به گزارش ایکنا؛ آیین رونمایی از کتاب «انقلاب 57 و انکشاف فلسفه تاریخ ایران» امروز، 19 بهمنماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد. حجتالاسلام احمد رهدار، رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه در این نشست بیان کرد: این کتاب رویکردی دارد و خواسته با تاریخ ایران حرف بزند؛ یعنی از رخدادها فاصله گرفته و رخدادها را تجرید گرفته و سعی کرده با روحی که دارد، رخدادهای متکثر را به بافتار تبدیل کند. این رویکرد از جهاتی مهم است، از جمله اینکه این روش حرف زدن در مورد ما، بیش از آنکه روشی در دست بچههای انقلاب باشد، روشی در دست جریانی است که مقابل ما هستند و کسی که وارد این روش میشود، از این امتیاز برخوردار است که میخواهد با آدمهایی که شاید هیچگاه با آنها دیالوگ برقرار نکرده، دیالوگ برقرار کند. این یک ساحت و زبان است و به هردو نیازمند هستیم. این یک ساحت و زبانی است که در بیرون، مابهازا، متفکر و نتایج دارد و باید با این زبان دیالوگ کنیم. وقتی میگویم زبان، منظور من یک ظرف و ظرفیتی از اندیشه است که در غیر اینجا پیدا نمیشود؛ یعنی این جنس ظرفیت برای همینجا است.
وی تصریح کرد: اما جهت دومی که این رویکرد خوب است، برمیگردد به یک خلأ فکری در جهان امروز ما. بحثهای مواجهه با عالم از بستر زبان تاریخ عقلی یا فلسفه تاریخ، در سده ما اوجی با مارکسیسم داشت و مارکسیسم که به لحاظ سیاسی شکست خورد، زبان علمیاش نیز به غلط به محاق رفت و در دنیای غرب نیز فلسفه تاریخ بیشتر در گفتوگو با فلاسفه تاریخ مارکسیسم رشد کرد و پس از فروپاشی آنها، بحثهای فلسفه تاریخ نیز گویی اعتبار خود را از دست داد و بعد هم، همسخنیاش را از دست داد.
رهدار بیان کرد: در روسیه نیز بیش از اینها، مسئله عواقب پیدا کرد و آنجا نیز فلسفه، زبانش را از دست داد و فلسفهای که الآن در روسیه مطرح میشود، رنگوبوی ایرانی پیدا میکند و فلسفه اسلامی را با ترفندی وارد کردهاند و یکی دو دهه بعد از فروپاشی شوروی، به بهانه گفتوگو با این جریان، سروکله فلاسفهای پیدا شد. بنابراین، در کنار گوش ما نمونه این غفلتها رخ داده است، یعنی مثلاً یک زمان در کشور ما انجمن حجتیه مباحثی داشتند که لایه ایجابی داشت و به امام زمان(عج) میپرداخت و یک لایه سلبی که بحثهای ضد بهائیت را مطرح میکرد و به هر دلیلی یک جایی تعطیل شد و از بین رفت و تا مدتی که کم هم نبوده است، بحثهای امام زمانی و مبارزه با بهائیت تعطیل شد.
وی تصریح کرد: بحث امام زمان(عج) مطرح شد، اما بحث مبارزه با بهائیت همچنان جدی نیست. چند سال قبل در قضیهای ورود جدی کردیم و به همراه هشتاد پژوهشگر، مباحثی را استخراج کردیم، اما ناباورانه دیدیم که معظم نقدهایی که در مورد بهائیت انجام دادیم، ظرف سه روز در سایتهای بهائی با پاسخهای مفصل پاسخ داده شد و دیدیم که پیش میآید که یک وقتهایی چیزهایی مهم هم باشد، اما به فراموشی برود.
رهدار در ادامه افزود: با خودم فکر میکردم که مثلاً جریان فردید در تاریخ ما چه کمکی به ما کرد و با خودم اینطور میگویم که انقلاب ما یک سکه دو رویی است که یک روی ایجابی داشت که دین و تشیع و فقه بود و یک رویه سلبی داشت که تجلیاش در مرگ بر آمریکا خود را نشان میدهد. در ابتدای کار، به ضمیمه شور در لایه سلبی، توازن میان لایههای ایجاب و سلب برابر میشد و در ایجاب، محتوا و در سلب شور را داشتیم، اما جلوتر که آمدیم، اگر جریان فردید نبود، لایه ایجابی انقلاب ما در غیبت توازن با لایه سلبی جلو میآمد، چون بنیانگذاران انقلاب ما، غربشناس به این معنا که بروند و آن را بخوانند، نبودند و آنها در اصل، اسلامشناس بودند و اهمیتشان به این بود که اگر در سپهر اندیشه آنها چیز غربی وارد میشد، میگفتند اسلامی نیست. اما اینکه این پدیده غیر اسلامی چیست، از سوی جریان فردید شناخته شد و دیالوگ ما با غرب را واقعی کرد.
وی بیان کرد: با خود فکر میکردم که این زبان به چه دردی میخورد؟ این زبان قرار نیست زبان ایجابی انقلاب باشد، اما به هر حال انقلاب ما این زبان را نیاز دارد و دارد کاری میکند که با لایه سلبی خودم میتوانم با این زبان حرف بزنم و حتی نقاط قوت خود را روی این زبان ببینم. در هر حال، این دیالوگ بین تاریخ و اندیشه سخت و ضروری است و این کار را همه بلد نیستند و شاید نود درصد مورخین ما این را بلد نباشند. یعنی درست است که در این زبان از رخداد تاریخی فاصله میگیریم، اما رخداد را در روحش تجرید میکنیم. وقتی روح، روح میشود، انتزاع است، اما از انضمامی گرفته شده است که دست مورخین است، اما نوعاً آگاه نیستند. لذا کار سختی است و حتی فقهای ما نیز بیش از اینکه فقه بلد باشند، فلسفه فقه بلد نیستند، چون سخت است. لذا این مزیتی است که ما در عرصهای که از سویی به آن نیاز داریم و بازیگر آن هم کم است، چنین مباحثی داشته باشم.
انتهای پیام