به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، بعضی از دانشمندان اهلسنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این برگ از تاریخ که حضرت فاطمهالزهرا(س) چگونه به شهادت رسیدند، خودداری کرده اند، از جمله ابن ابیالحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا(س) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است». رویدادهای تلخ، شرایط سخت بیماری و دوری از پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا(س) را دشوارتر میکرد، اما حضرت فاطمه(س) با اینکه روز به روز پیکرش آب میشد، هیچ شِکوهای از بیماری نداشت.
در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانهاش، حضرت زهرا(س) به گونهای میان درب و دیوار آسیب دیدند و تازیانههای بیشماری بر جان و روح او نشست، همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا(س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد، امام حسن مجتبی(ع) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچهاش را سقط کرد...».
امام صادق (ع) با تصریح بیشتر در مورد علت بیماری و شهادت فاطمه(س) میفرمایند: «سبب شهادت فاطمه(س) این بود که قنفذ(غلام خلیفه دوم) با غلاف شمشیر او را زده و بچهاش را کشت و مادرم از این جهت به بستر بیماری افتاد». حضرت فاطمه(س)، به امسلمه فرمود: «برایم آبی آماده کن تا بدان غسل کنم، ام سلمه آب را آورد و او غسل کرد و جامه پاکی پوشید»، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند، بهطرف راستش رو به قبله خوابید و دست راستش را زیر صورتش گذاشت.
همچنین در روایت دیگری آمده که حضرت به اسماء فرمودند: «آبی برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده» و سپس فرمودند: «جامههای جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده» و فرمودند: «بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، میخواهم با پروردگارم مناجات کنم».
اسماء میگوید: «از اتفاق بیرون شدم و صدای مناجات آن حضرت را میشنیدم، آهسته به طوری که مرا نبیند وارد شدم دیدم دست به سوی آسمان دراز کرده و میگوید: پروردگارا به حق محمد مصطفی و اشتیاقی که به دیدار من داشت و به شوهرم علی مرتضی و اندوهش بر من و به حسن مجتبی و گریهاش بر من و به حسین شهید و پژمردگی و حسرتش بر من و به دخترانم که پاره تن فاطمه هستند و غم و اندوهی که بر من دارند، میخواهم که بر گناهکاران امت محمد ترحم فرمائی و آنان را بیامرزی و به بهشت وارد کنی که تو بزرگوارترین سؤال شوندگان و مهربانترین مهربانانی».
حضرت فاطمه (س) ادامه داد و گفت: قدری مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابی ندادم بدان که من بهسوی پدر خود، (یا پروردگارم) رفتم، اسماء لحظهای حضرت فاطمه(س) را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد: «ای دختر محمد مصطفی، ای دختر گرامیترین کسی که زنان حمل او را عهده دار شدند، ای دختر بهترین کسی که بر ریگهای زمین پای گذارده، ای دختر کسی که به پروردگارش به فاصله دو تیر کمان و یا کمتر نزدیک شد»، اما جوابی نیامد چون جامه را از روی صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است، خود را به روی حضرت انداخت و در حالی که ایشان را میبوسید، گفت: «فاطمه آن هنگام که نزد پدرت رسول خدا رفتی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان»، آنگاه گریبان چاک زده و از خانه بیرون آمد، حسنین به او رسیده و گفتند: «اسماء مادر ما کجا است؟» وی ساکت شد و جوابی نداد، آنان وارد اتاق شده و دیدند حضرت دراز کشیده است، حسین(ع) حضرت را تکان داد دید از دنیا رفته است، فرمود: «ای برادر خداوند تو را در مصیبت مادر پاداش دهد».
امام حسن مجتبی(ع) خود را روی مادر انداخته و گاهی میبوسید و میگفت: «ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روح از بدنم جدا شود» و حسین جلو آمده و پاهای حضرت را میبوسید و میگفت: «ای مادر من پسرت حسینم، پیش از آنکه قلبم منفجر شود و بمیرم با من صحبت کن».
