رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره تحولات اخیر در منطقه به ویژه حمله امریکا به حشد الشعبی و ارتباط آن با تقویت روابط جمهوری اسلامی ایران با شرق از جمله در قالب رزمایش نظامی بیسابقه با چین و روسیه، سفر رئیسجمهور به مالزی و اتخاذ برخی تصمیمات در قالب بازار و پول مشترک اسلامی گفت: ارتباط دادن این تحولات به یکدیگر به لحاظ علمی کار سخت و دشواری است. در واقع اینکه مفهومی به نام «نگاه به شرق» میتواند توضیحدهنده این تحولات باشد محل سؤال است.
امروز نگاه و گرایش کل دنیا به شرق است
وی ادامه داد: البته اینگونه نبوده که ایران نگاه به شرق را کنار گذاشته بوده یا دنبال این نگاه نبوده است. واقعیت این است که امروز نگاه کل دنیا به شرق است و با تحولاتی که در اقتصاد چین، هند و برخی کشورهای شرق آسیا اتفاق افتاده خیلی از کشورها حتی خود آمریکا هم میزان تجارت خود را با آسیا بیشتر کردهاند. از سوی دیگر اگر روسیه را هم یک قدرت آسیایی تلقی کنیم در سالهای گذشته قدرت این کشور هم در سیاست بینالملل افزایش پیدا کرده و همه این اتفاقات با افول موقعیت اروپا در نظام بینالملل همراه شده است. امروز اروپا گرفتار مشکلات داخلی مانند مهاجران و مهاجرستیزی، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و بحران اقتصادی است. لذا میتوان گفت گرایش کلی در جهان به سمت شرق وجود دارد و ایران هم در این گرایش سهیم است.
قهرمانپور بیان کرد: هرچند دولت آقای روحانی در داخل به نگاه به اروپا و آمریکا مشهور شده ولی تحت تأثیر این گرایش جهانی، دولت آقای روحانی هم دیپلماسی نگاه به شرق خود را تقویت کرده و سفر رئیسجمهور به مالزی و حضور کشورهایی مانند ترکیه و قطر در این اجلاس میتواند نشانه صفبندی جدید سیاسی باشد؛ با توجه به اینکه این چهار کشور با سیاستهای آمریکا در منطقه و جهان اسلام مخالف هستند و انتقاد دارند و تلاش میکنند مسیر جدیدی را طی کنند.
تردیدی که مانع راهبردی شدن نگاه ایران به شرق است
قهرمانپور درباره تاکتیکی با راهبردی بودن نگاه به شرق از سوی ایران به ویژه در حوزه تشکیل ائتلافهایی با کشورهای همچون قطر، ترکیه و مالزی گفت: نگاه تاکتیکی به این معنا نیست که الزاماً سریع از بین برود و ممکن است چندین سال به طول بینجامد. اما به اعتقاد من نگاه ایران به شرق هنوز استراتژیک نیست، به خاطر اینکه تردیدهای جدی در بخشی از نظام تصمیمگیری کشور درباره توانایی و اراده کشورهای شرقی برای دفاع از ایران و همکاری با ایران وجود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل نمونه بارز این مسئله را کشور چین خواند و ابراز کرد: چین با وجود اینکه در عرصه اقتصاد جهانی به سرعت در حال قدرت گرفتن است ولی متناسب با این قدرت اقتصادی در صحنه بینالمللی و منطقه خاورمیانه، نقشی را که شاید ایران انتظار دارد بازی نمیکند. در تنشهای اخیر در خلیج فارس، چین کمترین حضور و دخالت را داشت. همچنین روسیه در بحرانهایی ماند لیبی و سوریه مطابقت کاملی با ایران ندارد. لذا طبیعی است که بخشی از نظام تصمیمگیری در ایران به خواست و توانایی کشورهای شرقی و به طور مشخص چین و روسیه برای ایفای نقش مؤثر سیاسی در صحنه جهانی تردید داشته باشد. این تردید هم فقط مختص ایران نیست و کشورهای دیگری هم که با آمریکا مشکل دارند دچار این تردید هستند. لذا این تردید مانع جدی در استراتژیک شدن نگاه ایران به شرق است و باید دید در سالهای آینده این بیاعتمادی دو طرف رفع خواهد شد یا خیر.
