به گزارش ایکنا؛ نشست مجازی «رویآورد اسلام به بیماریهای همهگیر؛ اهداف، زمینهها و گونهها»، شب گذشته، 13 اردیبهشتماه به همت دانشگاه شهید بهشتی و به صورت مجازی برگزار میشود.
مجید معارف، استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران، در این نشست به ارائه توضیحاتی در باب به رسمیت شناختن بیماری از نظر اسلام، اقسام بیماریها، عوامل پیدایش بیماریها، نظاممندی در شیوع بیماریها، اقدامات در برخورد با بیماریها و همچنین آثار معنوی و مادی بیماری به ایراد سخن پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
بیماری به عنوان یک واقعه طبیعی در زندگی بشر، از نظر اسلام به رسمیت شناخته شده است. در ارتباط با بیماری، کلیدواژههای متعددی را در آیات و روایات داریم. البته برخی از اینها نیز ممکن است از نظر مفهوم به معنای بیماری نباشد، اما از جنبه مصداق در مورد برخی از پیامبران، منظور بیماری است؛ مثلاً فرمود: «وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»، یا عبارت مرضی و یا قرح که به معنای جراحتی است که ممکن است در پی آن بیماری باشد.
وقتی شخصی مبتلا میشود، بیماری او چنان به رسمیت شناخته شده که حتی در دوران بیماری میبینیم که احکام فقهی خاصی برای او تشریع شده است؛ برای نمونه چون در ماه مبارک رمضان هستیم، ذیل آیات صوم آنجا که فرمان روزه را به عموم تکلیف میکند و میخواهد مستثنا را بیان کند، میفرماید: «وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»؛ یعنی بیماری را به رسمیت شناخته و تکلیف فقهی آن را نیز معین کرده است. از نگاه اسلام، بیماری حتماً عذاب نیست و ممکن است از باب بلا یا آزمایش باشد و حتی اگر عذاب هم باشد، حکمتهایی دارد. بنابراین بیماری یک پدیده طبیعی و به رسمیت شناخته شده است و انسان باید با آن مواجه شود و در قالب یک واقعیت تکالیفش را انجام بدهد.
اما مسئله دوم، اقسام بیماریهاست. در روایات ما و گاه آیات قرآن، دو نوع تقسیمبندی در این مورد پیدا کردم؛ یکی اینکه بیماری به دو صورت فردی و جمعی ممکن است بروز و هویت پیدا کند. با بیماریهای فردی مانند تبی که یک نفر میگیرد و ممکن است اعضای خانواده او تب را نگیرند آشنا هستیم، با بیماریهای جمعی در روایات هم آشناییم که مثال آن طاعون است. در قدیم یک عده را به کام مرگ میکشاند. در برخی از روایت از ائمه(ع) سؤال میشود که اگر در شهر و محل ما طاعون بیاید چه کنیم؟ آیا اجازه مهاجرت داریم؟ که اجازه میدهند این مهاجرت رخ دهد؛ لذا طاعون از مصادیق بیماریهایی است که به صورت جمعی جایی را تحت تأثیر خودش قرار میدهد.
ممکن است بیماریها بدنی یا قلبی یا روحی باشند و این نیز یک تقسیمبندی از بیماریهایی است که در روایات آمده است از جمله بیماریهای روحی، حسد را داریم که ممکن است بیماری جسمی را هم به دنبال داشته باشد. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه فرمود تعجب میکنم از غفلت حاسدان که احتمال نمیدهند حسادت آنها سلامت بدنیشان را هم تحت تأثیر قرار بدهد. بنابراین در آیات و روایات این تنوع هست و میتوان به طبقهبندی بیماریهای فردی، اجتماعی و یا روحی و جسمی اشاره کنیم.
سومین محور بحث مسئله عوامل پیدایش بیماریهاست. چرا بیماری ظاهر میشود؟ بیماری به دو شکل ظاهر میشود؛ یکی از عللی که بیماری ظاهر میشود این است که انسان در اثر بالا رفتن سن و رسیدن به پیری، قوای بدنیاش تحلیل میرود و به دلیل پیری ممکن است برخی از بیماریها بر او فائق شود. بدنهای نیرومند میتواند بر ویروسهایی که به طور طبیعی در هوا وجود دارد و لحظه به لحظه وارد بدن میشود، چیره شود ولی بدن ضعیف را تحت تأثیر قرار میدهد و ممکن است به یک بیماری مبتلا شویم.
اینجا بیماری به قول شهید مطهری ماهیت سلبی و عدمی دارد؛ یعنی با فقدان صحت و سلامتی ظاهر میشود. مانند اینکه مثلاً اگر ما اصل را بر نور و روشنایی بگیریم، به موازاتی که در یک محیطی میزان نور کم میشود، ظلمت و تاریکیها خودش را نشان میدهد. بنابراین عوامل پیدایش بیماریها، یک عوامل کاملاً طبیعی است و بخشی دیگر از بیماریها ممکن است عوامل انسانی داشته باشند و با بیتوجهی او در قرار گفتن با آلودگیها و .. ایجاد شود که به آنها بیماریهای فراگیر میگویند. بخشی از بیماریها نیز ممکن است جنبه نزول عذاب داشته باشند. البته با اهداف تربیتی و با اهداف تکاملی که انسان پرورش پیدا میکند.
