حسن روحانی، رئیس جمهور روز یکشنبه، 31 تیر در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور موضوعات مهم و متنوعی را مطرح کرد. موضوعاتی که در ترسیم نقشه راه آینده سیاست خارجی ایران در برابر آمریکا نقش محوری ایفاء خواهند کرد. از پاسخ به لفاظیهای اخیر ترامپ علیه ایران گرفته تا هشدار به بستن تنگه هرمز، جملاتی بود که تک تک بخشهای سخنرانی مهم آقای رئیس جمهور را تشکیل میدادند. اما در میان بخشهای گوناگون سخنرانی رئیس قوه مجریه، موضوعی که نظرات را به خود جلب کرد اعلام موضع دولت برای کاهش تنش با کشورهای منطقه به ویژه عربستان سعودی بود.
رئیس جمهور در این نشست و در این رابطه بیان کرد «بیش از هر چیز ایران سرزمین علم، تجارت و دانش جهانی بوده است و امروز فرصتی بوجود آمده تا روابط خود را با همسایگانمان بیش از پیش گسترش دهیم و حتی اگر همسایهای مانند عربستان هم از لجاجتها و اقدامات خود دست برداشت و نسبت به روابط اظهار تمایل کرد، باید اختلافات را حل کرده و دوستی را برقرار کنیم. در مورد امارات و بحرین نیز اینگونه است و ما در شرایط جدیدبهدنبال اصلاح روابط با این کشورها هستیم».
نقطه آغاز تشدید اختلاف ایران و عربستان
روابط ایران و عربستان چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن مملو از تنش بوده و هر دو کشور ادعای برتری در منطقه و« امالقرا»ی جهان اسلام را دارند و بدین واسطه از هیچ تلاشی برای اثبات برتری خویش کم نمیگذارند، اما در چند سال اخیر شاهد تشدید تنشهای بیسابقه میان این دو بازیگر مهم منطقهای بودیم. این تشدید تنشها از زمانی شروع شد که خیزشهای مردمی، کشورهای عرب منطقه را یکی پس از دیگری درنوردید و هر کدام از این دو بازیگر منطقهای برای هدایت این خیزشها، به دنبال تأثیرگذاری حداکثری بر آن برآمدند.
تحولات داخلی سوریه، نقطه آغاز دورهای جدید از تنشها و تهدیدات در روابط ایران و عربستان بود هر چند که تحولات لیبی، تونس و مصر خیلی بر وجهه مخاصمهجویانه روابط این دو کشور اثرگذار نبود اما سوریه به دلیل برخورداری از موقعیت سوق الجیشی و البته در پیشبرد اهداف ایدئولوژیک از اهمیت ویژهای برخوردار است، لذا بهتر است سوریه را محور اصلی تعارضات این دو کشور از 2011 به این سو بدانیم که بعدها تحولات بحرین و یمن را هم تأثیرپذر ساخته است.
چهار دلیلی که تقلیل تنش در روابط ایران و عربستان را ضروری میسازد
اصلاح روابط با عربستان، کاهش تنش و تأکید بر منافع مشترک، موضوعاتی است که تحلیلگران همیشه در تحلیلهای خود در رابطه با فروکش کردن بخشی مهمی از بحران در منطقه آنها را مورد مداقه قرار دادهاند. حالا که رئیس جمهور تمایل خود را به توسعه روابط با عربستان سعودی اعلام کرده البته به شرط تعدیل مواضع حکام سعودی، چرا بازگرداندن قطار رابطه ایران و عربستان به ریل آرام و باثبات بیش از پیش بااهمیت جلوه میکند؟ چرا باید کاهش تنش با عربستان مهمتر از کاهش تنش با امارات، بحرین و حتی مصر باشد؟ اصلاً تعبیر آل سعود از محتوای اعلام موضع حسن روحانی مثبت خواهد بود یا منفی؟ از این قبیل پرسشها، فراوان هستند که قطعاً مجال تحلیل آنها در این یادداشت نخواهد بود و تنها پرداختن به بخشی از آنها اکتفا خواهد شد.
اما بهتراست ابتدا بررسی کنیم که چرا جمهوری اسلامی باید در این برهه حساس زمانی سیاست تقلیل تنش با عربستان را نسبت به سایر کشورهای عرب منطقه در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد.در واقع عربستان در منطقه و حتی در بعد فرامنطقهای وزنهای به شمار میرود. اغلب کشورهای عربی یعنی آن دسته از کشورهای ذره مانند جیبوتی و کشورهای بزرگ عرب مانند مصر چه بخواهیم و چه نخواهیم عربستان را همانند «پدرخوانده» خود میدانند که پیمانه حمایتهای مادی و سیاسی و امنیتی عربستان از آنها پرتر از ماست. لذا قطع رابطه کشوری مانند جیبوتی با ایران تحت فشار عربستان سعودی و یا حتی توقف رابطه دیپلماتیک سومالی در معرض قحطی با کشورعزیزمان نشئت گرفته از معادله قدرت و نفوذ عربستان درا ین کشورهاست چه برسد به دیگر دولتهای عرب که سری در میان سرها دارند. همگی اینها نمیخواهند از حمایتهای «پدرگونه» آل سعود محروم شوند؛ حمایتهایی که ثمرات زیادی برای آنها به همراه خواهد داشت. بر این اساس است که تمامی مفسران روابط بینالملل مدام به دولت گوشزد میکنند که مسیر توسعه روابط با کشورهای عرب زمانی هموار خواهد شد که رابطه ما با این پادشاهی سعودی دور از تنش باشد.
اما دلیل دومی که کنترل یا کاهش تننش با عربستان را ضروری میسازد حل و فصل سریع بحران در سوریه و یمن است که میتواند به یک بحران فراگیر منطقهای در آینده تبدیل شود هر چند با سرکوب داعش و تثبیت قدرت بشار اسد این خطر به طور موقتی فروکش کرده اما همچون دملی است که میتواند در آیند دوباره سر باز کند. لذا جمهوری اسلامی ایران نیاز دارد که تخاصم ایدئولوژیکی با عربستان را به حداقل خود کاهش دهد تا از بحرانیتر شدن نزاعهای مذهبی در سوریه و حتی یمن بکاهد. هر چند به باور اندیشمندان آفت ثبات در منطقه خاورمیانه عدم گفتمانسازی میان ایدئولوژیهای مذهبی است اما از یک اصل مهم در روابط این دو قدرت منطقهای نباید غافل ماند و این است که امروز هر دوی این بازیگران به این حقیقت دستیافتهاند که از طریق قدرت سخت و رویارویی و یا جنگهای نیابتی، نمیتوانند ایدئولوژی خویش را اثبات کنند و حتی ادامه این روند هزینههای بسیاری سنگینی را متوجه آینده امنیت ملی این دو کشور خواهد ساخت.
دلیل سومی که باید در این تحلیل مورد توجه قرار گیرد تنش در روابط بازیگران قدرتمند منطقهای موجب خواهد شد بازیگران رقیب خارجی مثل آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی در مسائل منطقهای به ایفای نقش سیاسی و نظامی بیشتری دست بزنند و این تنش را فرصت خوبی تلقی کنند که به نفع یک بازیگر مستقل و قدرتمندی همچون ایران نخواهد بود بهویژه در این مقطع زمانی که رئیس جمهور آمریکا تلاش میکند تا ایران را در کنج انزوا قرار دهد و خروجش از برجام و بازگشت تحریمهای نفتی و بانکی از روزهای آینده و افزایش فشارها به کشورهای دیگر برای کاهش روابط با جمهوری اسلامی در خدمت این استراتژی آمریکا قرار دارد و وجود تنش با عربستان میتواند ترامپ را در این مسیر یاری کند. بنابراین کاهش اختلافات با پادشاهی سعودی میتواند میان پروژههای ضدایرانی آمریکا و اسرائیل از لحاظ نظری و عملیاتی شکافی ایجاد کند.
اما چهارمین دلیل برای اثبات اهمیت کاهش اختلافات با عربستان بیشتر ماهیت تبلیغاتی و پروپاگاندایی دارد. عربستان سعودی به مدد برخورداری از درآمدهای کلان نفتی قدرت تبلیغاتی فوقالعاده بالایی در اروپا و آمریکا و منطقه دارد و میتواند با ابزارهای رسانهای و لابیگری صفبندیها علیه ایران را تقویت سازد و افکار عمومی جهان را رودروی ایران قرار دهد. اما با کاسته شدن از دامنه اختلافات میان این دو قدرت منطقهای و خلق منافع مشترک امنیتی، اقتصادی و سیاسی خواهیم توانست از نوک پیکان پروپاگاندای ضد ایرانی را به سمت و سوی دیگری منحرف سازیم.
آیا عربستان از کاهش خصومت در روابط با ایران استقبال میکند؟
ولیعهد جوان عربستان که امروز امور سیاست خارجی این کشور پادشاهی را تنظیم و خط مشی میدهد، کشورش را با چالشهای بسیاری روبرو ساخته است. از چالش سیاست خارجی عربستان با سوریه و قطر گرفته تا بحران یمن که همگی آنها برای عربستان به یک کابوس تبدیل شدهاند و به درازا کشیدن این چالشها وزن ژئوپلیتیکی این کشور را مورد خدشه قرار داده و عدم توانایی حکومت در فائق آمدن بر این ابرچالشهای سیاست خارجی نوک تیز انتقادات داخلی را از جانب افکار عمومی و شاهزادگان سعودی را متوجه شخص بنسلمان کرده و در بلندمدت میتواند به وجهه داخلی و حتی نزد شرکای منطقهای و فرامنطقهای او آسیب برساند و لذا دیر یا زود حکومت عربستان ریشه حل بحرانهای منطقهای را از مسیر تعامل با ایران خواهند یافت. زیرا عربستان به خوبی میداند که جمهوری اسلامی یک بازیگر مهم منطقهای است و نمیتوان این قدرت مهم را در معادلات و تحولات منطقهای نادیده گرفت و یا حذف کرد و قدرت ایران را یک واقعیت منطقهای میداند و مسیر تعامل با ایران را در پیش خواهد گرفت.
یادداشت از سعید امینی - فارغالتحصیل کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه