حسن بهشتیپور، پژوهشگر ارشد و تحلیلگر مسائل بینالمللی، در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به این سؤال که آیا طرحها و رویکردهای سیاست خارجی دولت سیزدهم پس از گذشت بیش از دو ماه از آغاز کار در مسائلی مانند برجام و مذاکرات هستهای و توسعه روابط با همسایگان به یک تصور روشن رسیده یا همچنان دچار ابهاماتی برای افکار عمومی است، گفت: ابتدا باید به این مسئله توجه داشت که موضوع سیاست خارجی و روابط بینالملل یک موضوع تخصصی است و ورود این موضوع تخصصی به متن جامعه نیازمند یک کار حسابشده رسانهای است تا بتواند مسائل پیچیده روابط خارجی یا سیاست خارجی را برای مردم توضیح دهد. بنابراین بعضی مواقع دولتها به عمد سیاست ابهام را در سیاست خارجی دنبال میکنند که البته این مربوط به موارد خاص است نه اینکه کل سیاست خارجی را در بر بگیرد.
وی افزود: برای نمونه جمهوری اسلامی ایران میتواند در پرونده هستهای به هر دلیلی سیاست ابهام را در پیش گیرد اما وظیفه دارد دلایل اتخاذ این سیاست ابهام را در جهت اقناع افکار عمومی برای مردم به طور دقیق و به زبان ساده توضیح دهد. در حقیقت وظیفه بخش دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه این است که این موضوع پیچیده، چندوجهی و چندلایه را برای افکار عمومی توضیح دهد که مثلاً سیاست ایران در حوزه هستهای، خزر، بحران قرهباغ، افغانستان و ...چیست، لذا باید توجه کرد که سیاست خارجی عرصه مربوط به کوچه و بازار نیست و مانند پزشکی و مهندسی و ... یک حوزه کاملاً تخصصی است اما متأسفانه هر فردی با هر سطح سواد و تخصصی درباره آن اظهارنظر میکند و این یک آفت برای جامعه است.
بهشتیپور اضافه کرد: از سوی دیگر توضیح و تبیین این موضوع برای مردم به یک تخصص پیچیده نیاز دارد چون باید به مردم توضیح داده شود و صرف تخصصی بودن موضوع یا اتخاذ سیاست ابهام در برخی مسائل سیاست خارجی دلیلی بر عدم توضیح مسائل به مردم نیست و لازم است تبیین مسائل سیاست خارجی ایران در قالب بسته رسانهای به مردم ارائه شود. به طور خاص در زمینه پرونده هستهای و مذاکرات برجام با این چالش روبرو هستیم که بخش دیپلماسی عمومی به هر دلیلی نتوانسته رویکرد ایران در مذاکرات را به نحو مطلوبی مردم و حتی نخبگان و متخصصان توضیح دهد و این یک اشکال است.
این کارشناس مسائل بینالملل اظهار کرد: حتی اگر قرار است سیاست ابهام را دنبال کنیم توسط نخبگانی که در جلسات توجیه شدند یا وزارت امور خارجه و رسانههای نزدیک به دولت برای جامعه توضیحات لازم داده شود. زیرا صحنه افکار عمومی بسیار مهم است و اینجا عرصه مدیریت افکار و ادراک است که باید تفکرات و دیدگاههای مردم را از طریق تبیین و تشریح مسائل مدیریت کرد تا مردم قضاوت صحیحی نسبت به تصمیمات مسئولان داشته باشند.
وی یادآور شد: امروز با امواج منفی بسیاری روبرو هستیم که در حال تخریب و ناامیدسازی افکار عمومی هستند و به طور دائم القا میکنند ایران در سراشیبی سقوط است و یک دولت ناکارآمد بر سر کار است. بنابراین وظیفه ما این است که از دولت بخواهیم از طریق متخصصان مسائل را برای افکار عمومی توضیح دهد که چه تصمیمی میخواهد بگیرد، چرا این تصمیم را میگیرد، چگونه میخواهد این تصمیم را اجرا کند و چه پیشبینی نسبت به آینده دارد.
بهشتیپور با بیان اینکه امروز در عرصه روابط بینالملل صرف حرف خوب یا حق زدن کفایت نمیکند، گفت: باید این حرف حق را به نتیجه رساند که محصولش رفاه بیشتر جامعه و گرهگشایی از مشکلات مردم شود. در واقع باید این حرفهای خوب یا حق را باید عملیاتی کرد.
بهشتیپور درباره اینکه به نظر میرسد فضاسازیهای صورت گرفته از سوی آمریکا و اروپا به نحوی پیش رفته که جای طلبکار و بدهکار در پرونده هستهای تغییر کرده و ایران در حال معرفی شدن به عنوان تعللکننده در آغاز مذاکرات است، گفت: اینکه این فضا تا حدی شکل گرفته نشان میدهد آنها کار خود را در تبلیغات به خوبی انجام دادند و ما بد عمل کردیم و نتوانستیم موضوع را به خوبی توضیح دهیم. پس باید با کارشناسان رسانهای جلساتی بگذاریم و آنها را توجیه کنیم تا بتوانند توضیح منطقی و درست به مردم ارائه دهند نه اینکه یک سری حرفهای کلی بیان کنند. اینکه فقط حرفهای کلی و آرمانی بدون هیچ نتیجه علمی بیان شود چندان برای جامعه قانعکننده نیست.