تقویت و توسعه روابط با شرق به مثابه ابراز مؤثر مقابله با تحریم؟
قهرمانپور درباره اینکه حاکمیت نگاه راهبردی به شرق و توسعه روابط با شرق به شکل استراتژیک میتواند به مثابه ابزار مؤثر در مقابله با تحریمهای آمریکا ارزیابی شود، گفت: این بستگی به اراده طرفین دارد و صرفاً هم ایده روی کاغذ نیست. انتظار ایران این است که قدم اول و اصلی را قدرتهای بزرگ شرقی بردارند و آنها هم انتظار برداشتن این گام اصلی را از سوی ایران دارند. لذا این بستگی به نوع مراودات و تعاملات ایران و کشورهای شرقی با یکدیگر دارد. آن چیزی که به منزله اصل بنیادین و اثباتشده باید پذیرفت این است که قدرتهایی مانند چین و هند قبول کردهاند که در تقابل با نظام بینالملل نمیتوانند توسعه پیدا کنند. لذا حفظ صلح و ثبات برای آنها یک اصل بنیادین و حیاتی است و هر جا احساس کنند حمایت از ایران باعث میشود وارد درگیری علنی با آمریکا شوند از این کار اجتناب میکنند و این مسئله را به شکل علنی در جلسات مختلف به مقامات ایرانی گفتند، میگویند و خواهند گفت.
وی تصریح کرد: آنها هم به دنبال منافع خودشان هستند و در چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و مالزی اجماع فراگیری وجود دارد که دهههاست شکل گرفته و آن این است که این کشورها نمیتوانند از طریق تقابل و درگیری با آمریکا به توسعه اقتصادی دست پیدا کنند و به صراحت هم اعلام میکنند که به دنبال تقابل با آمریکا نیستند. در عین حال این امر به معنای پذیرش سیاستهای آمریکا هم نیست. اما همانطور که گفتم هر جا رابطه و حمایت از هر کشوری از جمله ایران با منافع و جهتگیری بنیادینشان تعارض پیدا کند سعی میکنند با حفظ این جهتگیری بنیادین وارد تنشها و درگیریهای ایران با کشورهای دیگر از جمله آمریکا نشوند.
این تحلیلگر مسائل بینالمللی درباره اینکه آیا در کشور مشکل اجماع در نحوه مقابله و تعامل با آمریکا وجود داد، گفت: رسیدن به اجماع در نظامهای سیاسی انقلابی زمان بیشتری میبرد. در چین رسیدن به این اجماع حدود دو دهه به طول انجامید و در کوبا هم زمان بیشتری برد و این به خاطر آرمانهای فراگیری است که این نظامها دارند و آن را دنبال میکنند. بنابراین در رسیدن به اجماع و تغییر مسیر یا ریلگذاری جدید با دشواریهایی مواجه هستند. در ایران نیز این مسئله قابل مشاهده است و هنوز کسانی هستند که معتقدند باید مقابل قدرتهای بزرگ ایستاد و مقاومت کرد و در مقابل کسانی هم اعتقاد دارند که کشور توان ایستادن مقابل قدرتهای بزرگ ندارد. این عدم اجماع یک مسئله جدی است که آثار و پیامدهای خودش را دارد و تصمیمگیرندگان باید با همفکری مسئله را حل کند تا اجماعی حاصل شود و مبنای حرکت و سیاستگذاری در سیاست خارجی شود.
قهرمانپور درباره امکان رسیدن به یک راه سوم در مواجهه با آمریکا و برخی تحلیلها مبنی بر رسیدن کشور به بنبست با ادامه مسیر فعلی اظهار کرد: کشور هیچگاه قفل نمیشود. یکسری مشکلات در نظام تصمیمگیری سیاست خارجی از قدیم وجود داشته که باید ساز و کاری طراحی شود و مرجع نهایی برای حل و فصل آن شکل بگیرد. کشور با آژانس بینالمللی انرژی اتمی قبلاً مشکل داشت، در موضوع FATF مشکل دارد، در ضمن با سازمان ملل، نهادهای حقوق بشری بینالمللی و WTO مشکل دارد. همه این موارد ایجاب میکند که تصمیمگیران اصلی با هم بنشینند و به یک جمعبندی برسند و این جمعبندی به منزله تصمیم نظام، مورد حمایت همگان قرار گیرد. در چین این اتفاق افتاده و حزب کمونیست مسیر و سیاست خود را کاملاً مشخص کرده و در ایران نیز باید مرجع یا نهادی شکل بگیرد که اعتبار و مشروعیت لازم را داشته باشد و تصمیمات کلان در عرصه سیاست خارجی را اتخاذ کند.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام