به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نقد نشر کتاب در ایران شامگاه یکشنبه، ۱۹ آبانماه با حضور داریوش مطلبی و افشین داورپناه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
افشین داورپناه، پژوهشگر و مردمشناس در این نشست با موضوع مسئلهشناسی کتاب در ایران به سخنرانی پرداخت و گفت: متأسفانه در حوزه کتاب و نشر مسئله و مشکل را نمیشناسیم. یکی از برنامههایی که به صورت معمول در کشورمان برگزار میشود و به برگزاری آن عادت کردهایم، نمایشگاههای کتاب است که در حال حاضر کارکرد اصلی خود را از دست دادهاند و شکل سوری به خود گرفتهاند و انگار قرار نیست تأثیری در حوزه نشر داشته باشند.
وی افزود: همانطور که در حوزه پزشکی، برخی پزشکان در توانایی تشخیص بیماری دچار مشکلاند، این موضوع درباره نشر نیز وجود دارد، همچنین نشانههای بیماری در نشر نیز بسیار است. البته ما در کدام بخش کشورمان، وضعیت به سامانی داریم که در نشر به سامان باشد. این یک تصویر ناامیدکننده نیست، بلکه واقعیت حوزه نشر کتاب است.
داورپناه ادامه داد: اولین کتاب در ایران در دوره صفوی یعنی سال ۱۰۱۶ خورشیدی در اصفهان چاپ شد و پس از آن سه کتاب دیگر به چاپ رسید و سپس حدود سال ۱۱۸۰ چاپ کتاب از سرگرفته میشود، یعنی طی این مدت هیچ کتاب دیگری چاپ نشده است و در واقع مردم به دلیل نداشتن سواد، نیاز به کتاب هم نداشتند. بحث چاپ از این رو مطرح میشود که با آمدن چاپ، فرهنگ وارد مرحله جدیدی میشود.
وی نتیجه پژوهش خود را درباره مطالعه کتاب بیان کرد و گفت: ما در این پژوهش از افرادی که سواد آنها کارشناسی و بالاتر از آن بود، سؤال کردیم که چند کتاب در منزل دارند و چند درصد آن را نخواندهاند که ۸۰ درصد گفته بودند که ۷۰ درصد کتابهای منزل خود را نخواندهاند و هنوز هم با این وجود، کتاب میخرند، زیرا یارانه در اختیار آنهاست. وقتی دلیل عدم مطالعه را سؤال کردیم، بسیاری گفتند؛ نیازی نمیبینیم کتاب بخوانیم و در این راستا ۱۴ درصد هم گفته بودند که تحت شرایط و جو خاصی ۵ کتاب در سال خواندهاند. مثلاً در سؤال عناوین کتابها، گفته بودند که سووشون و کلیدر را خواندهاند و البته در همان صفحات اول ماندهاند، زیرا میخواستند ببینند این قدر که درباره نویسنده آنها یا کتابها صحبت میشود، چه چیزی در آنها وجود دارد و این کتابها چگونه است.
مردم تأثیر کتاب در زندگیشان را حس نمیکنند
این پژوهشگر درباره وضعیت کتاب بیان کرد: در این زمینه انگارههای ذهنی مانند پایین بودن سرانه مطالعه، ورشکستگی صنعت نشر، کتابسازی، غلبه ترجمه بر تألیف، غیرهدفمندی یارانه کتاب و نشر، مداخلات دولتی، کمتوانی اهل قلم و عدم حمایت آنها وجود دارد، بنابراین دولتها براساس همین انگارههای ذهنی برنامهریزی میکنند. مثلاً کتابفروشیها در حال تعطیلی بوده و وزارت ارشاد از آنها حمایت میکند، درحالیکه چرا باید از کتابفروشی حمایت کند. همین امر سبب شده سیاستگذاریها گمراه شود و بسیاری از همان مسئولان نمیدانند که چرا از ناشران حمایت میکنند. ناشر اگر مشکل کاغذ دارد، باید خودش آن را تأمین کند، دولت به بهانه اینکه مفسدهای پیش نیاید ورود میکند، درحالیکه باز هم مفسده به وجود میآید.
