فیلمنامه دفاع مقدسی «رنجر» کتاب شد
کد خبر: 3787655
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۱

فیلمنامه دفاع مقدسی «رنجر» کتاب شد

گروه ادب ــ کتاب «رنجر» فیلمنامه‌ای با موضوع دفاع مقدس و یادگار روزهای دهه شصت، بهزاد بهزادپور منتشر شد.

«رنجر»، فیلمنامه دفاع مقدسی کتاب شدبه گزارش ایکنا؛ بهزاد بهزاد‌پور، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر ایرانی است که علاقه‌مندان به سینمای ایران از او آثار خاطره‌انگیزی در ژانر‌های گوناگون از جمله سینمای دفاع مقدس در دهه هفتاد و هشتاد در خاطر دارند. فیلمنامه و فیلم‌سینمایی «رنجر» از جمله این آثار است که مدت‌ها در سینما به نمایش درآمد و اقبال عمومی قابل توجهی به آن شد. بهزادپور نزدیک به بیست سال پس از ساخت و اکران این اثر سینمایی، فیلمنامه آن را به قلم خود منتشر کرده است.
در این اثر، بخشی از زندگی مرتضی که یک رزمنده ایرانی است روایت می‌شود. مرتضی در پی یک درگیری شدید با نیرو‌های عراقی در جنگلی واقع در عراق، به اسارت آن‌ها در می‌آید و فرمانده نیرو‌های عراقی دستور می‌دهد او را به اردوگاهی متروک و دور از چشم صلیب سرخ منتقل کنند؛ اردوگاهی که شرایط بسیار بدی دارد و اسرا در آن به چند گروه تقسیم شده‌اند.
مرتضی تصمیم به فرار از اردوگاه می‌گیرد و این موضوع را با دیگران در میان می‌گذارد، ولی بیشتر اسرا با نقشه فرار او به دلایل گوناگون مخالفت می‌کنند، اما سعید ارشد اردوگاه به او می‌گوید فقط در صورتی که فهرست کامل اسرای ایرانی را همراه خود به ایران ببرد می‌تواند در نقشه فرارش به او کمک کند.
مرتضی برای عملی کردن نقشه‌اش طوری رفتار می‌کند که عراقی‌ها مجبور شوند او را در زندان انفرادی محبوس کنند و سپس در فرصتی مناسب، پس از مجروح کردن نگهبان زندان، در زیر کامیونی که قصد خروج از اردوگاه را دارد پنهان می‌شود و از اردوگاه فرار می‌کند. نیرو‌های عراقی از فرار او مطلع می‌شوند و تعقیب و گریز بین مرتضی و نیرو‌های عراقی در جنگل شروع می‌شود. در چند مورد، مرتضی مجبور به نبرد تن به تن با عراقی‌ها می‌شود و بسیاری از آن‌ها را می‌کشد. در همان حال، نیرو‌های ایرانی از طریق بی‌سیم درمی‌یابند که مرتضی در حال آمدن به ایران است و خودشان را برای ورود او آماده می‌کنند. در مرز ایران و عراق درگیری شدیدی به وجود می‌آید و...
بهزادپور در بخشی از مقدمه خود بر این اثر می‌نویسد: این سناریو یادگار روز‌های دهه شصت من است. همان روز‌ها که کوچه و خیابان‌های شهر پر از قهرمان بود. همان روز‌ها که سرتاسر مرز‌های غرب و جنوب خانه پهلوانان و قهرمانان بود. همان روز‌ها که مردم با گوشت یخ‌زده و کوپن‌های اندک قند و شکر و روغن لبخند بر لبانشان بود و با «الهی شکر» گفتن صادقانه‌شان بر سر سفره خالی‌شان می‌نشستند و هر روز فوج‌فوج تابوت قهرمانان را بر دوش ستبرشان حمل می‌کردند و مادر‌های داغ‌دار بر سر تابوت‌ها نقل می‌پاشیدند و در پشت سرشان اسپند دود می‌کردند. وقتی این سناریو را می‌نوشتم ابداً فکر نمی‌کردم که به این نقطه تلخ و شرم‌آور و بی‌قهرمانی امروز برسیم. آن روز‌ها گوش بزرگان شنوا بود. چشمشان از عشق مردم پراشک بود. دستشان برکت داشت. نفسشان بوی خدا می‌داد. قدمشان در راه راست بود و داشتن مقام، منصب بندگی و نوکری معنا می‌شد.
انتشارات کتاب نیستان فیلمنامه «رنجر» را در ۱۲۸ صفحه و با قیمت ۱۷۰۰۰ تومان منتشر کرده است.
انتهای پیام

captcha