به گزارش ایکنا؛ برنامه هفتگی درسهایی از قرآن با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی پنجشنبه، هشتم اسفندماه 98 با موضوع «معرفت امامان در زیارت جامعه» از شبکه اول سیما پخش شد. در ادامه مشروح برنامه این هفته درسهایی از قرآن را میخوانید؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان پای تلویزیون زمانی بحث را گوش میدهند که ایام شهادت امام هادی، امام دهم است و من هم فکر کردم که از یادگارهای خوب امام هادی، یادگارهای معرفتی و علمی، این زیارت جامعه است. فرازهایی از زیارت جامعه را معنا کنیم که تقریباً میشود گفت: امام شناسی. اصلاً خود زیارت یک تجدید عهدی است.
حضرت عیسی گاهی احساس میکرد که بعضی مریدهایش ممکن است متزلزل شوند، فرمود: «من انصاری» دو بار این کلمه در قرآن آمده است. «مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ» (آلعمران/52) چه کسی یار واقعی ما است؟ «قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» حواریون میگفتند: ما هستیم. خود امام حسین شب عاشورا فرمود: امشب شب آخرتان است، فردا همه شما را میکشند. اگر میخواهید بروید، بروید. تا هوا تاریک است بروید، من بیعتم را از شما برداشتم. گفتند: نه ما هستیم. اینکه انسان «فَلَمَّا أَحَسَ» (آلعمران/52) أحَس در قرآن آمده است. یعنی وقتی حضرت عیسی احساس کرد نکند بعضی از اینها شل شده باشند، یک تجدید عهد کند. زیارت تجدید عهد است. یعنی «سلمٌ لمن سالمکم» هستم. وفادار هستم. ایمان تنها کافی نیست. «ربنا الله» تنها کافی نیست. «ثم استقاموا» (فصلت، 30) استقامتش مهم است.
قرآن میفرماید: بعضی ایمان دارند ولی چپه میشوند. آیهاش این است «آمَنُوا» بعد میگوید: «ثُمَ كَفَرُوا» (نساء/137) ایمان داشت کافر شد. «آمنوا... ثُمَ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْل» (بقره/51) «ثُمَ تَوَلَّيْتُمْ» (بقره/64) خوب بود، بد شد. بنابراین اینکه انسان تا آخر وفادار بماند این وفا خیلی مهم است. اینکه اگر میخواهد.. یعنی صداقت داشته باشد و وفادار بماند. یک بنده خدایی خودش را کاندیدا کرده بود برای همین دورههای مجلس و اینها، میگفت: ما وقتی کاندیدا میشویم برای اینکه رأی جمع کنیم، هرکس مرد، چهلم، هفتم، تسلیتش، هرکس زایید تبریکش، تند تند هی روابطمان را با مردم بیشتر میکنیم که اینها مرید ما شوند و به ما رأی بدهند. میگفت که این هفته اینقدر فاتحه رفتم در عمرم نرفته بودم. میگفت: وارد جلسه فاتحه شدیم، یک نفر آبروی ما را ریخت و گفت: آقایی که خودت را نماینده کاندیدا کردی، در طول عمرت اینجا نیامدی، چطور در طول سال اینجا پیدایت نمیشود؟ برای رأی ما آمدی؟ گفت: من یک خرده فکر کردم و گفتم: راستش را میخواهی بله، من برای خدا نیامدم. هم از خدا معذرت میخواهم و از هم از شما. ولی حالا یک فاتحه میخوانیم. میگفت: من اقرار کردم که بله برای خدا نیامدم، یک نفر بلند شد گفت: حالا، حالا که ایشان اقرار کرد که کار من برای خدا نیست و برای رأی جمع کردن است، حالا که صداقت داشت و راستش را گفت، به او رأی میدهیم. تکبیر! میگفت: برای غیر خدا رفتم خراب شدم، از خدا عذرخواهی کردم، همان کسی که خرابم کرد بلند شد به نفعم صحبت کرد، اینکه به قلب، قلب میگویند، قلب زیر و رو میشود.
یعنی واقعاً قلبها دست خداست. این مسأله مهمی است. ما از امام دهم بگوییم.
