یکی از کلیدواژههای مهم در مسئله حکومتداری و اداره کشور، «حکمرانی خوب» است؛ از نظر برنامه توسعه ملل متحد حكمرانی خوب عبارت است از حاكميت با ويژگیهايی همچون: مشاركتجويی، شفافيت، پاسخگويی، اثربخشی، رعايت برابری، ارتقای حاكميت قانون و تعيين اولويتهای اقتصادی، سياسی و اجتماعی بر مبنای اجماع وسيعتر، كه در آن ندای ضعيفترين و آسيبپذيرترين افراد در اتخاذ تصميمات و تخصيص منابع شنيده شود. (برنامة توسعه ملل متحد، 1997، ص25).
بخش توسعه بینالمللی نیز هفت ویژگی کلیدی را برای «حکمرانی خوب» برشمرده است و براین مبنا مدل حکمرانی خوب «برخوردار از خط مشی مشارکتی، رافع فقر و ثبات اقتصادی، مجری خط مشیهای پشتيبانی از فقرا، تأمينكننده خدمات اساسي اثربخش به صورت عادلانه، تأمينكننده امنيت و سلامت فردی، مديريت پاسخگویی راهكارهای مربوط به امنيت ملی و توسعهدهنده دولت پاسخگو و امين» است (بخش توسعه بينالمللي، 2001، ص9).
براساس سیر پیدایش و تحول مقوله «حکمرانی خوب» میتوان گفت توسعه اقتصادی عامل پیدایی این مفهوم بوده و کارشناسان نهادهای بینالمللی رهيافت حكمرانی خوب را به عنوان بهترين عامل توسعه پذيرفته و آن را به كشورهای در حال توسعه پيشنهاد کردهاند.
تفاوت حکمرانی خوب و حکمرانی شایسته از نظر مبانی نظری
اما این رهیافت به دلیل مبانی مادی و برگرفته از تفکرات اومانیستی و لیبرالیستی با نگاه دینمحور و برگرفته از آموزههای اسلامی تفاوتهای بنیادینی دارد؛ حکمرانی خوب به لحاظ هستیشناسی جایگاهی برای پروردگار در نظام هستی قائل نیست، به لحاظ معرفتشناسی این الگو به معرفت وحیانی بیتوجه است و منحصر به حواس ظاهری و عقل بشری است، از منظر انسانشناسی نیز انسان را موجودی منحصر به بعد مادی میداند و در نهایت به لحاظ روشی اصالت را به روشهای تجربی میدهد.
در حالی که رهیافتی که با عنوان حکمرانی «علوی» یا حکمرانی «شایسته» مطرح است؛ اولاً حاکم حقیقی جهان را خدا میداند، ثانیاً به لحاظ معرفتی برای معرفت وحیانی ارزش قائل است، ثالثاً انسان را موجودی دارای دو بعد مای و معنوی میداند و رابعاً روش وحیانی را نیز مهم دانسته و تنها به روشهای تجربی محدود نمیشود.
لذا نگاههای متفاوت به هستی، انسان، معرفت و روش، موجب شكلگيری حكومت و حكمرانیها متفاوت خواهد شد. به عبارت ديگر، در حكمرانی علوی(شايسته) برخلاف حکمرانی خوب هر چند زندگی و رفاه مادی اهميت بسياری دارد، اما هدف نيست، بلكه زندگی و رفاه مادی زمینه رسیدن انسان به سعادت اخروی است و این امر به خاطر حاکمیت جهانبینی الهی بر رهیافت «حکمرانی شایسته» است. البته گاهی حكمرانی شايسته با حكمرانی خوب در برخی شاخصها، مانند مسئولیتپذیری و پاسخگویی حاکمان، اشتراك دارند، ولي اين شاخصها از نظر محتوا متفاوت است؛ زيرا مبانی نظری آنها تفاوت دارند.
فهم حکومتداری امام علی(ع)؛ راهکار مهم استخراج مؤلفههای حکمرانی شایسته
در این میان برای فهم بهتر و استخراج مؤلفهها و شاخصهای حکمرانی علوی(شایسته) باید به نمونههای عملی آن، حکومت پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع)، مراجعه کرد. یکی از مهمترین شاخصههای حکمرانی در یک نظام سیاسی اسلامی و غیراسلامی همانطور که ذکر شد، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، است، اما تفاوت در این است که در رهیافت حکمرانی شایسته این مسئولیتپذیری و پاسخگویی تنها در برابر مردم نیست بلکه حکمرانان و مسئولان در برابر خداوند نیز مسئولیت دارند.
در نگاه امیرالمؤمنین مسئولیتپذیری نیز حیطه و شمول گسترده و وسیعی دارد. ایشان در خطبه 167 نهج البلاغه میفرمایند: « اتَّقُوا اللهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم» (از خدا بترسيد در حق بندگانش و شهرهايش، زيرا شما مسئوليد حتى در برابر سرزمينها و چارپايان).
در حکمت 382 نهج البلاغه آمده است که: « «لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَة» (چيزى را كه نمى دانى مگوى، حتى بسيارى از چيزهايى را كه مىدانى بر زبان مياور، زيرا خدا بر اعضاى تو احكامى واجب كرده است كه در روز رستاخيز بدان اعضا بر تو حجت خواهد آورد).
این نشان میدهد که در نگاه امام علی(ع) مسئولیت حاکمان در نگاه دینی انسانها، حیوانات، طبیعت، شهرها و... را شامل شده و مسئولان نیز صرفاً در برابر مردم در این زمینهها پاسخگو نیستند بلکه از سوی خداوند نیز مؤاخذه خواهند شد و اینگونه نیست که یک مسئول به واسطه مقام و رتبهای که دارد حتی در کلام نیز مجاز به گفتن هر کلام و سخنی و به تعبیر امروزی دادن هر وعدهای باشد.
امام علی(ع) در نامه 27 نهجالبلاغه خطاب به محمد بن ابیبکر میفرمایند: « «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَة». (با مردمان فروتن باش و نرمخو و همواره گشاده رو و به يك چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه چشم نگرى و خواه خيره شوى به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند، كه خداى متعال، از کوچک و بزرگ و آشكار و پنهان اعمالتان، از شما بندگان مىپرسد).
همچنین ایشان در نخستين خطبه حكومتى درباره مسئوليت خويش در اداره امور فرموده است که «ذِمَّتى بِما أقولُ رَهينةً، و أنا بِه زعيمٌ» (آنچه مىگويم در عهده خويش مىدانم، و خود به آن پايبندم).
این خود بیانگر ضرورت حساس بودن حاکمان و مسئولان بر روی سخنرانیها، وعدهها و قولهایی است که به مردم میدهند و باید ان چه را در توان خود میبینند مطرح کنند نه اینکه برای کسب رأی، به وعدههای مختلف که انجام آن امکان پذیر نیست، روی آورده و به قدرت دنیوی برسند.
در واقع میتوان اميرمؤمنان علی (ع) را نقطه اوج و کمال مسئولیتپذیری در اداره امور جامعه دانست به ویژه آنجا که خطاب به عبدالله بن عباس، كارگزار خود در بصره، چنين بیان میدارند که «فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَكَ اللَّهُ فِيمَا جَرَى عَلَى لِسَانِكَ وَ يَدِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذَلِك». (ابوالعباس! خدايت بيامرزد، در آنچه بر زبان و دست تو جارى گردد، خوب باشد يا بد، كار به مدارا كن، كه من و تو در آن شريك خواهيم بود) (نامه 18)
نکته جالب اینکه امام علی(ع) خود را در همه اعمال و رفتار كارگزاران و كاركنانش شريك میداند و به هيچ وجه مسئوليت امور را به گردن زیردستان خود نمى اندازند و در خطا و انحرافات پیشامده از سوی مسئولان و کارگزاران خود در اداره جامعه اسلامی، خود را از مسئولیت مبرا نمیدانند، بلکه برعكس آن حضرت خود را نیز مسئول معرفى مىكند.
این در حالی است که اصل پاسخگویی و مسئولیتپذیری در حکمرانی خوب به دلیل مبانی اومانیستی و غیرالهی حاکم برآن، تنها مربوط به حوزه اجتماعی است در حالی که این اصل در حکمرانی علوی(شایسته) در برابر پروردگار و سپس در برابر جامعه است و از سوی دیگر حتی نه فقط کارگزاران و مسئولان بلکه حتی امام معصوم را نیز شامل میشود.
انتهای پیام