به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سید محمد کاظم طباطبایی، رئیس دانشکده علوم و معارف حدیث قم، در نشست علمی پژوهشی «غدیر، اعلام ولایت یا حکومت» که روز دوشنبه 4 مرداد برگزار شد، با بیان اینکه غدیرپژوهی در صد سال اخیر عمیق و دقیق شده است و باید از برخی مسائل عبور کنیم و به مباحث جزئیتر بپردازیم، گفت: مثلا ابن تیمیه در منهاج السنه در استناد به حدیث غدیر و سخن مشهور پیامبر(ص) که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه وال من والاه و عاد من عاداه» آورده است که اصلا این روایت از طریق افراد ثقه روایت نشده و بسیاری از طرق آن هم جعلی است و اگر کسی اندکی آشنایی با علم حدیث داشته باشد، جعلی بودن نقلها را درک میکند. یعنی ابن تیمیه که نظریهپرداز اهل تسنن بود منکر وثاقت حدیث شده است؛ کار بزرگ علامه امینی در الغدیر این بود که چنین ادعاهایی را رد کرد.
وی افزود: ناصرالدین البانی، نویسنده سلسلة الاحادیث الصحیحه و سلسلة الاحادیث الضعیفه، که از سختگیرترین محدثان سلفی است، حتی کتب حدیثی اهل تسنن را دستهبندی کرده و روایاتی از صحاح سته را صحیح نمیداند. وی در این کتاب طرق مختلف روایت غدیر را آورده و تاکید کرده که صحت این حدیث، یقینی است و هم صدر حدیث و هم ذیل آن صحیح است. البته «من کنت مولاه» متواتر است. وی گفته است که چون ابن تیمیه این روایت را تضعیف کرده من به دقت آن را بررسی کردم و نظر او را درست نمیدانم. بنابراین باید از این نوع مباحث عبور کنیم.
استاد دانشگاه علوم و معارف حدیث با اشاره به مفهوم مولی، تصریح کرد: در تبیین مفهوم این واژه علامه امینی و دیگران مطالب خوبی بیان کردهاند؛ از جمله این تبیین که با عقل سازگار نیست که پیامبر(ص) جمعیتی را در غدیر نگه دارند و به منبر بروند و خطبه بخوانند و فقط هدفشان این باشد که بگویند علی را دوست داشته باشید؛ ممکن است این سخن در جلسه خصوصی بیان شود، مانند نقل بریده اسلمی از مسجد مدینه ولی در چنین فضایی ممکن نیست. در آن دوره معمولا ظهر کاروان را نگه نمیداشتند و فقط شبها اتراق میکردند. بنابراین نگه داشتن کاروان در هنگام ظهر و ماندن تا فردای آن روز و اعلام اینکه همه بمانند تا افراد دیگر برسند و حتی کسانی که زودتر رفتهاند برگردند بیانگر اهمیت موضوع است.
طباطبایی بیان کرد: در مورد موضوع غدیر دو بحث وجود دارد؛ اول انتخاب زمامدار و رهبر سیاسی آینده است، زیرا فقط 70 روز تا پایان عمر شریف پیامبر(ص) بیشتر باقی نمانده بود. شهید صدر فرموده است که معقول نیست بگوییم پیامبر(ص) برای آینده امت اسلامی اقدامی نکرده باشند. طبق آیه 30 زمر «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»، پیامبر(ص) میداند که از دنیا میرود و دین او تا قیامت دین خاتم است.
وی تصریح کرد: صدر سه احتمال ذکر میکند؛ اولاً مسئله را مسکوت گذاشتند، ثانیاً به امت واگذار کردند و ثالثاً فردی را معرفی کردهاند. ایشان فرضیه اول را مردود میداند، زیرا جامعه اسلامی مخالفان جدی مانند مشرکین، منافقین و مسیحیان و یهودیان و امپراتوری روم شرقی داشت و خطر نابودی اسلام و جامعه اسلامی جدی بود؛ در این وضع قابل تصور نیست که حتی یک سیاستمدار معمولی نه معصوم و الهی، به آینده بیتفاوت باشد. آیا معقول است که پیامبر(ص) تدبیری نداشته باشد؟ آن هم پیامبری که رحمت للعالمین و دلسوز مردم است. حتی اگر کسی برای قدرت و ثروت هم قیام کرده باشد، به آینده حکومت و قدرت و ثروتش بیتفاوت نیست چه رسد به پیامبر(ص).
طباطبایی افزود: فرض دوم این است که به مردم واگذار کرده باشند که این هم درست نیست، زیرا پیشفرض آن این است که پیامبر(ص) مردم را با بیعت و شورا و نظام حکومتی و انتخاب حاکم آشنا کرده باشند نه اینکه به شیوه نامعلومی ارجاع دهند؛ جامعه عرب آن دوره مدنی نبود و به صورت قبیلهای اداره میشد. چطور خلفای اول و دوم آنقدر شعور دارند که برای بعد از خود خلیفه انتخاب کنند و شورای شش نفره تشکیل دهند اما پیامبر(ص) به اندازه این دو نفر هم دلسوز دین و مسلمین نبود؟ هیچ اثر و روایتی از اینکه پیامبر(ص) آینده را به مردم واگذار کرده باشد نداریم.
طباطبایی بیان کرد: فرض سوم انتخاب جانشین است؛ پیامبر(ص) از ماجرای دعوت عشیره به فکر آینده بودند که در آن جمع فقط علی(ع) ابراز ایمان کرد. در موارد فراوانی هم حضرت، وصایت و خلافت امام(ع) را مطرح کردند. حال این وصایت صرفاً حکمرانی آینده یا ولایت و امامت است. به نظر بنده تقلیل غدیر به حکمرانی و زمامداری آینده، جفا در حق غدیر است؛ سیر ماجرا و خطبه غدیر هم مؤید این مطلب نیست و پیامبر(ص) صرفاً به دنبال تعیین زمامدار برای بعد از خودشان نبودند، بلکه به دنبال معرفی حجت الهی و امامت بر مردم بودند. اینکه پیامبر(ص) ابتدا از مردم اقرار بر ولایت خود و اولی بودن بر مردم گرفتند و فرمودند: «الست اولی بکم من انفسکم» و آنها گفتند: «بلی»؛ قرینه بر بحث امامت و ولایت است نه زمامداری؛ وقتی مردم بر ولایت پیامبر(ص) اقرار کردند، ایشان فرمودند که این ولایت برای علی(ع) هم وجود دارد.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: حضرت در غدیر به خطبه ثقلین هم تمسک کردهاند و بر آن هم تاکید فرمودند که قرآن و عترت از هم جدا نمیشوند؛ من امروز قرینی برای قرآن تعیین میکنم که هرگز از قرآن جدا نمیشود؛ یعنی عصمت دارد و حجت الله است؛ حدیث ثقلین از احادیث بسیار خوب و زیباست که جزء جزء آن نیاز به بحث دلالی دارد. در این روایت قرین بودن عترت با قرآن دال بر عصمت ائمه(ع) است و جدایی از هر کدام باعث گمراهی میشود.
طباطبایی با بیان اینکه مسئله دیگر در ابلاغ ولایت، کمال دین است نه کمال جامعه، گفت: اکمال دین هم مبتنی بر معرفی وصی و ولی است؛ آیه ابلاغ هم مؤید این مسئله است؛ رسالت امری دائمی و تا روز قیامت و فراتر از حاکمیتی برای دوره محدود است و غدیر هم اعلام نصب ولی و ابلاغ امامت امیرالمؤمنین به عنوان حجتالله علی الخلق تا روز قیامت است. از طرفی بین ولایت و حکومت تفاوتهایی وجود دارد؛ ولایت و امامت قابل تعرض و غصب نیست ولی زمامداری قابل غصب است، همانطور که خلفا آن را غصب کردند. حتی اگر ولی و وصی مانند امام حسین(ع) به همراه همه خانواده به شهادت برسند و اسیر شوند، مقام ولایت قابل غصب نیست.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: ولایت و امامت شیعی، حق نیست بلکه تکلیف است؛ حق چیزی است که فرد میتواند از آن بگذرد چنانچه وقتی خلافت غصب شد، امام(ع) به خاطر مصالح جامعه اسلامی از آن گذشت ولی هیچ امامی نمیتواند از مقام ولایت و امامت شانه خالی کند. امام(ع) در بحث ولایت کوتاه نیامدند ولی در زمامداری خیر؛ وقتی بعد از قتل عثمان به ایشان هجوم آوردند و فرمودند که سراغ دیگری بروید. اگر وزیر شما باشم بهتر از این است که امیر شما باشم، زیرا وقتی ایشان وزیر بودند تبعیت از ایشان بر مردم واجب نبود و کمتر جهنم میرفتند ولی وقتی دستور جنگ و جهاد داد هیچ کسی نمیتواند شانه خالی کند.
وی افزود: برخی شبهه کردهاند که فرمایش امام درباره اینکه سراغ دیگری بروید نشانگر این است که حضرت به خلافت رغبتی نداشت؛ بله، امام میدانند جامعهای که 25 سال به انحراف رفته نمیتواند همراه امام باشد ولی وظیفه امامت و حجت الله علی الخلق بودن مقوله متفاوتی است. امامت با رسالت قابل قیاس است نه با زمامداری. پس برخلاف نظر کسانی که غدیر را روز تعیین زمامداری امام علی(ع) میدانند و میگویند که پیامبر(ص) برای جامعه مدنی بعد از خود دغدغه داشت ما این روز را روز اعلان حجت الله علی الخلق و وصایت و امامت و نصب ولی برای امت اسلام تا روز قیامت میدانیم و اصلا قابل مقایسه با زمامداری نیست.
انتهای پیام