امام دهم میگوید: اینطور امام را زیارت کنید. امام، امام را میشناسد دیگر. «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائکه» من بخواهم عربی بخوانم و ترجمه کنم، طول میکشد. میخواهم 28 دقیقه صحبت کنیم دو دقیقهاش رفت، 26 دقیقه شد. همینطور لا به لای حرفم، یک درمیان از هر چند جمله یک جملهاش را میگویم. ای اهلبیت شما محل رفت و آمد فرشتهها هستید، معدن رحمت و خزینهدار علم و بالاترین درجه حلم و ریشههای سخاوت و رهبری امت و نعمتهایی که به ما میرسد از طریق شماست. «وساسة العباد» سیاستگزار شما هستید. من نمیدانم اینهایی که میگویند: دین از سیاست جداست، با این جمله چه میکنند؟ امام هادی را قبول ندارند یا زیارت جامعه را، «وساسة العباد» یعنی سیاستگزاری به دست شما اهلبیت است. شما باید سیاست ما را تعیین کنید. با همین جمله خیلی از احزاب باید حرفهایشان را جمع کنند. این حزبی که شما درست کردی و یک خط سیاسی ترسیم میکنی، این طبق حرف قرآن و اهلبیت است، روی چشم. اگر شما یک سیاستگزاری میکنی غیر از آن...
یکوقت اول انقلاب بود. یکی از این لیبرالها گفت که قانون قصاص الآن جایش نیست. این قانون قصاص که یکی را کشت تو هم او را بکش، این برای زمان قدیم بوده و به درد امروز نمیخورد. امام در حسینیهی جماران نشست و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» این کلمه را میگویند یعنی دین از دنیا رفت. کسی که بگوید: این جمله برای آن زمان بوده، حالا نباشد. «حلال محمد حلال ابدا الى يوم القيامة و حرام محمد حرام الی...» اینکه برای این زمان بوده، برای آن زمان نبوده یعنی چه؟ خالق من با خالق مردم هزار سال پیش و دو هزار سال پیش یکی است. بله چیزهای زندگی یک زمانی خانه را با خشت میساختند، الآن با آجر میسازند، بعد با آهن میسازند، با بتن آرمه میسازند. مسائل مادی بله، ولی آقا دروغ بد است، نه، دروغ برای زمان قدیم بوده و حالا خوب است. ظلم بد است، وفای به عهد لازم است. تمام عقاید و اخلاق ما یک چیزهای ثابتی هستند. «وساسة العباد»
امام همینطور لا به لای جملاتش میفرماید که: شما امام هدایت هستید. چراغ در تاریکی هستید. پرچمدار تقوا هستید. شما نمونه درجه یک انسانیت هستید. محل شناخت خدا هستید. برکات خدا جایگاهش نزد شماست. معدن حکمت دست شماست. سرّ خدا دست شماست. کتاب خدا دست شماست، حالا... شروع میکند گفتن و گفتن، ده دوازده صفحه رد شویم تا میرسد به شهادت میدهد به وحدانیت و نبوت و بعد میگوید: شما افراد خاصی هستید. چه هستید؟ راشدون، مهدیون، معصومون، مکرمون، مقربون، متقون، صادقون، قوامون، عاملون، فائزون، همه کمالات بشر در شما اهلبیت هست. شما وقتی خوابت میگیرد مژهات را نمیتوانی نگه داری. این مژه چقدر است؟ من شک دارم یک مثقال هست یا نه؟ همین یک پلک چشم، یک مثقال هم نیست. شاید دو تایش یک مثقال باشد. شما وقتی خوابت گرفت، هرچه میخواهی خودت را نگه داری، این پلکت به هم میافتد. اصلاً گردنت را نمیتوانی... هی چنین... یعنی نه میتوانی گردنت را نگه داری نه مژهات را، اما در دعای زیارت جامعه امام هادی میگوید: ای اهلبیت پیغمبر «و بكم يمسك السّماء ان تقع على الارض» کرات آسمانی را شما نگه داشتید. کرات آسمانی توسط امام، بله. «و بكم يمسك السّماء ان تقع على الارض» خوب اینها که کرات آسمانی را نگه میدارند، پس چرا خود امام حسین زیر سم اسب رفت؟ علی اصغر را روی دستش کشتند؟ باید همانجایی که تیر به گلوی علی اصغر میخورد، همان تیر دم گلوی علی اصغر پنبه شود که گلوی حضرت علی اصغر پاره نشود. شمشیری که میخواهد به مغز ابالفضل بخورد، شمشیر چوب شود و مغز نشکافد. اینهایی که اینقدر زور دارند پس چرا خودشان اینطور هستند؟ این را من از آن روضههای پنجاه سال پیش است، سالها قبل از انقلاب برای بچهها کلاس داشتم این را میگفتم هنوز هم مثلها نو است. یک چیزی میگویم شما هم برای بچههایتان بگویید.
