مهدی آذرسینا، آهنگساز، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، با اشاره به ویژگیهای موسیقی مردمی تصریح کرد: تصور رایج درباره موسیقی مردمی به یک نوع از موسیقی خلاصه میشود که آنهم پاپ است، درصورتی که هر شکل از موسیقی میتواند این ویژگی را داشته باشد. در ضمن این نوع نگاه که موسیقی مردمی حتماً به لحاظ کیفی جز اشکال ضعیف موسیقی محسوب میشود، نیز به هیچ وجه صحیح نیست. با این توضیح موسیقی مردمی را آن شکل از موسیقی میدانم که هم به لحاظ کیفی از ویژگی ممتازی بهره برده باشد، هم اینکه سلیقه و خواست مردم در آن مدنظر قرار گرفته باشد.
وی افزود: درباره موسیقی مردمی ذکر نکتهای را ضروری میدانم، آنهم شکل مطربی موسیقی است. در این جنس از کار تنها خواست مردم مد نظر قرار گرفته و به هیچ وجه کیفیت مدنظر نیست، ولیکن این نحو کار در قالب موسیقی مردمی تعریف نمیشود، بلکه به آن مطربی میگویند. لازم به ذکر است این شکل از موسیقی هم نیاز عدهای از مردم است، برای همین آن را تخطئه نمیکنم، اما بیاییم به آن عنوان مردمی ندهیم.
این آهنگساز در پاسخ به این سوال که آیا پیچیدهگویی دلیل بر فاخر بودن موسیقی است، گفت: این سوال دو جواب دارد. در شکل اول برخی مواقع این پیچیدهگویی به ارتقا معنا کمک میکند. برای مثال اشعار حافظ برای عامه مردم قابل درک نیست، ولی همه آن را دوست داشته و درکش میکنند، پس این شکل پیچیدگویی اگر در موسیقی استفاده شود، موجب بالا رفتن کیفیت میشود، ولیکن کارهایی هم وجود دارد که تنها از کلمات پیچیده استفاده کردهاند بدون اینکه معنای عمیقی پشت آن باشد. با این توضیح نمیتوان جواب واحدی به پرسش مورد نظر داد، بلکه ابتدا باید موسیقی را شنید، سپس درباره آن قضاوتی داشت.
این استاد موسیقی درباره آسیبهای رایج در موسیقی این روزها چنین توضیح داد: متأسفانه نگاه کاسبکارانهای که بر موسیقی حاکم شده یک آسیب جدی است و هر روز بر میزان آن هم اضافه میشود. برای همین چهرههای جدیدی که وارد این عرصه میشود شاید از داشتههایی موسیقی بهره لازم را نبرده باشند. این سهلانگاری نیز از طرف شرکتهایی دامن زده میشود که تنها در جهت مالاندوزی بیشتر قدم بر میدارند، بدون اینکه بخواهند به آینده موسیقی توجهی داشته باشند.
وی با بیان اینکه رسانه ملی مهمترین ابزاری است که انتظار میرود موسیقی ایرانی را به سمت اوج هدایت کند، تصریح کرد: وقتی از سلیقه شنیداری مردم حرف میزنیم باید به این نکته اشاره داشته باشم که رسانه ملی مهمترین ابزاری است که هم میتواند عاملی در جهت رشد موسیقی باشد، هم اینکه آن را به طرفی هدایت کند که قابل دفاع نباشد. به نظرم در دهه ۶۰ و ۷۰ تلویزیون تقریباً به شکل مطلوبی از موسیقی فاخر حمایت میکرد، ولیکن در سالهای اخیر احساس میشود رسانه هم تن به اقتضائات زمانه داده و برای جذب مخاطب، حامی ترانههایی شده که پیشتر به آن انتقاد جدی داشت!
وی یادآور شد: نکته دیگری که در حوزه رسانه ملی به ذهنم میرسد به میهمانانی مربوط میشود که در برنامههای پرطرفدار از آنها به عنوان خواننده دعوت میشود. اگر بخواهیم قضاوتی منصفانه داشته باشیم درخواهیم یافت که عموماً اتفاق خوبی در این رابطه رخ نمیدهد. در همین رابطه باید اضافه کنم اگر در تلویزیون قرار است چهره برتری از موسیقی به عنوان میهمان در برنامهای حضور داشته باشد باید تبلیغاتی به گونهای رقم خورد که همه مردم بیننده آن باشند نه اینک، بزرگی به برنامهای دعوت شود بدون اینکه فردی آن برنامه دیده باشد.
در رسانههای نوشتاری متاسفانه افرادی که دست به قلم هستند با حمایتهای خود از افرادی که شاید لایق توجه نباشد به بزرگ شدن آنها کمک میکنند، زیرا درآمدزایی دلیل اصلی این پشتیبابیهاست
آذرسینا تأکید کرد: مرحله بعد به رسانههای نوشتاری و فضای مجازی مربوط میشود، البته این دو بخش کارکرد رسانه ملی را ندارند، اما به هر حال نقش خاص خود را ایفا میکنند. در رسانههای نوشتاری متأسفانه افرادی که دست به قلم هستند با حمایتهای خود از افرادی که شاید لایق توجه نباشد به بزرگ شدن آنها کمک میکنند، زیرا درآمدزایی دلیل اصلی این پشتیبابیهاست. در فضای مجازی هم به دلیل نظارتی که روی آن نیست، موسیقی سخیف تبلیغ میشود.