به گزارش ایکنا، به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان امسال، پای درسگفتار «گزیدههایی از نهجالبلاغه» از زبان عماد افروغ، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه دین نشستهایم.
عماد افروغ در هفتمین قسمت این مجموعه با موضوع «جهاد و نوع آموزش نظامی» به بحث در رابطه با موضوع نگاه ویژه امیرالمؤمنین(ع) به موضوع جهاد و آموزش نظامی پرداخت که مشروح آن را در ادامه میبینید و میخوانید.
خطبهای که برای امروز انتخاب کردهام، خطبه یازدهم نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) است که در رابطه با جهاد، اهمیت جهاد و نوع آموزش نظامی بیان شده است. این سخنان گهربار برای کشور و امتی که داعیه جهاد و دفاع متقابل در برابر خوی و رفتارهای استکباری دارد، بسیار مفید است.
امام علی(ع) در این خطبه میفرمایند: «اگر کوهها از جای کنده شود، تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر و از فراوانی دشمن چشم بپوش و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است».
در ادامه همین خطبه، میتوانیم به خطبه ششم نهجالبلاغه نیز اشاره کنیم که این خطبه نیز که در ارتباط با آمادگی در نبرد ایراد شده است. حضرت امیر(ع) در این خطبه میفرمایند: «ای گروه مسلمانان! لباس زیرین را ترس از خدا و لباس رویین را آرامش و خونسردی قرار دهید. دندانها را بر هم بفشارید تا مقاومت شما برابر ضربات شمشیر دشمن بیشتر شود. زره نبرد را کامل کنید، پیش از آنکه شمشیر را از غلاف بیرون کشید، چند بار تکان دهید و با گوشه چشم به دشمن بنگرید و ضربات را از چپ و راست فرود آورید و با تیزی شمشیر بزنید».
همچنین، در همین راستا خطبه 121 نهجالبلاغه را نیز تقدیم شما علاقهمندان میکنم که به موضوع جهاد و آمادگی در نبرد و عوامل مرتبط با استقامت و جهاد اختصاص دارد. البته نوعی حسرت و نگاه به گذشته نیز در این خطبه نمایان است.
امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه میفرمایند: «کجا هستند مردمی که به اسلام دعوت شده و پذیرفتند. قرآن تلاوت کردند و معانی آیات را شناختند. به سوی جهاد برانگیخته شده، چونان شتری که به سوی بچه خود روی میآورد، شیفته جهاد شدند. شمشیرها از نیام برآوردند و گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف احاطه کردند. بعضی شهید و برخی نجات یافتند، هیچگاه از زنده ماندن کسی در میدان جنگ شادمان نبودند و در مرگ شهیدان نیازی به تسلیت نداشتند. با گریههای طولانی از ترس خدا چشمهایشان ناراحت و از روزهداری فراوان شکمهایشان لاغر و به پشت چسبیده بود. لبهایشان از فراوانی دعا خشک و رنگهای صورت از شبزندهداریها زرد و بر چهرههایشان غبار خشوع و فروتنی نشسته بود. آنان برادران من هستند که رفتهاند و بر ماست که تشنه ملاقاتشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان بگیریم».
انتهای پیام