بسم الله الرحمن الرحیم، سؤال: شما که میگویید پیغمبر، امام همه کاره هست پس چرا خودشان هزار و یک مشکل داشتند؟ چرا مشکل خودشان را حل نکردند؟ امام حسین تشنهات است؟ عصایت را به زمین بزن آب بجوشد. چرا تشنگی خوردند و تکه تکه شدند؟ جواب: این کلمه را شما خیلی دیدید، بسم الله الرحمن الرحیم، این را برای بچههای شما میگویم. چون بالاخره شما مأمور هستی که بچهات را مسلمان تربیت کنی. این یادت باشد، استفاده اختصاصی... چی؟ بگویید... ممنوع! این کلمه یک کلمهی معروفی است. حرف درستی هم هست، پلیس سه تا اسلحه میدهد، مسلسل میدهد، تفنگ میدهد، یکی هم باتوم میدهد. آخرش نون است یا میم؟ باتوم! یادم است همان سالها قبل از انقلاب رفتم بنویسم، کلمه باتو را نوشتم و شک کردم آخرش باتوم، میم است یا نون است؟ گفتم: آخرش چیست؟ یکی بلند شد گفت: آقای قرائتی چند تایش را باید بخوری تا بفهمی! از خاطرات پنجاه سال پیش.
سؤال: پلیسی که در هر کشوری، مسلسل و باتوم و تفنگ میدهد به پرسنل، حق دارد این را استفاده اختصاصی کند یا نه حق ندارد؟ یعنی اگر پلیس خانه آمد درگیر شد با زن و بچه یا همسایهاش، یا در راه، اگر با کسی درگیر شد آیا پلیس حق استفاده دارد یا ندارد؟ با هم بگویید... ندارد. دارد؟ ندارد... من گفتم، اینها را دادم، اما هرجا من گفتم بزن، بزن. حق نداری خودت استفاده اختصاصی کنی. خدا سه چیز به اهلبیت داده است، دعای مستجاب، معجزه، علم غیب، خداوند به امام دعایش را مستجاب میکند، معجزه هم در اختیارش هست و علم غیب هم دارد اما استفاده اختصاصی ممنوع است. اشکال ندارد. رئیس بانک گاوصندوق درونش است، کلی پول درونش است. اما اگر خواست پول را خرج کند حق ندارد کلید به گاوصندوق بیاندازد و باید از بغل دستیاش قرض کند.
حالا چرا استفاده اختصاصی ممنوع است؟ بچه شما بپرسید...
ما چهار رقم تبلیغ داریم. 1- تبلیغ سمعی، نوار و رادیو، تبلیغ بصری، تابلو میزنند که مثلاً اینجا... عکسی میزنند، نانوایی یک عکس نان آویزان میکند. حمامی یک لنگ قدیم آویزان میکردند بیرون حمام که بفهمند اینجا حمام است. پس استفاده... گوشی، رادیو. بصری، نمودارها و نمادها، سمعی و بصری رادیو و تلویزیون، که هم میشنوی و هم فیلمش را میبینی. یکی هم تبلیغ عملی است. یعنی حرف نمیزند، عکس هم نشان نمیدهد، با عملش مردم را هدایت میکند. پس چهار تا شد، سمعی، بصری، سمعی و بصری، عملی، در این چهار مورد کدامیک بهتر است؟ با هم بگویید... عملی، تبلیغ عملی بهتر است. به ما گفتند: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ» (كافي، ج 2، ص 78) با زبان تبلیغ نکنید، با عمل تبلیغ کنید.
اگر اینها میخواستند استفاده کنند دیگر تبلیغشان تبلیغ عملی نبود. مثلاً امام حسین روز عاشورا تشنه است، با معجزه آب دربیاورد، آب بخورد و بعد بگوید: آقای قرائتی برو جبهه اگر تشنه شدی صبر کن. «وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ» (بقره/177) میگوییم: حسین جان، قربانت بروم، خودت صبر نکردی، فوری تا دیدی تشنه هستی آب درآوردی با معجزه، آنوقت حالا من تشنگی بخورم و بمیرم؟ چرا خودت آب آوردی خوردی؟ دیگر تبلیغ امام حسین یک تبلیغ عملی بگویید... نیست. باید برای اینکه تبلیغ عملی باشد اینها را حق ندارد استفاده اختصاصی کنند. باید داغ دیدیم آنها داغ ببینند، شمشیر خوردیم، آنها شمشیر بخورند. تمام سختیهای ما را باید امامها داشته باشند و حق ندارند از این دعای مستجاب و معجزه استفاده کنند، چون اگر از اینها استفاده کنند، دیگر برای ما الگوی عمل نیستند.
بنابراین مانعی ندارد که امامان ما بتوانند کرات آسمانی را به اراده خودشان نگه دارند ولی خودشان... مثلاً ما شک داریم امام جواد امام هست یا نه؟ میرویم پهلویش، میگوییم: آقا راستش را میخواهی ما شک داریم تو امام هادی امام هستی یا نیستی؟ حالا شب شهادت امام هادی گوش میدهید. نمیدانیم، درباره امامت تو شک داریم. اگر الآن این درخت خشک را سبزش کردی، همین الآن انار داد میفهمیم تو بند به یک قدرت دیگری هستی. اینجا امام برای اینکه ما ایمان بیاوریم معجزه میکند و درخت خشک را سبز میکند، چرا؟ برای اینکه ما را به خدا دعوت کند، اما خود امام هادی هوس انار کرد، میگوییم: صبر کن تا ماه مهر بیاید. اگر خودت انار شخصی میخواهی مثل بقیه باید صبر کنی، اما اگر میخواهی اعجازت را نشان بدهی برای اینکه مردم را به خدا دعوت کنی، نه! ولی استفاده اختصاصی نداریم. مگر ما چشم نداریم؟ ولی گفتند همه جا استفاده نکن. گوش نداریم گفتند: همه چیز را گوش نده. زبان داریم ولی گفتند: هر حرفی را نزن. اشکالی ندارد انسان چیزهایی داشته باشد ولی حق استفاده نداشته باشد.
سؤال: شما در زیارتها و روایات و قرآن، در قرآن هم داریم که اولیای خدا کارهای شما را میدانند و معجزه هم دارند. اگر اینها معجزه دارند پس چرا خودشان مصیبت زده بودند؟ جواب، چون چهار رقم تبلیغ داریم و بهترین تبلیغ، تبلیغ عملی است، اگر اینها مشکلات ما را نمیداشتند، برای ما الگوی عملی نبودند. این جواب بچهتان است. اگر سؤالی دارید بفرمایید من اگر بلد بودم جواب میدهم. خوب...
حالا بعد میفرماید: «ارتضاکم لغیره واختارکم لسره و اجتباکم بقدرته و اعزکم بهداه» خدا شما را انتخاب کرد، خدا... این هم یک سؤال دیگر، اگر فردا بچه شما پرسید که: نمیشد من امام صادق باشم؟ چرا خدا مرا امام صادق قرار نداد؟ چرا الطافی که به آنها کرد، به من هم میکرد. جواب این را دعای ندبه دارد. در اول دعای ندبه میگوید، عربیهایی که میخوانم در دعای ندبه است، متن دعا را میخوانم، شما هم میفهمید. چند کلمهاش را میدانید. «و شرطتَ عليهم الزهد» شرطتَ یعنی شرط کردی، «علیهم» بر این ائمه، گقتی: زاهد، ای امام رضا باید روی حصیر زندگی کنی. موسی بن جعفر باید زندان بروی. امام حسین روز عاشورا باید زیر سم اسب بروی. ای امام باقر و ای امام سجاد باید در مسجد بنشینید، خطیب بنی امیه، امام جمعه منسوب به بنی امیه لعنت کند به علی بن ابی طالب، باید شما بنشینی این لعنت را بشنوید و خیلی سخت است. میگوید: بنشین، ما نفرین میکنیم و گوش بده. این سختیها هست. «و شرطتَ عليهم الزهد» شرط کردی، زهد، باید از دنیا بگذری. «فشرطوا» آنها گفتند: قبول است. وفادار هستیم. «و علمتَ منهم الوفاء» تو هم علم داری که اینها وفا میکنند. یعنی به قولشان عمل میکنند، حالا چون اینطور بود، «فقبلتهم و قرّبتهم و قدّمتَ لهم» حالا مقامات معنوی را دادی. سؤال: آیا نمیشد خداوند این الطافی که به آنها کرده را به ما بکند. جواب: امکان دارد ولی خدا الکی به آنها نداده است. «شرطت» شرط کرده و آنها شرط را امضاء کردند و تو میدانی اینها حقه باز نیستند و به وظیفهشان عمل میکنند و حالا در را باز کرده است. مثل بازار که میگوییم: آقای تاجر نمیشود این صد میلیونی که به ایشان نسیه دادی به من هم بدهی؟ میگوید: نه! میگوییم: چرا؟ میگوید: برای اینکه به او یک میلیون دادم خوش حساب بود. دو میلیون دادم خوش حساب بود، ده میلیون، بیست میلیون، سی میلیون، هرچه دادم سر وعده چکش پاس شد. چون خوش حساب بود حالا هرچه بخواهد به او میدهم، اصلاً هرچه بخواهد به او میدهم، کلید اتاقم را به او میدهم. خدا الکی چیزی را به کسی نمیدهد.
حضرت عباسی، دروغ نمیگویید انشاءالله! حضرت عباسی یک بزغاله را بگویند: گوشتهایش را تقسیم کن، کبابیهایش را برای خودت برنمیداری؟ ما در تقسیم بزغاله عادل نیستیم گفتم یکوقت دیگر... روز عید قربان بود، یک کسی زنگ زد و گفت: حاج آقای قرائتی، بفرمایید. من یک گوسفند کشتم، عید قربان است. دعای قربانی چیه؟ گفتم: دعایش این است که کبابیهایش را برای خودت در یخچال نگذاری. کله پاچهاش را برای فردا صبحت نگذاری. سیراب و شیردانش را برای پس فردا عصر نگذاری. وقتی تقسیم میکنی طوری تقسیم کنی به هرکس هرچه هست بدهی. این را به آن بدهیم. این را به آن، چرا؟ این شوهرخواهر من است. این برادر خانم من است. این برای من آورده با این رودروایسی دارم. این که قربانی نشد. قربانی یعنی قربتا الی الله، تو همه کس و کارت را... به همه جوجههای خانهات دادی، کدام یک قربانی شد؟
گاهی داریم یکجایی میرویم در خیابان یک نگاهی میکنند و میگویند: سلام علیکم! میگویم: سلام علیکم! میگوید: این شکل قرائتی است که در تلویزیون است؟ میگوید: بعید است. نه خودش است. میرویم جلو، حاج آقا ببخشید، شما آقای قرائتی هستی؟ میگویم: بله، میگوید: سلام علیکم. میگویم: سلام اولی قبول است که برای خدا بود. سلام دومی بخاطر تلویزیون است. سلام اولی قبول است. اجری که دارد، اگر نشناختی و سلام کردی برای قیامتت مانده است. اگر به مدیرکل و تیمسار و سرتیپ به اینها ادب داری که مهم نیست. مهم این است که، تا حالا یک دانه درشت، یک افسر ارشد به یک سرباز گمنام سلام کرده؟ آن را برای قیامتش ذخیره کند.
من خودم از حرم امام رضا بیرون آمدم، درهای طلایی را بوسیدم. آمدم در صحن حال نداشتم درهای چوبی را ببوسم. دیدم بنده هم خراب هستم و امامت من با طلا قاطی است. بعد فهمیدم چرا خدا به شیر خالص میگوید؟ «لَبَناً خالِصا» (نحل/66) میگوید: شیر خالص است. چطور؟ چون «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً» شیر از لا به لای پهن و خون رد میشود، نه بوی پهن میگیرد و نه رنگ خون. میگوید: اگر از لا به لای خطوط سیاسی رد شدی، نگفتی: این چون همشهری ما هست به او رأی بدهیم. پسرخاله ماست، این به من قول داده که اگر رأی بیاورم تو را کدخدای کچل آباد میکنم. اگر یک جایی چیزی نبود و برای خدا بود این درست است و الا اگر قرار مدارهایی که خدای نکرده... یک کسی میگفت: رأی فلانی را میخرند. گفتم: رأی نمیخرند، دینش را میخرند.
