسلامی برمیشمرد و برای آحاد جامعه بشری به صورت یک کارگاه آموزشی به نمایش میگذارد، زیبایی این هنر قرآنی چنین است که دو دیدگاه اقتصادی را در قالب یگ گفتمان اجتماعی یا کرسی آزاداندیشی به سبکی پردهبرداری میشود که فضای روحنواز طبیعت و ایدهآل آن، در استخدام این آموزش منحصر به فرد در آمده و معجزهای ازمعجزات قرآن را برای آموزش اقتصاد توحیدی خلق کرده است.
اگر در متن حادثه عاشورا، این هنرتوحیدی برای مشاهده بشریت به نمایش درآید، محصول نورانی و راهگشایی را درپی دارد که انسان را از مرز تفسیر آیات کلام حق تعالی عبور داده و به مقام تأویل قرآن مشرف میکند؛ چرا که در کربلای معلی، عزّت به گونهای تعریف شد که چهره حقیقی اقتصاد اسلامی را غبارروبی کرد و امکان عدالت و انصاف افسانهای را برای اقتصاد بشر از ظلمات آزاد نمود و به صحن نورانی عقل عملی رسانید.
در آیه شریفه سوره کهف، از کلمه «ثمر» میتوان مقصود اقتصادی قرآن را استنباط و استخراج کرد و همچنین از کلمات اکثر و اعزّ در این سوره، میتوان به آسیبشناسی اقتصادی جوامع بشری پرداخت، و علل جنگهای متعدد و خانمانسوز را، ردیابی و درمان کرد. انسانشناسی اقتصادی در اقتصاد شرک زده جهان امروز از تحقیری بزرگ رنج میبرد، چرا که از منبعی بیبدیل مانند وحی آسمانی برخوردار نیست، به همین سبب نمیتواند با عقل ابزاری، ظلم اقتصادی و فقر را از خود دور کند.
خداوند متعال در آیه 10 شریفه سوره الصف میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید آیا شما را به تجارتی راهنمائی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی میبخشد» با توجه به این آیه شریفه، اقتصاد آدمی چون از عذاب الهی امان بگیرد، محصول اقتصادی آن، ظلم و فقر نخواهد بود، در نتیجه اقتصادانان بشری چگونه میتوانند اقتصاد بدون ظلم و فقر را برای بشر تعریف کرده و در مقام اجراء، بدون محرومیت فقرا به مرحله عمل بکشانند.
تعبیر «دستهای نامرئی» در نظریه آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن و همچنین بحث توسعه و عدالت در نظر دیگر اقتصادانان جهان، چگونه تعریف اقتصاد قرآنی را بر میتابد که اقتصاد، امانتی در دست بشر است که از سوی خداوند، جهت امتحان برای امانت در اختیارش گذاشته شده است، چرا که حفظ امانت الهی، سندی بر رشد آدمی و برتری او در مقابل دیگر موجودات عالم است.
در مکتب حسینی، پیامهای اقتصادی در سه بخش عقیده، اندیشه و رفتار قابل مشاهده است که به نمونههایی از آن اشاره میشود.
الف- پیامهای عقیدتی1- امام معصوم و خانواده گرامی ایشان در حقوق انسانی بر دیگران برتری ندارند؛ همچنانکه حضرت ابیعبدالله(ع) در رفتن اصحاب با وفای خودشان به صحنه کارزار، همگان را در مقابل آزمون عقیدتی قرار دادند تا بر همگان ثابت شود که نیت درونی و قلبی هر رزمنده باید خداوند متعال باشد، نه برتری انسانی بر انسان دیگر، و اگر این عقیده اسلامی، پشتوانه اقتصاد جامعه باشد، دیگر طبقات ظالمانه در میان شهروندان زمینهای نخواهد داشت.
2- انسان بر انسان به سبب رنگ پوست برتری ندارد، مانند برخورد امام حسین(ع) با غلام خود که از خطه افریقا بود و اصحاب سفید پوست خود را بر ایشان برتری ندادند. این عقیده در اقتصاد، سبب میشود که اقتصاد سفید و سیاه، باطل شده و آیارتاید اقتصادی پدید نیاید.
3- قبیله بنی هاشم بر دیگر قبائل مقدم نیست، چنانکه سالار شهیدان در رفتن حضرت علی اکبر(ع) به میدان نبرد، این عقیده اسلامی را به نمایش گذاشتهاند. اقتصاد با پشتوانه این عقیده قلبی که تساوی انسانها از نظر اسلام، یک اصل است، سبب میشود نسبت ضابطه و رابطه اصلاح شده و همیشه ضابط بر رابطه مقدم باشد، ریشه فقر از دل جامعه بیرون شده و رابطههای حزبی و رانتخواریهای حاصل از آن محو شود.
4- صدقه بر اهل بیت پیامبر(ص) حرام است به همین سبب حضرت زینب(س) اجازه ندادند صدقه مردم شام به کودکان کاروان حسینی تحویل داده شود، و این نشان از آن دارد که اقتصاد اسلامی، راه سلطهگری بر معاش شهروندان و محرومین را از درون آدمی مسدود کرده است که حتی در حالت اسارت هم باید از حقوق محرومین جامعه اجتناب کرد.
5- بردگان از آزادی و حقوق بشر اسلامی بعد از واقعه عاشورا به دست مبارک امام سجاد(ع) متنعم میشوند، زیرا آن حضرت با ادبیات عاطفی مانند بُنیّ، در مرحله اول، قلب بردهها را آماده میکردند و در مرحله ثانوی، مردم جامعه را از نظر باطنی برای پذیرش آنان بدون تبعیض طبقاتی آموزش میدادند.
ب- پیامهای اندیشهای:1- اگر دشمن در حال ضعف و حاجت طلب کمک کند، او را باید یاری کرد، به دلیل آنکه حضرت سیدالشهداء(ع) به حر بن یزید ریاحی آب دادند، اگر در تفکر اقتصاد اسلامی برای دشمنان اینگونه دیدگاهی وجود داشته باشد چگونه ممکن میشود، مسلمانی از رفتار مسلمانی دیگر از رنج فقر بیامان و در فغان باشد و همکیشان او در رفاه اقتصادی، عمر خود را بیتفاوت بگذرانند.
2- امام حسین(ع) با خریداری زمین کربلا، قاعده هدف وسیله را توجیه میکند را به ابطال کشاندند، در حالیکه یکی از آفات اقتصاد بیمار امروز بشر، همین اهداف نامقدس اقتصادی کشورهای سرمایهداری است که ثروت و سرمایه، به جای خداوند نشانده شده است.
3- امام حسین(ع) ثروت بدون عقیده سالم را فاسد میدانستند و به همین سبب، اسب و شمشیر عبیدالله بن حر جُعفی را رد کردند. در اقتصاد اسلامی، زیر بنا توحید است، نه تقسیم علیالسویه، چرا که توحید با اهانتهای اقتصادی جمع نمیشود.
ج- پیامهای رفتاری:1- امام حسین(ع) در توزیع آب میان دشمن و اسبهای آنها، آب دادن به حیوانات آنها را با دستتان مبارک خود انتخاب میکنند. در اقتصاد اسلامی، مدیران و مسئولان اقتصادی باید ارتباط مباشری با مردم داشته باشند تا از گزارشهای دست اول، برخودار بوده و خطاهای آنها حداقلی باشد.
2- استفاده امام حسین(ع) از ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» در صحنه کارزار کربلا، نشاندهنده آن است که انسان در اقتصاد، مالک نبوده بلکه از سوی خداوند امانتدار الهی محسوب میشود، و خداوند در سوره کهف هم به اشاره کرده است.