اصل مسئله در شیوع بیماریها را باید عوامل طبیعی بدانیم که این عوامل ممکن است ناشی از ضعف قوای بدنی فرد باشد که مبتلا میشود یا اینکه در شرایطی بیاحتیاطی او در پرهیز از افراد بیمار، او را مبتلا کند. به این ترتیب، وقتی که اصلاً شیوع بیماری یک امر طبیعی میشود، قاعدتاً میتوانیم در برابر آن، رفتار دفعی مناسبی داشته باشیم.
چهارمین محور بحث اینکه ابتلای به بیماری خارج از نظام علت و معلول طبیعی نیست. به عبارتی در چارچوب سنتهای الهی قرار دارد. وقوع بیماریها و مبتلا شدن افراد به بیماری میتواند در چارچوب سنن الهی تعریف شود، چون خداوند جهان را با سننی اداره میکند و در این سنن نیز تا ضرورتی پیدا نشود، دخالتی نمیکند و بنای الهی و اراده طبیعی این است که نظام دنیا با اسباب و مسببات خودش جریان داشته باشد.
اگر بیماری و شیوع آن در نظاممندی سنن الهی دیده شود، بنابراین بیماری برای افراد بیمار میتواند به مثابه تقدیری از مقدرات الهی باشد که بر فرد بیمار نازل میشود. بدون اینکه ضرورتاً مجازات گناه باشد. البته ممکن است برخی از مصادیق بیماری، اگر ماهیت عذاب داشته باشد نیز جنبه «لعلهم یرجعون» داشته است.
پنجمین محور بحث، اقدامات در برخورد با بیماری است. در برخورد با بیماریها، کسانی که اولیای بیمار هستند میتوانند اقداماتی را انجام دهند که به چند مورد اشاره میکنم؛ یک مورد اینکه خیلی سفارش شده که وقتی کسی بیمار شد، اولیا و دوستان او به دیدنش بروند و عیادت از مریض کنند و در این عیادت به او روحیه بدهند که این عیادت جنبه درمانی قوی دارد و فرد مریض را به ادامه درمانش امیدوار میکند. در سیره رسول خدا(ص) نیز این بوده است که به عیادت بیمار میرفتند.
نکته دوم مسئله دعا برای شفای بیماران است. دعا امری معنوی است و موظف شدهایم به دعا کردن و در حقیقت «الدّعاُ یرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً»؛ یعنی حتی بیماریهای لاعلاج نیز که اطبا از آن قطع امید کردهاند، با توسل و دعا ممکن است برطرف شود. یکی دیگر از اقدامات در برخورد با بیماریها، مسئله احتیاط افراد سالم به بیماران است که به دلیل احتمال فراگیری و ابتلای افراد سالم به بیماری است.
ششمین محور نیز سخنی در باب آثار وقوع بیماری است. امیدواریم که بیماری از جامعه بشریت رخت بربندد و کسی بیمار نشود. حضرت علی(ع) فرمود شما با بیماری مدارا کن، تا وقتی با تو مدار میکند. لزوم صبر در برابر بیماری را داریم، ولی بیماری به عنوان یک واقعیت تلخ که رخ داد، آثاری به دنبال دارد که میتواند مادی و معنوی است.
در مورد اثر معنوی باید گفت که این اثر برای خود بیمار است و ریزش گناهان او و پاک شدن او از خطاهای قبلی اوست و در این زمینه نیز در نهجالبلاغه حکمتی داریم که حضرت علی(ع) به عیادت کسی رفته بودند و در عیادت خود بحث میشود که آیا در بیمار شدن اجر و پاداشی هست؟ فرمودند که خیر در مرض و استقبال از بیماری اجری نیست و خداوند اجر را در برابر عمل میدهد. لکن کارکرد بیماری این است که وقتی واقع شد، بدیهای انسان را فرو میریزد. مانند اینکه برگهایی در فصل خزان از درختان میریزد.
آثار مادی و علمی بیماری نیز از این قرار است که وقوع بیماریها از علل پیدایش علم طب و پیشرفت و تحولات علم پزشکی شده است. به این دلیل که انسان موجود کنجکاوی است و وقتی حادثهای رخ میدهد، بیماری پیش میآید. به عنوان معلولی که علتی دارد، ذهنش را درگیر میکند. در گذشته با شناسایی خواص گیاهان، طبابت سنتی میکردند، اما طب نوین در ادامه پا به عرصه وجود گذاشت و به کمک علم پزشکی آمد و تخصصهایی ایجاد شد تا امروز که پزشکی در درون خود صدها تخصص دارد که هر کدام بر مبنای شناخت عضوی از اعضای انسان حرکت میکنند و سعی میکنند که به کاهش بیماریها کمک کنند.
انتهای پیام