به گزارش ایکنا از یزد، محمدحسین فلاح، روانشناس و استاد دانشگاه، 24 آبان ماه در نشست مجازی هیئت انصار ولایت یزد، با اشاره به سبک مقابله اسلامی در مواجهه با بیماری کرونا اظهار کرد: در زندگی انسان گاهی حالتهایی پیش میآید از جمله ورشکستگی اقتصادی، از دست دادن عزیز و...، که به این حالتها در روانشناسی غربی «بحران» میگویند. انسانها در برابر اتفاقاتی که برای آنها به وجود میآید، سبک مقابله دارند، یعنی به طریقی با آن کنار میآیند. وقتی سبکها و تکنیکهای مقابله روانشناسی غرب در برابر یک انسان مالباخته، بیمار، انسانی که عزیزی را در کرونا از دست داده، یا فرد مبتلا به کرونا را مطالعه میکنیم، میفهمیم که نمیتواند شفابخش باشد بلکه فقط یک مسکّن موقتی است که اثرات موقتی دارد. زیباترین و آرامبخشترین سبک مقابله با حوادثی که برای انسان پیش میآید، سبک مقابله اسلامی است.
آرامبخشترین سبک مقابله
وی ادامه داد: این دنیا را یک دادگاه در نظر گرفته و قاضیالقضات این دادگاه خداوند تبارک و تعالی است که خود شاهد، حاضر و ناظر بر اعمال است لذا خداوند تبارک و تعالی قضاوت این عالم را در دست دارد و قوانینی از روی حکمت و عدل دارد. در زیارت امینالله آمده: «دلم را به قدَرهایت آرام کن و از قضایت راضیام کن.» لذا دلآرام بودن به قدرهای الهی و راضیبودن به قضای پروردگار، ویژگی کسی است که خدا را خوب شناخته و کسی که خدا را خوب نشناسد، نمیتواند به مقام رضا برسد.
فلاح دومین نکته در سبک مقابله اسلامی را تفسیر درست «مصیبت» دانست و بیان کرد: مصیبت به منِ حقیقی انسان نیست، اکثر مصیبتهایی که در زندگی رخ میدهد وقتی تحلیل شود میبینیم راه به سمت خدا هموارتر شده است. به عنوان مثال انسان را سوار بر بالن فرض کنید، این بالن وقتی به سمت بالا حرکت کند، چند وزنه به آن بسته میشود که آن را سنگین میکند. وقتی یک نفر از پایین به آن وزنهها تیراندازی میکند نه به بالن، بلکه به نخی که وزنهها به آن وصل است، تا بالن سبک شود و تندتر به سمت بالا حرکت کند، بنابراین مصیبت یعنی «انا لله و انا الیه راجعون» من از خدا هستم و به سوی او بر میگردم. در واقع با وجود این بیماری، میتوان فقر محض انسان را درک کرد. ما باید به این نتیجه برسیم در هیچ کجا، بینیاز از وجود خدا نیستیم.
نصیحتی جالب از شیخ نخودکی
این روانشناس یزدی با تعاریفی از «خود حقیقی» و «خود پنداری» به بیان داستانی از شیخ نخودکی پرداخت و گفت: تمام مشکلات و استرسها به این دلیل است که ما یک مَن از خودمان تعریف کردهایم. شخصی محضر آقای نخودکی رفت و گفت نصیحتم کنید. فرمودند: «مرنج و مرنجان» گفت: نرنجان را فهمیدم، ولی چطور نرنجم؟! فرمودند خودت را هیچ حساب نکن، نمیرنجی. کسی که خودش را فقر محض بداند، نمیرنجد؛ رنجیدن ما به خاطر این است که فکر میکنیم مَن داریم، در حالیکه ما فقر محض هستیم.
وی گفت: اگر انسان خودِ پنداری داشته باشد در نتیجه این امر به خودخواهی تبدیل میشود و در نهایت با تکبر و استکبار و همچنین هلاکت منجر میشود پس انسان فقر محض است و آن هم به این معنا نیست که من هستم و فقیرم و فقر بر من عارض شده است، نه، بلکه صفت ذات ما، فقر است. حالت دیگری وجود دارد به نام «خود واقعی»، یعنی این انسان حاصل ریزش بینهایت فیض و بینهایت دفع بلاست؛ پس وجود من این است که من عین ربط به خدا هستم اگراین ربط قطع شود، من نیستم. وقتی آدم به چنین حالتی رسید همیشه خودش را محتاج خدا میداند و دائم الذکر میشود.
انتهای پیام