این کارشناس مسائل بینالمللی بیان کرد: تبلیغات داخلی باید مبتنی بر واقعیتها، بتواند به درستی به مردم دلایل تأخیر ایران برای شروع مذاکرات یا چرایی اشکال مذاکره با آمریکا را توضیح دهد. این تبلیغات باید مردم را توجیه کند که بدعهدی آمریکا و امکان اینکه مجدد توافقات را زیر پا بگذارد، از دلایل تأخیر مذاکرات است و یا اینکه راهکار احتمالی جایگزین مذاکره را برای مردم روشن کند. چون این مسائل عملاً در زندگی مردم اثرگذار است و مردم منتظرند ببینند چه زمانی گشایش حاصل میشود و این روند تا کی قرار است ادامه پیدا کند.
بهشتیپور با بیان اینکه سیاست «نه جنگ، نه مذاکره» عملاً به نتیجه نرسیده است، گفت: نشانههای این عدم نتیجه را نیز میتوان در وضعیت زندگی مردم و شاخصهای اقتصادی مانند نرخ تورم، بیکاری و تولید ناخالص داخلی مشاهده کرد. پس باید کاری کرد که این وضعیت تغییر پیدا کند و آن اقدام را برای مردم توضیح دهیم، لذا اینکه فقط مواضع سلبی مانند اینکه آمریکا بدعهد است و اول از برجام خارج شده و امکان دارد مجدد خارج شود، هر چند درست است، اما مشکلات کشور را حل نمیکند و باید اقدامات ایجابی در یک بازه زمانی مشخص نیز ارائه شود. لذا وقتی دورنما را توضیح نمیدهیم و فقط سخنان سلبی بیان میکنیم و از اقدامات ایجابی حرفی نمیزنیم، این تصور در افکار عمومی شکل میگیرد که ایران در آغاز مذاکرات تعلل میکند.
بهشتیپور درباره اینکه آیا حل برجام مقدمهای برای سیاست توسعه روابط با همسایگان است یا این دو پروندههایی جدا از هم هستند، گفت: این دو ارتباط مستقیمی با هم ندارند اما بر همدیگر تأثیرگذارند. به عبارتی اگر بتوانیم مشکلات خود را عربستان و جمهوری آذربایجان حل کنیم و در افغانستان یک ثبات و امنیت مناسب برقرار شود، در تقویت موقعیت ایران در مذاکرات هستهای تأثیر دارد اما این تأثیر، تعیینکننده نیست. برعکس اگر در مسئله برجام موفق شویم در مذاکرات با عربستان، حل مسئله افغانستان و اختلافات با جمهوری آذربایجان با اقتدار بیشتری میتوانیم عمل کنیم. البته این بدان معنا نیست با موفقیت در مذاکرات هستهای مشکلات ما با عربستان و جمهوری آذربایجان به سرعت حل میشود اما در تقویت موضع ایران تأثیرگذار است و این به خاطر پیوند تحولات منطقهای و بینالمللی با همدیگر است.
وی تصریح کرد: این باید برای ما مهم باشد که با کشورهای همسایه به توافق برسیم و مدل فکری خود را معطوف به منافع متقابل و مشترک کنیم و این تصور که ما هرچه بگوییم همسایگان، ولو کشور کوچکی مانند جمهوری آذربایجان، باید گوش دهند کاملاً غلط است. در دنیای امروز باید منافع مشترک، متقابل و سودمند تعریف کرد و براساس آن هم به توافق رسید.
بهشتیپور درباره برخی تحلیلها مبنی بر اینکه اعلام و تکرار چندین باره سیاست توسعه روابط با همسایگان موجب تحریک آمریکاییها و صهیونیستها برای تخریب این سیاست ایران و نفوذ بیشتر در میان همسایگان شده است، گفت: اصلاً این تحلیل درستی نیست. چون همین الان که مذاکرات ایران و عربستان آغاز و در جریان است از همان ابتدا امریکا و اسرائیل در جریان آن قرار گرفتهاند و اینها مسائلی نیست که مخفی بماند به ویژه اینکه این مذاکرات در عراق انجام شده است. ایران اگر اعلام میکند که میخواهد روابط با همسایگان را گسترش دهد میخواهد جنبه اعلانی خواست خود را مطرح کند اما جنبه اعمالی این سیاست در مذاکرات و گفتوگوها با همسایگان رقم میخورد. در واقع اینگونه نیست که بتوان چنین سیاستی را از چشم امریکا، اسرائیل، روسیه و ... پنهان کرد و اینطور هم نیست که آنها منتظر برنامه و اقدام ایران باشند و بعد به ما پاتک بزنند.
این کارشناس مسائل بینالمللی تأکید کرد: در واقع برای نمونه اسرائیل از اول به دنبال عادیسازی روابط با کشورهای منطقه بوده و این سیاست را به خاطر اینکه ایران میخواهد به عربستان نزدیک شود، اتخاذ نکرده است. زیرا رویکرد اسرائیل خروج از انزوا، توسعه روابط با کشورهای عربی و مشروعیتسازی برای خود است. البته آنها صد در صد مایل نیستند که مشکلات ایران و عربستان حل شود چون حل این مشکلات، ایرانهراسی را تضعیف میکند و آنها به واسطه همین ایرانهراسی است که حضور نامشروع نظامی خود را در منطقه توجیه میکنند و به کشورهای منطقه اسلحه میفروشند.
وی بیان کرد: اتفاقاً اعلام این سیاست از سوی ایران بسیار خوب است و نشان میدهد که ایران اهل مذاکره، صلح و گفتوگو با همسایگان است اما مهم این است که در سیاست اعمالی هم به همین خوبی دنبال شود و به نتیجه برسد. از قضا یکی از دلایلی که مطرح میشود حل برجام به ترغیب همسایگان برای توسعه روابط با ایران میانجامد مربوط به نگرانی این کشورها از آمریکاست که روابط با ایران را تأیید میکند یا نمیکند در حالی که با حل برجام این کشورها کمتر نگران فشار آمریکا خواهند بود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام