در فرهنگهای مختلف و از نظر تبارشناسی واژه «اجل» به دو گونه، مدت معین و آخر مدت، معنی شده است.از دیدگاه اسلام براى هر پدیدهاى «اجل» و مدتى معین شده است چنان که خداوند متعال در آیه ۱۶ سوره مبارکه نحل مىفرماید: «لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ فَاِذا جاءَ اَجَلُهُمْ لایَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لایَسْتَقْدِمُونَ؛ براى هر امتى مدتى است که هرگاه فرا رسد، نه ساعتى پس مىافتد و نه پیش».
مجالس سوگواری و ترحیم در فرهنگ مردم ایران در میان اقوام، گروهها و اقلیتها به اشکال و تشریفات خاصی برگزار میشود این آیینها و رسمها، مبتنیبر اعتقادات و دستورات دینی و مذهبی و متاثر از باورهای بازمانده از ادیان و مذاهب پیشین هستند.
از برگزاری این مراسم دو هدف ازجمله طلب آمرزش و آرامش برای روان شخص درگذشته و سپس همراهی و همدلی با بازماندگان و حفظ احترام و رعایت شئون خانواده فرد متوفی، مورد نظر است.
سدر و کافور؛ جیازی مردگان
در خرمآباد اگر کسی در حال فوت شدن باشد زن و فرزندان او و اقوام نزدیکش همگی گرد میآیند و آخرین حرفهایش را به آنها میگوید و چنانچه وصیتنامه کتبی ننوشته باشد هرچه بر زبان میآورد اقوام و حاضرین گوش میکنند و گفتههای او را میشنوند و مینویسند و در طول این مدت به دست و پای در حال فوت بهویژه اگر زن باشد حنا میبیندند و برایش جیازی تدارک میبینند که شامل مقداری سدر و کافور است همراه با صابون، پنبه، حوله و لنگ حمام بهویژه کفن که از قبل آماده شده که اغلب اهالی در دوران حیات خویش و مسافرت به مکه مکرمه و سایر اماکن مقدسه کفن خویش را به نیت خیر تهیه میبینند و با خود میآورند و یا سفارش میکنند دیگران به نام آنها تهیه کرده و همراه خود بیاورند و گاهی این کفن را بهخاطر طول عمر بیشتر به دفعات به دیگران و مستحقین میبخشند.
باید یادآور شد که مبلغی پول نقد نیز در جیب میت میگذارند که بهغیر از دستمزد شستن او به کارگران غسالخانه تعلق خواهد داشت.پساز غسل دادن میت، دو قطعه چوب انجیر یک اندازه زیر بازوان او میگذارند و بعد کفن میکنند و پساز قرار دادن در تابوت و خارج از غسالخانه روی زمین بهنحوی قرار میدهند که سر فوت شده به طرف مغرب و پاهایش بهسمت مشرق باشد.سپس یکیاز سادات یا کسیکه صلاحیت خواندن نماز میت را داشته باشد بهصورت جماعت و با اجازه یکیاز فرزندان یا نزدیکان او نمازش را میخوانند و قبلاز اینکه به طرف قبرستان حمل کنند سه مرتبه تابوت را بلند کرده و بر زمین میگذارند و عقیده دارند که گناهان او ریخته میشود بعد بر روی دوش به طرف قبری که قبلاً برای او آماده کردهاند حرکت میدهند و کلیه حاضرین در مراسم حداقل هفت قدم بهدنبال تابوت حرکت میکنند.
وقتی میت را نزدیک قبر رسانیدند اینبار نیز سه مرتبه قدم به قدم تابوت را زمین میگذارند و برداشته و در کنار قبر قرار میدهند و معتقد هستند که این زمین گذاشتنها بهخاطر این است که فرد فوتشده قبر خود را بشناسد.سپس میت کفن شده را در داخل گورش قرار میدهند و برای آخرین بار فرزندان و نزدیکان او صورتش را میبینند.
در این وقت است که یکیاز سادات و شخص صلاحیتداری پساز بردن نام او و پدرش نماز یا دعای تلقین را در بالای قبر و با صدای بلند بر او میخواند و پساز قرائت فاتحه توسط حاضرین روی قبر را میپوشانند و به خانه برمیگردند.
مردم معتقد هستند هنگامیکه روی قبر را میپوشانند و بستگان از او دور میشوند و تنها میماند او نیز بلند میشود و وقتی سرش به سنگ میخورد دوباره دراز میکشد و شاید ضربالمثل «سرش به سنگ خورد» از این اعتقاد ریشه داشته باشد.مردم اعتقاد دارند که در شب اول قبر فرشتگان گور «نکیر و منکر» به بازپرسی مرده میپردازند، او بر چوبهای زیر بغل خود تکیه داده و در مقابل فرشتگان میایستد و پاسخ میدهد و چنانچه پاسخ درست ندهد فرشتگانی که در طول عمر او اعمال نیک او را بر شانه راست و اعمال بدش را بر شانه چپ او نوشتهاند برای او شهادت میدهند.
در شب اول خاکسپاری صاحب مرده و یا یکیاز بازماندگان هفده نفر یا چند نفر را مسئول میکند تا هر کدام یک یا چند رکعت نماز برای میت بخوانند، این نماز را نماز وشت(وحشت) میگویند که این نماز دو رکعتی است.
فرستادن «پرسونه» به خانه فرد فوت شده
پساز خاکسپاری و تا مدت سه شبانهروز کلیه بازماندگان مهمان دوستان و اقوام و همسایگان خواهند بود(این رسم امروز برعکس شده و دوستان و آشنایان و همسایگان مهمان بازماندگان میشوند) و گاهی با آب اجاق خود را خاموش میکنند و در طول این مدت دوستان و آشنایان هدایایی از قبیل گوسفند، برنج، روغن، قند و چای و یا پول نقد به نام «پرسونه» به خانه فوت شده میفرستند.
صاحب مرده و بازماندگان از این کالاها و مواد غذایی شامی برای سه شب میت تهیه و تدارک میبینند که پساز فاتحهخوانی و بازگشت از مراسم سر قبر از آنان یعنی شرکتکنندگان در مراسم به صرف شام پذیرایی میشود متولیان قبرستان نیز از این شام بیبهره نیستند.فقرا نیز باید از این شام بهرهمند شوند و در این شب حتماً باید سه نفر سادات نیز حضور داشته باشند.
پساز مراسم سه شبه(شب سوم) در خرمآباد دیگر مراسمی رسماً انجام نمیشود و تنها بازماندگان و نزدیکان در شبهای جمعه بر سر قبر میروند.در شبهای جمعه رسم چنین است که خرمآبادیها دمپختی از برنج به نام (مَکَش) میپزند و اعتقاد دارند که ارواح مردگان در شبهای جمعه آزادند و در این شب بر خانههای خود میآیند و انتظار آمرزش و قدردانی و فاتحه دارند.
اهالی در شبهای جمعه شمع و یا چراغی را تا صبح روشن نگاه میدارند و در مرگ عزیزان خود سیاه میپوشند و گاهی یک سال یا بیشتر پیراهن سیاه از تن خود در نمیآورند تا کسی از خانواده در گذشته لباس رنگی تهیه کرده و بهعنوان سیاه برداران به آنان هدیه کند.
سوگواری ایلات و عشایر
در روستاها و در میان عشایر پساز فوت، میت را روی «تَرم» میگذارند تا مردم خبر شده و جمع شوند.وقتی همه خبر شدند از دور و نزدیک گروه گروه زن و مرد با کُتل میآیند و زنها سرون یا عمامه خود را باز کرده و در کول و گردن میاندازند و بعضی از مردان تکهای از یک چادر سیاه یا داووار را روی شانههای خود انداخته و گِل میمالند.نزدیکتر که شدند گروهی از بازماندگان مرد به پیشباز آنها میروند و هر دو دسته با هم و در مقابل یکدیگر «باوو» میزنند زنها نیز وقتی به هم نزدیک شدند ایستاده و در مقابل هم «وشت» میکنند به این معنا که سر پا و در مقابل هم میایستند و با انگشتان خود از پیشانی تا انتهای صورت خود را خراش میدهند.
یکیاز زنها که صدای بهتری از دیگران دارد ابیاتی در وصف فوت شده و با صدایی مخصوص به نام «سرموه» میخوانند که بند آخر هر بیت را سایر زنان با صدای مخصوص و کشیده با او میخوانند. بعضی وقتها زنان که بسیار غمگین و سوگوار هستند احساساتی شده و مقداری از گیسوان خود را بریده و در کنار ترم قرار میدهند.بعد از این مراسم ترم را با ساز و دهل آهنگ چمری یا چمریونه مینوازد که نوایی غمانگیز دارد سر قبر که رسیدند چنانچه فوت شده شخص بسیار مهم و یا جوان بوده باشد آهنگ چمرونه تبدیل به آهنگ پرهیجان و شادی میشود که اغلب در عروسیها مینوازند و در اینجاست که غم و اندوه حاضرین صد چندان شده و تحتتاثیر این احساسات زنان کِل میزنند و شیون و زاری در اینجا به بالاترین حد خود میرسد.
پساز خاکسپاری و بازگشت بازماندگان به خانه دسته دسته از اقوام و آشنایان از دور و نزدیک به «پُرس» میآیند و ضمن انجام مراسم لازم هر گروه یک یا چند گوسفند به نام پرسونه همراه میآورند و در زیر کولا یا چادر سیاههای بر پا شده از آنان پذیریایی میشود و مراسم گاهی حداقل تا یک هفته ادامه خواهد یافت.
شکل قبرها در لرستان
در خرمآباد شکل قبرها بسیار ساده و همسطح زمین و آجرچینی است تنها یک قطعه سنگ کوچک که تاریخ و مشخصات فوت شده را دربردارد روی قبر قرار میدهند.روی سنگ قبرها گاهی نقاشیهای زیبا و با مفهومی کشیده میشود که نشانه ایمان و دلاوریهای فوت شده و خصوصیات پسندیده دوران زندگی مردگان است ازجمله تصویرهای مهر و تسبیح و شانه و آینه و صحنههای شکار در طبیعت است.
در خرمآباد نوع دیگری قبر گروهی و خانوادگی موجود است که زیر زمین هستند به نام «لِحک» که مردهها را بدون اینکه در قبر گذاشته و بپوشانند در کف این لحدها و دالانهای آنها میخوابانندد و در آنها را میبندند.
هر لحد سنگ تاریخی عمومی دارد با نقش آیاتی از قرآن مجید که تاریخهای مختلف فوت اشخاص را نیز دربردارد.سنگ قبرهای روستایی گاهی بدون هیچگونه نوشته تاریخی شامل یک سنگ بلند تراشیده تا ارتفاه یک و نیم متر است که عمودی در بالای سر میت قرار میدهند و سنگ کوچکی نیز در پایین گور میگذارند.
انتهای پیام