وی ادامه داد: یکی از مسئلههای اساسی، کم بودن سرانه مطالعه است، البته بسیاری از مردم کتاب دارند، اما احساس میکنند کتاب تأثیری در زندگی آنها ندارد و تصور میکند اگر کتاب بخواند از دیگران که مشغول تفریح و یا کسب و کارهای خود هستند عقب میافتد.
داورپناه گفت: بسیاری از مسائل در حوزه نشر مانند کپیرایت بلاتکلیف مانده است و در حوزه نشر الکترونیک نیز کاری صورت نگرفته است. البته باید خوشبین بود که کاری انجام نشده است، اگر کاری میشد و به این حوزه هم ورود میکردند، وضعیت بدتر میشد. برگزاری نمایشگاه، توزیع یارانه و ... کارهای بسیار راحتی است و مشکل اساسی نشر الکترونیک، کپیرایت و ... است که لاینحل باقی مانده است.
غفلت از مسائل اساسی نشر
وی تصریح کرد: ما در مسئلهشناسی نشر کتاب راه را درست نرفتهایم و اغلب درگیر این بودیم که چگونه نمایشگاههای استانی برگزار کنیم و از مسائل اصلیتر نشر غافل ماندهایم. ۵۵ تا ۶۰ درصد یارانههای کتاب برای برگزاری نمایشگاههای کتاب در کشور هزینه میشود و هر سال در هر استان یک نمایشگاه کتاب برگزار میشود که میزان یارانهها بسیار بالاتر میرود.
این پژوهشگر با اشاره به برگزاری سی و یکمین دوره نمایشگاه کتاب تهران افزود: در سال گذشته در راستای برگزاری این نمایشگاه، ۷۲۰ نشست نقد و بررسی و رونمایی کتاب برگزار شده است، درباره این حجم از نشست هیچ ارزیابی اثربخشی انجام نشده است. پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که تاکنون در نمایشگاههای کتاب تهران و استانها بیش از ۱۰ هزار ناشر شرکت کرده و نمایشگاه کتاب در خدمت ناشران بوده که کتاب خود را بفروشند و در مقابل هیچ اثر مثبتی در حوزه نشر نداشتهاند.
وی ادامه داد: وقتی میزان فروش در نمایشگاه اعلام میشود، این نشانه چیست؟ یا وقتی تعداد بازدیدکنندهها اعلام میشود که هر سال ۲۰ درصد افزایش یافته است، این آمارها از کجا به دست میآید، اگر هر سال ۲۰ درصد رشد داشته، باید امسال شاهد حضور کل مردم ایران در نمایشگاه کتاب تهران بودیم. علاوه بر این در نمایشگاههای کتاب خارج از کشور هم شرکت میکنیم، در حالی که هیچ اثربخشی مثبتی از آن به دست نمیآید.
داورپناه گفت: وزارت ارشاد از طرفی به اهالی قلم یارانه و به ناشران کاغذ میدهد، بعد از آنها کتاب میخرد. این چه صنعت نشری است که این اندازه وابسته به دولت است؟ شورای خرید کتاب فقط در سال گذشته ۲۶ میلیارد و ۴۴۸ میلیون تومان کتاب خریداری کرده و این جدا از خرید نهاد کتابخانههای عمومی کشور است. در واقع دولت در طول سال ۱۸۰ تا ۲۰۰ میلیارد تومان به حوزه کتاب تزریق میکند.
وی یادآور شد: نمایشگاه کتاب تهران با شرایط ۳۰ سال پیش برگزار میشود، شاید در آن زمان برگزاری نمایشگاه توجیهاتی داشت، اما برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاههای استانی با وجود هزینههای بسیار زیاد چه توجیهی دارد، یارانههای آن هدفمند نبوده و هدفگذاری بدی صورت گرفته است. در واقع با سوء مدیریت و سیاستگذاری مواجه هستیم.
انتهای پیام