التزام به عدل و انصاف؛ مبنای تربیت حقانی نفس
کد خبر: 3981553
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۱
آیت‌‌الله تحریری در درس اخلاق مطرح کرد:

التزام به عدل و انصاف؛ مبنای تربیت حقانی نفس

آیت‌الله تحریری با اشاره به اهمیت تربیت نفس بر مبنای حق، بیان کرد: اگر هرکسی در رابطه با دیگران مسیر عدل و انصاف را طی کند، نفس او نیز براساس حق رشد می‌کند. انبیا و اولیا نیز این طور بودند و نفسشان حقانی شده بود و همه ظرایف باطل را درک می‌کردند.

به گزارش ایکنا، جلسه درس اخلاق آیت‌الله محمدباقر تحریری، از اساتید اخلاق و تولیت مدرسه علمیه مروی، با محوریت مواعظ اخلاقی امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب، روز گذشته، 11 تیر، برگزار شد.

گزارش مشروح سخنان این استاد اخلاق را بخوانید؛

بحث درباره مواعظ نورانی امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب است و در آنها به مسائل مختلف اخلاقی در روابط اجتماعی توجه شده است. ما با خصوصیات و روحیات مختلفی برخورد می‌کنیم و انسان‌ها در اعمال و رفتار خود یکدست نیستند. یکسری صفات ممدوح و مطلوب و کلی وجود دارد که از همه ما خواسته‌اند که اینها را داشته باشیم، اما همه افراد طالب خوبی نیستند یا نمی‌خواهند که به سراغ خوبی بروند یا غفلت می‌کنند. به هر تقدیر در چنین مواردی به ما گفته‌‌اند سعی کنیم هر کسی که می‌خواهد در مسیر خوبی و سعادت حرکت کند، به صورت مطلق طالب خوبی باشد.

دیدگاه اولیه و اصلی دین و اولیای دین این است که زندگی مبنا داشته باشد و انسان بتواند با پشتوانه‌های حقیقی فکری حرکت کند و انسان بداند کیست؟ برای چیست و چه مرتبه‌ای از وجود و کمالات وجودی را دارد و می‌تواند دارا شود؟ انسان وقتی چشم به‌ هم می‌گذارد، عمر می‌گذرد. مدتی در خواب است و یک مدت نیز در زمان کودکی و جوانی است و وقتی که متوجه خوبی‌ها شود، دچار آسیب‌هایی از جنس آرزوهای کاذب و دنیازدگی می‌شود. نفس، آینده را به رخ انسان می‌کشد و می‌گوید آینده هست و باید الان را مغتنم شمرد.

اولیای دین به صفات مطلوب اشاره کرده و گفته‌اند که انسان باید به صورت مطلق به برخی صفات متصف شود که یکی از آنها، صله با خویشاوندان و دوستان است. دیگری، اعطا در برابر کسی است که انسان را محروم می‌کند و سوم نیکی به کسی است که به انسان بدی می‌کند. گاهی اوقات برخی از دستورهایی که در شرع مقدس آمده برای این است که خاری از سر راه کنار برود و اگر جایی شخصی مجبور می‌شود که رابطه را قطع کند، به خاطر مدارا کردن است تا طرف مقابل بفهمد و این نیز یک جنبه صله است. همچنین محروم کردن کسی در یک شرایط خاص به دلیل تنبه و توجه اوست تا نعمت‌ها را ضایع نکند.

انصاف سه قسم دارد

یکی دیگر از مسائل مهم، انصاف‌ است. انسان جایگاه هر کسی را باید به اندازه خودش حفظ کند که با مسئله عدالت معنا می‌شود. انصاف سه قسم دارد؛ انصاف انسان با خدا، انصاف انسان نسبت به خودش و سومی انصاف انسان در برابر دیگران. انسان باید جایگاه خدا را مراعات کند که جایگاه ربوبیت است و نعمت‌های الهی را قدر بداند و حقش را ادا کند که انصاف با خداست و از حیث عملی یک مصداق دارد، اما از حیث تقسیم‌بندی به این اقسام تقسیم می‌شود. انصاف در برابر خود این است که جایگاهمان را درک کنیم و اجازه ندهیم که به خسران کشیده شویم و به‌نحوی نشود که یک روز با خودمان مجادله کنیم. قرآن بیان می‌کند که انسان گاهی به اینجا می‌رسد که در روز قیامت با خود مجادله و مخاصمه می‌کند که فایده‌ای ندارد.

انصاف با مردم نیز به این صورت است که انسان سعی کند حدود و وظایفی را که در برابر دیگران در شئون مختلف زندگی دارد، مراعات کند. اگر آنها در مسیر بودند که بسیار خوب است، اما اگر در مسیر نبودند، انسان باید وظایف خود نسبت به آنها را رعایت کند. امام(ع) این سه قسم را به مالک می‌گویند. همچنین می‌فرمایند که در مقابل انصاف، ظلم قرار دارد که شامل ظلم به خود، خدا و بندگان خداست و خداوند از برخی اقسام ظلم بسیار سخت می‌گذرد؛ لذا حضرت(ع) می‌گویند که خدای متعال دشمن کسی است که ظلم می‌کند. کسی که با خدا مخاصمه کند، حرفی برایش نمی‌ماند و خداوند حق مطلق است و حق را نشانش می‌دهد. فرمود: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یا فرمود: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ یعنی برخی‌ می‌خواهند با زبان بگویند ما این کار را نکردیم اما دهان را می‌بندند. تا وقتی که انسان از مخاصمه و بی‌انصافی دست برندارد، برایش مشکلاتی به وجود می‌آید.

حضرت امیر(ع) فرمود که این شخص در حالت محاربه با خداست و انصاف مسئله مهمی است که انسان در مورد آن شیوا حرف می‌زند، اما در عمل دشوار است. انصاف یعنی انسان حق هر کسی را ادا کند. حضرت امیر(ع) فرمود که وصف حق وسیع است و انسان از حق گیاه و موارد دیگر حرف می‌زند و حق به نفع کسی جاری نمی‌شود، مگر اینکه علیه او نیز جاری می‌شود؛ یعنی یک روز من بر حق هستم و اگر از این مسیر کنار بروم، علیه من نیز کار می‌کنند. برای نمونه وقتی حق در معامله را کنار می‌زنم، در مورد من نیز کسی قائل به چنین حقی نمی‌شود.

خدا بهشت را به چه کسی می‌دهد؟

هر مقدار انسان پذیرای حق شود، به حق‌تعالی نزدیک‌تر می‌شود؛ چون خداوند حق مطلق و شاهد همه امور است و پس از آن، اولیا شاهدند؛ چون آنها نیز مظهر حق مطلق هستند و حق برای آنها آشکار است. حضرت امیر(ع) فرمودند از وقتی که به من حق را نشان دادند، در حق شک نکردم. معنای اولیه‌اش یعنی حق‌تعالی را نشان دادند، اما چیزهای دیگر را هم در برمی‌گیرد. آنها خواسته‌اند ما این طور باشیم و نفسمان، که فطرتاً طالب حق است، حق‌جو بار بیاید و این فطرت سالم بماند و دستوراتی که آمده برای درست شکل گرفتن این فطرت است.

بنابراین، امام(ع) به مالک می‌گویند که اگر انسان انصاف را مراعات نکند، چه وضعیتی پیدا می‌کند. حضرت(ع) می‌گویند که خداوند دعای مظلومان را می‌شنود و گاهی اوقات نیز زبان حال مظلوم این است که خدایا انتقام من را از ظالم بگیر و خدا نیز به صورت خاص در کمین‌گاه ظالمان است.

امام باقر(ع) نیز می‌گویند که خدا بهشت را به کسی می‌دهد که به حق حکم کند و حقش را بشناسد و از حقش تجاوز نکند و این در روابط گوناگون زندگی رخ می‌دهد. از این‌ رو، اگر هرکسی در رابطه با دیگران انصاف و عدل داشته باشد، نفس او نیز براساس حق رشد می‌کند و انبیا و اولیا نیز این طور بودند و نفسشان حقانی شده بود و همه ظرایف باطل را درک می‌کردند.

انتهای پیام
captcha