اسماء به آنها گفت: «ای فرزندان رسول خدا بروید نزد پدرتان علی(ع) او را از مرگ مادرتان خبردار کنید»، آن دو از منزل بیرون رفته و صدا میزدند: «یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت، رحلت تو تجدید شد»، بعد به مسجد رفته و علی(ع) را خبردار کردند حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه(ع) از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت: «ای دختر حضرت محمد(ص) به چه کسی تسلیت بگوئیم، من همیشه به وسیله تو دلداری داده میشدم، بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من خواهد شد».
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است، در بخشی از آن چنین مینویسد: «وقتی درب خانه را آتش زدم (آنگاه داخل خانه شدم) اما فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد، با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج(بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند، آنگاه صدای ناله او بلند شد، چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود، اما به یاد کشتههای بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند افتادم، آتش غضبم افروختهتر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد.
در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: «ای پدر بزرگوار، ای رسول خدا، این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند». سپس فریاد کشید: «فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند»، سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم، فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...».
برگزاری مراسم ایام فاطمیه و روزهایی که مردم در شهادت دردانه پیامبر اعظم(ص) به سوگ مینشینند، شاید سِری از اسرار باشد تا یاد و نام بیبی دو عالم(ع) همواره زنده نگه داشته شود، چرا علما همواره در تکریم و بزرگداشت سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) تأکید دارند و آن را جزو شعائر اسلامی میدانند؟ حضرت زهرا(س) مقامی آنچنان رفیع دارد، بهطوری که تنها کسی است که رسول خدا(ص) و سرآمد خلقت، در عمر مبارکشان دست ایشان را بوسیده و آن حضرت(س) را میبوئیدند و میفرمود: «من از فاطمه بوی بهشت را استشمام میکنم».
همین طور پیغمبر(ص) در برابر او به قامت بر میخواست و به استقبال او جلو میرفت و صبر نمیکرد که حضرت زهرا(س) به او برسد، خود به سوی او میرفت، این حرکت از پیامبر(ص) راجع به هیچکس نداریم، نه از باب اینکه ایشان فرزند پیامبر(ص) بود و یا یک عاطفه پدری به فرزند داشته باشد، خیر. پیامبر فرزندان دیگری هم داشت، راجع به هیچ کدام از آنها چنین نکرده بود، این به سبب مقام عظیم حضرت صدیقه کبری(س) است.
حتی علمای شیعه اختلاف دارند که مقام آن حضرت(س) برتر است یا مقام امیرالمومنین(ع) و عدهای معتقدند که تنها بُعد «ولایت» امیرالمومنان(ع) از ایشان برتری دارد، یعنی چون امیرالمومنین(ع) ولیخدا، پس از پیامبر(ص) بر خلایق است، از این جهت به حضرت زهرا(س) ولایت دارد و تنها برتری از این باب است، بنابراین شخصیت بزرگواری است که مقام ایشان از همه ائمه بالاتر و امالائمه و اولین شهید راه ولایت است، باید گفت در حضرت زهرا(س) یک ویژگی خاص وجود دارد که آن حضرت را به تمام معصومان و تمام شخصیتهای عظیمالشأن بینظیر کرده است و آن با وجود اینکه آن حضرت (س)، زن است و از زنان تکالیفی مانند مردان خواسته نشده است، اما مظهر ایثار و ولایت مداری هستند.
از دیدگاه حضرت زهرا(س) بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند که این دیدگاه پیغمبر هم هست، یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه (س)، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش میآید، در جمع نامحرمان نامرد که با بیتفاوتی نظارهگر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابهای را در دفاع از ولایت بیان میکند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.
گردآورنده: مینا خلیلزاده
منابع:
احتجاج طبرسى، ج. ۱، ص. ۴۱۴- بحارالانوار، ج. ۴۳، صص ۱۹۷، ح. ۲۸- سفینة، ج. ۲، ص ۳۳۹.
عوالم، ج. ۱۱، ص. ۵۰۴- بحار، ج. ۴۳، ص. ۱۷۰، ح. ۱۱.
بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» ۷۷.
وفاه فاطمه الزهراء/ ۷۸