به گزارش ایکنا، آیتالله حسن رمضانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه 17 تیرماه در نشست «عرفان و انقلاب» که از سوی این پژوهشگاه برگزار شد، با طرح این سؤال که آیا دانش عرفان راهبردهایی برای رسیدن به اهدافش ایجاد کرده است، گفت: اگر مراد راهبردهای جزئی و مقطعی است، قطعا این طور نیست؛ قرآن فرموده است: فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا؛ اینکه فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا، به صورت نکره بیان شده است یعنی هر زمانی عمل خاص خود را میطلبد ولی اگر مراد راهبردهای کلان و کلی است، هم در عرفان و هم در قرآن مطرح شده است و عرفان هم در برابر قرآن خاضع است؛ قرآن در سوره مبارکه عصر«وَالْعَصْرِ/ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ / إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» نقشه کلی تکاملی انسان را بیان فرموده است که اگر انسان بخواهد از خسران نجات یافته و عروج کند این برنامه کلی او هست.
وی افزود: براساس این سوره، در مرحله اول باید عقاید و بعد عمل صالح سامان پیدا کند؛ سپس در ادامه سوره توصیه به حق و صبر کرده است که مربوط به جمع است؛ تواصی به صبر هم، عمل صالح در بعد اجتماعی است. یعنی اول خودسازی و سپس دیگرسازی در بعد نظر و عمل مطرح است. این حرف در فضای عرفان هم وجود دارد؛ چیزی که عرفان روی آن مانور داده، دستیابی به ولایت است، یعنی اگر فرد به عنوان ولی طواغیتی را دید که مانع رشد معنوی مردم هستند، باید قیام به سیف بکند.
رمضانی بیان کرد: به عنوان نمونه در اواخر جنگ نگذاشتند نظر امام(ره) مبنی بر جنگ جنگ تا پیروزی محقق شود، یکی از بزرگان هم در آن زمان خطاب به امام فرموده بود من یک استکان از این خونها را بر عهده نمیگیرم، یعنی قضیه برای آنها خیلی هراسناک بود؛ بنده یاد فرمایشات امام علی(ع) افتادم جایی که فردی در بحبوحه جنگ با معاویه معترضانه به امام(ع) گفت که جواب این خونها را چه کسی میدهد و حضرت با آرامش فرمودند جواب اینها را من و معاویه خواهیم داد؛ امام(ع) از محدودنگری و لرزش دست و دل بری بود و میدانست وقتی در این مسیر گام بر میدارد تاوان دارد و این تاوان خون و مال و زندگی است؛ یا در قضیه سقوط خرمشهر نقل است که وقتی خواستند این خبر را به امام بدهند، ایشان مشغول نماز بودند، وقتی امام قصد داشت نماز دوم را اقامه کند احمدآقا این پیام را رساند و امام فرمود؛ خطاب به فرماندهان بگویید جنگ است؛ یک روز میبریم و یک روز میبازیم.
استاد حوزه علمیه درباره ربط عرفان با سیاست و اینکه آیا دخالت عارف در سیاست موجب تضعیف عرفان و دین نیست؟ اظهار کرد: از دید بنده نه تنها مایه تضعیف نیست بلکه مایه تقویت است؛ مردم وقتی بدانند عارف کامل و شامل و مرتبط با حق، سکانداری امور را برعهده دارد و هدایت میکند و مرتبط با خداست سیاست، تقویت و عرفان گل میکند ولی اگر بخواهیم پشت انقلاب را از مسائل معنوی و عرفانی خالی کنیم در معرض آفات و آسیبهای غیرقابل جبران قرار خواهیم گرفت؛ البته این ارتباط، آسیبهایی هم دارد و به کلی منکر آن نیستم.
وی اضافه کرد: امام علی(ع) تا کنار بود و در سیاست دخالت نکرد وجیه المله و محترم بود و همه حرمت او را داشتند ولی وقتی وارد سیاست شد مورد اتهامات ناجور قرار گرفت و او را لعن کردند؛ در انقلاب هم برخی تصمیم گرفتند ولی فقیه در قانون اساسی گنجانده نشود تا بدیها بر عهده او نباشد و مورد لعن و دشنام قرار نگیرد؛ حتی برخی به امام گفتند که انقلاب را شما به ثمر رساندید و از اینجا به بعد رها کنید و بگذارید ما اداره کنیم که اگر بدی بود بر سر اسلام و ولی فقیه شکسته نشود؛ امام فرمود اگر نخواهید به این بهانهها روحانیت را کنار بزنید حرف خوبی است ولی اگر ما به حوزه برگردیم هر جا مشکلی دیدیم اعتراض خواهیم کرد ولی ظاهرا مراد شما این نیست.
رمضانی تصریح کرد: حرکتی که براساس عرفان و قرآن سامان یابد چند لایه مانند خود قرآن دارد؛ اولین لایه اینکه قرآن هدی للناس است؛ لایه دیگر اینکه آن را جز افراد اهل تعقل نمیفهمند؛ لایه سوم اینکه قرآن، هدی للمتقین است؛ یعنی تقوا از تخصص و تعقل بالاتر است و همین قرآن، لا یمسه الا المطهرون است. عرفان برگرفته از قرآن هم دارای حرکت عمومی، تخصصی، حرکتی برای متقین و حرکتی برای پاکان و مطهرون دارد و ذومراتب است.
استاد عرفان حوزه علمیه افزود: حرکت امام خمینی برگرفته از حرکت سیدالشهدا بود، البته هر حرکتی در عین اینکه یک جنبه صوری دارد جنبه باطنی هم دارد؛ ظاهر حرکت امام حسین(ع) به دلیل بیعت گرفتن والی از او بود و امام زیر بار نرفت، ولی جنبه باطنی وقتی مکشوف شد که امام در آستانه عاشورا خواب دید و پیامبر فرمود که خدا خواسته تو را کشته شده ببیند. ظاهر حرکت امام خمینی، کلامی، فقهی و سیاسی بود ولی باطنی دارد که آن را باید در سفینه شیخ عباس جست و جو کرد و آن این است که در روایت فرمود در آخرالزمان از قم رجلی برخواهد خاست که جمعی از یاران که از آهن و فولاد سختتر هستند او را یاری میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه عارف از کشف و شهود بهره میبرد ولی در اجرا، راهش راه معقول و معمولی است، افزود: درست مانند پیامبر(ص) که وحی را گرفت ولی در مقام دعوت مردم بر سبیل حکمت و موعظه حرکت کرد؛ در اجرائیات مردمی باید براساس حکمت و برهان و موعظه حسنه حرکت کرد. البته اگر سیر عارف ناقص باشد و در سفر اول و دوم جاخوش کند چون هنوز مشغول خود است، فرصتی برای دیگرسازی نخواهد داشت. امام با حرکت خودش برخلاف سیره عرفا که معمولا کاری با امور سیاسی نداشتند و بی توجه به مسائل اجتماعی و در لاک خود بودند وارد میدان انقلاب شد؛ از این رو دیگر عرفای هم عصر ایشان یا کامل بودند و مقصر و یا ناقص بودند و قاصر.
رمضانی بیان کرد: بنده در محضر آیتالله عزالدین زنجانی از شاگردان امام بودم. ایشان میفرمود در تابستانی ما در زشک اتاقی اجاره کردیم؛ در آن روزها عدهای از بزرگان مانند علامه طباطبایی و آیتالله میلانی و ... مهمان ما بودند؛ در جوار باغ ما، باغ دیگری بود که محل بزن و بکوب برخی از بزهکاران بود؛ من به عنوان میزبان خیلی شرمنده شدم که چنین همسایگانی دارم. برای اینکه از این خجالت خارج شوم به بزرگان حاضر گفتم والله همه شما مقصرید، تنها کسی که به وظیفه خود عمل کرد حاج آقا روح الله بود. علامه طباطبایی شدیدا متاثر شد و با مظلومیت خاصی گفت آقا شما بفرمایید از من چه کاری ساخته است، من چه کاری میتوانم بکنم که نمیکنم؛ یعنی او ابراز کرد من مرد این میدان نیستم با وجود آن جایگاه علمی و عملی بالایی داشت. امام بسیار بسیار بزرگ و قوی و نیرومند و توانا و دانا بود و میان عرفان عملی و نظری جمع کرده بود.
وی تاکید کرد: در عصر ما دو انقلاب صورت گرفت یکی سیاسی و دیگری فرهنگی و علامه طباطبایی عامل حرکت فرهنگی بود گرچه حرکت امام هم فرهنگی و هم سیاسی بود و انقلاب فرهنگی او تحت الشعاع انقلاب سیاسی قرار گرفت همانطور که انقلاب سیاسی علامه تحت الشعاع انقلاب فرهنگی او قرار گرفت.
انتهای پیام