حبیبالله بهمنی، کارگردان سینما در گفتوگو با
ایکنا با بیان اینکه هنر تبلیغی، رایجترین کارکرد سینمای جهان است، اظهار کرد: سینما رسانه است. همین ویژگی سبب شده است، هنر هفتم در سراسر جهان ابزاری در خدمت مردم و نظام حاکم باشد، همچنین سینما این امکان را دارد تا بسیاری از دغدغهها و مسائل مردم را به شکلی تأثیرگذار بیان کند. البته این روزها سینمای جهان بیشتر بعد راهبردی دارد و کمتر از منظر سرگرمی به آن نگاه میشود.
وی افزود: ورود سینما به هر کشوری صرفاً برای پرداختن به آمال و آرزوهای و راههای دستیابی مخاطبان به آرمانهایشان بوده است. مثلاً در آمریکا به عنوان کشوری که سینما از آنجا به دیگر کشورها راه یافته، این هنر صنعت نه تنها در خدمت دولت، بلکه در خدمت ارتش هم است، حتی پنتاگون در امر تولید بسیاری از پروژهها مشارکت دارد. مشارکت نهادهای نظامی در سینما صرفاً اقدامی فرهنگی نیست، چون در بسیاری مواقع از سینما به عنوان توپخانه استفاده میشود تا آتش مقدماتی از این طریق حاصل آید و زمینه را برای بسیاری از اقدامات سیاسی فراهم کند.
سینما همیشه در خدمت ایدئولوژی بوده است
بهمنی تأکید کرد: جدا از آمریکا و کشورهای غربی در نظامهای مارکسیستی هم، سینما یکی از بازوهای تبلیغی جریانات ایدئولوژیک است. شوروی سابق بهترین مثال در این زمینه است، لنین رهبر کمونیستهای شوروی وقتی به قدرت دست یافت سینما را بازوی خود خواند و در ادامه در دوران استالین سینما بلندگوی تبلیغی کمونیستها شد، به نحویکه این هنر صنعت توانست در بسیاری از کشورها جریانهای سوسیالیستی را شکل دهد و به ثمر بنشاند.
کارگردان فیلم «سیب و سلما» تأکید کرد: وقتی درباره کارکرد سینما در امور تبلیغی سؤال میشود، تعجب میکنم، زیرا این امر کاملاً واضح است و جزء بدیهیات است، اما، چون در کشور ما سینما ابزاری در خدمت تبلیغ انقلاب نیست این قبیل سؤالات پیش میآید.
با خط کشی در سینما موافق نیستم
وی در پاسخ به این سؤال که آیا سینمای استراتژیک باید توسط سینماگران ایدئولوژیک هدایت شود، بیان کرد: طبیعی است برای سینمای استراتژیک، نیازمند افرادی است که به اهداف کلان نظام باور دارند، در غیر این صورت اثری که تولید میشود، بیثمر است، البته این رویکرد به معنای خط کشی کردن میان هنرمندان نیست، زیرا مرزبندی در حوزه هنر نه تنها شایسته نیست بلکه مانع بروز خلاقیتها میشود.
این سینماگر تأکید کرد: سینماگران ایدئولوژیک بیشتر باید در سه هسته متمرکز باشند که عبارتند از کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس این سه عامل مواردی هستند که دلیل اصلی ساخت فیلماند. این سه بخش باید به یک اشتراک فکری درباره موضوعات تبلیغی برسند، اما این شرط برای دیگر بخشها همانند عوامل فنی نیاز نیست.
خانهنشینی نیروهای متعهد سینما
وی درباره خانهنشینی نیروهای ارزشی سینما گفت: خانهنشینی نیروهای متعهد دلایل مختلف دارد. عدم حمایت مدیران و سیاستگذاریهای فرهنگی یکی از این دلایل است و البته گاهی این امر خود خواسته است، اما اینکه شرایط آنان را ناچار کرده یا به صورت خودخواسته عزلت گزیدهاند را نمیتوان قضاوت کرد، اما کلیت امر بیانگر آن است که بسیاری از هنرمندان ارزشی خانهنشین شدهاند.
کارگردان فیلم «صلیب طلایی» تأکید کرد: متأسفانه شرایط در سینما به سمتی پیش رفته که هنرمندان بیشتر به جای اینکه با نظام ارزشی همراه باشند بیشتر با نظام اقتصادی همسو هستند، در صورتیکه همین افراد بسیاری از هزینههای خود را از طریق امکانات دولتی تأمین میکنند، ولی در برخی مواقع خلاف منافع نظام حرکت میکنند. نکته دیگر، وقتی فضا برای فعالیت نیروهای متعهد بسته است و زمینه فعالیت نیروهای لیبرال فراهم میشود. این یک قانون روشن است که ما سالهاست چشم به روی آن بستهایم.
تبلیغات ناجوانمردانه درباره فیلمسازان ارزشی
بهمنی بیان کرد: همانگونه که گفتم زیاد به خط کشی سینما باور ندارم، اما وقتی فیلمسازان لیبرال اجازه فعالیت دارند باید این موقعیت در اختیار فیلمسازان ایدئولوژیک هم قرار گیرد، نه اینکه تنها یک اندیشه فعالیت کند و نگاههای دیگر را سانسور کرد. در این میان یک تحریف آشکار هم وجود دارد که ناشی از تبلیغات نادرست است. آن هم اینکه فیلمسازان ارزشی دائماً در حال فیلمسازیاند و پول بسیار به جیب میزنند، این امر در واقعیت به هیچ وجه حقیقت ندارد و حتی گاهی این روند برعکس است.
این فیلمساز درباره عدم فیلمسازی خودش هم اظهار کرد: سینمای فعلی یک عقبنشینی مشخص دارد، زیرا همانگونه که گفتم چرخش آشکاری به سمت بازار صورت گرفته است به همین دلیل برای سینما، اقتصاد بیش از فرهنگ اهمیت پیدا کرده است. در این میان اگر ما میخواستم در این شکل طی طریق کنیم، راحتترین اتفاق بود، اما آرمانهای ما اجازه نمیدهد، فرهنگمان را فدای اقتصاد کنیم، به همین جهت ترجیح میدهم خانه نشینی را پیشه کنیم.
بهمنی در پایان تأکید کرد: بعد از انقلاب اسلامی اتفاقات خوبی در عرصه سینمای ایران افتاد، در آن دوران همه طیفها فیلمسازی میکردند. در سینمای دهه ۶۰ هم فیلم اکشن و پلیسی وجود داشت، هم فیلم دینی و روشنفکری. این روند به مرور کمرنگ شد و حالا دیگر چیزی از آن باقی نمانده است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام