به گزارش ایکنا؛ آیتالله احمد عابدی، امروز، 14 فروردینماه در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه بقره، با بیان اینکه ماه مبارک در پیش است، گفت: هیچ چیزی بهتر از ذکر، دعا، نماز و ارتباط با خدا نیست و تمامی دروس حوزه و فقه، مقدمه برای اخلاق و اخلاق، مقدمه برای توحید و توحید، مقدمه برای قرب به خداوند است. برخی خیلی خوب از عمرشان استفاده کرده و میکنند که خوشا به سعادت آنان، زیرا نمیدانیم چقدر دیگر زنده هستیم.
وی با بیان اینکه تفسیر آلوسی تفسیر خوبی است، اما حرفهای چرند وهابیون را هم دارد، افزود: در این تفسیر بیان شده که کسی خدا را خواب دید که دامن خدا را گرفته است و حاجت میطلبد، وقتی از خواب پرید دید دامن خودش را گرفته است؛ یعنی کنایه از اینکه اگر خدا را هم میخواهید، از طریق درون خود میتوانید.
عابدی اظهار کرد: علامه طباطبایی در اواخر عمر خود، این شعر حافظ را که «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد» زیاد میخواند؛ خلاصه خدا در درون انسان یافت میشود و باید با معرفت نفس به معرفت خدا برسیم و بتوانیم با خدا مأنوس شده و با او حرف بزنیم. روایت زیاد از وهابیت نقل شده که مؤمنین خدا را در قیامت خواهند دید.
استاد سطح خارج حوزه علمیه تصریح کرد: در آیه 103 بقره، فرموده: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ» و از طرفی در آیه 143 اعراف «قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ» موسی خواست خدا را ببیند و خدا فرمود که به کوه بنگر؛ البته ما اینطور معنا میکنیم که خدا را نمیتوان دید، اما میتوان طور دیگری هم معنا کرد؛ صدوق در توحید 20 تا 30 روایت نقل کرده که خدا را نمیتوان دید، ولی نوشته روایات دیگری هم هست که من نقل نمیکنم، زیرا از آن سوء استفاده میشود؛ یعنی روایاتی است که گفته میتوان خدا را دید. البته این دیدن، لقاءالله و رؤیت قلبی است.
عابدی اضافه کرد: در قرآن همچنین در آیه 26 یونس «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِیَادَةٌ» الحسنی بیان شده؛ الحسنی یعنی بهترین پاداش را به آنان میدهیم و بیشتر از آن هم میدهیم؛ بیشتر از بهترین نعمت همان رؤیت خداوند است. ایکه شهید به وجهالله نگاه میکند یا بالاترین نعمت بهشت نظر به وجهالله بیان شده، از این باب است.
استاد حوزره علمیه بیان کرد: سیدنعمتالله جزائری در انوار النعمانیه آورده است که جوانی از لاغری میمرد، زیرا عاشق دختری شده بود، پرسیدند آیا دختر را دیدهای، گفت نه، فردی واسطه شد تا دختر را نشان جوان دهند و آنها به این شرط قبول کردند که پسر از راه دور قد و بالای دختر را ببیند؛ ولی همان موقع باد آمد و غبار پای دختر به پسر رسید و او دق کرد و مرد. دختر گفت او که طاقت نداشت غبار پای مرا ببیند، چگونه میخواست مرا ببیند؛ جزائری ادامه میدهد، آن پسر یعنی موسی و دختر یعنی خدای متعال. موسی میگفت «ارنی انظر الیک» و خدا فرمود من به یک کوه تجلی میکنم و وقتی تجلی کرد، موسی غش کرد.
عابدی با اشاره به آیه 182 بقره، «فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ ولى كسى كه از انحراف [و تمایل بیجاى] وصیتكنندهاى [نسبت به ورثهاش] یا از گناه او [در وصیت به كار خلاف] بیم داشته باشد و میانشان را سازش دهد، بر او گناهى نیست كه خدا آمرزنده مهربان است»، ادامه داد: «مَنْ» در اینجا شرطیه است و جواب آن «لا اثم علیه» است؛ اهل کوفه «موص» را با تشدید و دیگران با تخفیف خواندهاند و برای دلیل آن به آیه 132 بقره استشهاد میکنند «وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ...». البته آیاتی در قرآن داریم که یوصی و اوصی آمده که شاهد بر آن است که موص یعنی با تخفیف درست است؛ این دو برداشت بهترین شاهد بر آن است که قرآن در همه جا نمیتواند قرآن را تفسیر کند.
وی با اشاره به جنفا افزود: خلیل بن احمد گفته جنف یعنی میل به یک طرف؛ مثلاً فرد در سخنرانی فقط به یک طرف نگاه میکند؛ «جنف» مانند حیف است، فردی در کلام و مالش حیف کرد، یعنی ظلم کرد. «مِن» جار و مجرور متعلق به محذوف است؛ همچنین «اخاف» در برخی موارد به علم تعبیر و تعریف میشود. معنای آیه آن است که اگر کسی بداند یا خوف کند یک موصی، جنف دارد و اشتباه میکند، اقدام به مصالحه کند، گناهی بر او نیست.
عابدی با بیان اینکه متأسفانه حتی افرادی در حد مرجع تقلید بوده و اشتباه وصیت کردهاند، اضافه کرد: اکثر مفسرین آیه را به معنای اولیه تفسیر کردهاند؛ یعنی خوف از ناحیه موصی است؛ حسن بصری گفته اگر بعد از وصیت، فردی که وصیت را میخواند، میبیند موصی از ابتدا اشتباه وصیت کرده؛ یعنی بیش از ثلث مال را بخشیده است. در اینجا اصلاح وصیت گناه محسوب نمیشود، بلکه ثواب هم دارد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه اگر کسی وصیت حق را باطل کند، تبدیل و گناه است، اما این وصیت تغییردادن که اصلاح به حق است، گناه ندارد، افزود: از امام صادق(ع) در مورد جنف نقل شده است که وقتی کسی در وصیت تعدی و زیادی بر ثلث را بخشید، جنف است و آن را به ثلث برگردانید، ابن عباس هم روایتی را از پیامبر به این مضمون نقل کرده است؛ پیامبر فرمودند: هر کسی مرگش فرارسید و طبق قرآن وصیت کرد، جبران همه زکاتی است که در زندگی نداده است، یعنی اگر کسی وصیت درستی کرد، عاقبت بخیر و اگر نکرد عاقبت به شر است.
وی افزود: بنده احتمال میدهم آیه را باید طور دیگری یعنی اینگونه معنا کنیم؛ یعنی اگر وصیتکننده بترسد بعد از مرگ او بین فرزندان دعوا شود، میتواند بین آنها اصلاح کند، یعنی اگر دختری معترض باشد که به او ارث کمتری رسیده، میتواند میان آنها با اعطای بیشتری به دختر از ثلثی که خودش وصیت کند و صلح برقرار کند.
انتهای پیام