به گزارش ایکنا، جلسه درس کلام آیتالله سیدجعفر سیدان با محوریت احتجاجات توحیدی روز گذشته، چهارم بهمن برگزار شد.
متن جلسه را در ادامه میخوانید؛
درباره احتجاجات توحیدی منقول از امیرالمومنین(ع) صحبت میکردیم. جلسه قبل حدیثی قرائت شد که مناسبتی با عنوان احتجاج داشت. شخصی بعد از فراغت از جنگ صفین به حضرت گفت که این رفتوآمد و جنگ ما به قضا و قدر الهی است یا خیر. حضرت فرمودند که بله، هر منطقهای رفتید و در هر زمین بلندی قرار گرفتید و در هر سرازیری قرار گرفتید به قضا و قدر الهی بوده است. بعد آن شخص گفت که امید داریم خدا عمل ما را به حساب بیاورد و به ما پاداش بدهد و الا وقتی عمل ما به قضا و قدر الهی است، یعنی مجبوریم و اجری نخواهیم داشت. حضرت فرمودند که آنچه تو فکر کردی قضا و قدر حتمی است ولی آنچه من گفتم قضا و قدر حتمی نیست، بلکه به اختیار خودتان این کارها را انجام دادید. لذا خداوند به شما ثواب و پاداش عنایت کرده است.
در حدیث دیگری آن شخص مجدداً سؤال کرد: پس قضا و قدری که شما فرمودید بر اساس آن این کارها را انجام دادیم چه قضا و قدری است؟ حضرت فرمودند که آن امر و حکم است یعنی قضا و قدر تشریعی است و خداوند دستور داده است این کارها را انجام دهیم. در نتیجه شما میتوانستید نکنید ولی انجام دادید، چون قضا و قدر تشریعی در اختیار عبد است. قضا و قدر دو گونه است، یکی تکوینی است. کارهایی که از نظر تکوینی به جبر و بدون اختیار ما انجام میگیرد، قضا و قدر تکوینی است. قضا و قدر تکوینی گاهی به حساب آزمایش است، گاهی به حساب عملکرد خود ماست که به گونهای به ما برمیگردد، ولی قضا و قدر تشریعی همان امر و نهی الهی است که عبد مختار است سوء اختیار کند و عصیان کند یا حسن اختیار داشته باشد و اطاعت کند. چون اینجا قضا و قدر به این معناست. لذا برای ما ثواب خواهد بود. این احتجاج در این باره صورت گرفته و در کتاب بحارالانوار و توحید صدوق بیان شده است.
اگر قضا و قدر در کلام حضرت به معنای قضا و قدر لازم و حتمی بود، تالی فاسدهای زیادی داشت. اینکه بگوییم کارهای ما به قضا و قدر الهی است و فکر کنیم قضا و قدر لازم و حتمی تکوینی شمرده میشود اشتباه است، چه اینکه اگر تکوینی باشد عاصی و مطیع مثل هم خواهند بود و دیگر ثواب و عقاب معنا ندارد. به اضافه باید آن کسی که محسن است ملامت شود و آن کسی که عصیان میکند مدح شود چون کسی که کار خوب کرده و محسن است، خودش کار خوبی انجام نداده ولی تصور کرده کار خوبی انجام داده است. همچنین کسی که کار خلافی را مرتکب شده فکر میکند کار بدی کرده، در حالی که به جبر آن را انجام داده است. لذا باید از او تعریف شود که این بدی را به خودش نسبت داده است. حضرت در ادامه این روایت میفرمایند: «لو كان كذلك لبطل الثواب والعقاب، والامر والنهي والزجر، ولسقط معنى الوعد والوعيد ، ولم تكن على مسئ لائمة، ولا لمحسن محمدة ، ولكان المحسن أولى باللائمة من المذنب، والمذنب أولى بالاحسان من المحسن، تلك مقالة عبدة الاوثان و خصماء الرحمن، وقدرية هذه الامة ومجوسها.»
سپس قاعدهای کلی درباره افعال اختیاری بیان فرمودند که در روایات دیگر هم تکرار شده و بسیار بیان لطیف و ارزشمندی است. حضرت فرمودند: «ياشيخ إن الله عزوجل كلف تخييرا، ونهى تحذيرا، وأعطى على القليل كثيرا، ولم يعص مغلوبا ، ولم يطع مكرها، ولم يخلق السماوات والارض وما بينهما باطلا ذلك ظن الذين كفروا فويل للذين كفروا من النار» یعنی خداوند امر و نهی کرده است، در حالی که افراد مختار هستند و جبری در کار نیست. همچنین به کسی که اطاعت میکند در ازای کار کمی که انجام میدهد جزای بسیار میدهد و اگر کسی عصیان میکند، خداوند مغلوب نشده، بلکه خود خداوند به او چنین اختیاری داده است. اگر خداوند اطاعت شده، بر اساس اکراه و اجبار نبوده است، چون اگر چنین باشد، خلقت باطل خواهد بود، در حالی که خداوند آسمان و زمین را بر اساس باطل نیافریده است.
وقتی شخص جوابش را از حضرت دریافت کرد، گفت: «أنت الامام الذى نرجو بطاعته، يوم النجاة من الرحمن غفرانا، أوضحت من ديننا ما كان ملتبسا، جزاك ربك عنا فيه إحسانا.»
انتهای پیام