حدیث داریم اگر کسی نمره شانزده سراغ دارد، به نمره پانزده رأی بدهد، چه نماینده، چه رئیس مجلس، چه خبرگان، هرکس... هرکس نمره شانزده سراغ دارد و به نمره پانزده رأی بدهد، «فقد خان الله» خیانت کرده به خدا، «و رسوله» به رسول خدا خیانت کرده است. «والمؤمنین» به همه مؤمنین هم خیانت کرده است. میدانید چند صد هزار شهید و اسیر و جانباز دادیم تا این جمهوری درست شد؟ حالا دین فروشی کنیم بخاطر چیز... بعد هم خدا خواسته باشد حال بگیرد، حال میگیرد. رزق این نیست که در دستت است، رزق آن است که میخوری. گاهی وقتها آدم مالک هم هست ولی بهره نمیبرد از آنچه دارد. بهره نمیبرد. دین آن چیزی است که داری. یک کسی یک سیب برداشت، گفت: بیایید من امام صادق را به چالش میکشم، رسوا میکنم. یک مشت هم از اینهایی که «فی قلوبهم مرض» بودند، گفتند: یا الله، گفت: چه میکنی؟ گفت: میروم میگویم: این سیب رزق من هست یا نه؟ اگر امام صادق گفت: این سیب رزقت نیست، روبرویش میخورم. میگویم: دیدی، خیط میشود. اگر گفت رزقت نیست، میخورم. اگر گفت: رزقت هست، همانجا لگد میکنم. هرچه امام گفت ضدش را انجام میدهم و امام شرمنده میشود. گفتند: طرح خوبی است. به چالش میکشیم. رفت خدمت امام صادق گفت: آقا این سیب رزق من هست یا نه؟ امام این سیب را نگاه کرد و یک خرده به قیافه ایشان نگاه کرد و فرمود: اگر از گلویت پایین برود، معلوم میشود رزقت است. فکری بود چه کند. گاهی آدم دارد رزقش نیست. شما بیایی خانه ما چند هزار جلد کتاب است، اما حال مطالعه ندارم. ولی گاهی وقتها یک کسی کتاب قرضی از رفیقش میگیرد و مطالعه میکند. رزق کتابخانه نیست، انچه وارد مغزت میشود رزق است. آنچه داری رزق نیست، آنچه از آن کام میگیری رزق است. آدم هست سجاده خانهاش به اندازه بقچه حمام است، دو سه کیلو است اما یک رکعت نماز باتوجه نخوانده است. آدم هم هست مهر ندارد، یک برگ درخت برمیدارد و با برگ درخت یک نماز باحال میخواند. رزق شما نماز با آن برگ حال دارد، نماز با آن سجاده که یک پارچه از مکه و یکی از مدینه و تسبیحش، دانههایش چطور است، اینها دکور است. رزق داشتن نیست، رزق کامیابی است.
آدم داریم... پیغمبر ما یک دختر داشت، رزقش چه بود؟ ببین چقدر ما سید داریم. هرکس خودش سید است، مادرش سید است. جدش سید است. همه سیدها، آدم داریم قرآن میگوید: «وَ بَنِينَ شُهُوداً» (مدثر/13) خیلی اولادهای 120 کیلویی ولی هیچ خیری از بچهاش نمیبرد. امامان ما... حرفم تمام شد. امامان کمالات دارند، اما اگر از کمالاتشان استفاده نمیکنند بخاطر همین استفاده اختصاصی ممنوع، چرا ممنوع؟ چون اگر استفاده اختصاصی کنند برای ما الگوی عملی نخواهند بود.
خدایا با توجه آمین بگویید. آمین عربی است یعنی خدایا این دعا را مستجاب کن. خدایا به آبروی خودت و انبیاء و اوصیاء و پیغمبر اسلام و اهلبیتش و به آبروی همه شهدای راه حق، ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی و علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، نیت خالص، نسل پاک، عزت و حسن عاقبت به همه ما مرحمت بفرما. شر هر صاحب شری را، به خصوص آمریکا و اسرائیل و حامیانشان را به خودشان برگردان.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سوالات این هفته:
1- در قرآن چه کسانی خود را «انصارالله» نامیدند؟
1) یاران واقعی حضرت موسی
2) حواریون حضرت عیسی
3) اصحاب رسول خدا
2- آیه 137 سوره نساء، به چه امری اشاره دارد؟
1) کفر بعد از ایمان
2) ایمان بعد از کفر
3) هر دو مورد
3- کدام دعا و زیارت، از امام هادی علیهالسلام نقل شده است؟
1) دعای ندبه
2) دعای کمیل
3) زیارت جامعه
4- در روایات کدام شیوه تبلیغی سفارش شده است؟
1) تبلیغ عملی
2) تبلیغ زبانی
3) تبلیغ نوشتاری
5- آیه 66 سوره نحل، بر خالص بودن کدام ماده حیاتی تأکید میکند؟
1) عسل
2) شیر
3) آب باران
علاقهمندان میتوانند از طریق بخش مسابقات سایت www.Qaraati.ir و یا صرفاً ارسال اعداد گزینه صحیح به صورت يك عدد پنج رقمی،از چپ به راست(مانند ۲۳۱۲۳) به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۱۴ در این مسابقه شرکت کنند.
انتهای پیام