آئین اختتامیه سیزدهمین جشنواره بینالمللی فارابی، ویژه تحقیقات علوم انسانی اسلامی، چهاردهم تیرماه در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار و برگزیدگان این دوره معرفی شدند.
اثر یحیی فوزی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان «امام خمینی(ره) در مواجهه با مخالفان و منتقدان: مطالعه بنیانهای نظری و سیره عملی» در این جشنواره شایسته تقدیر در بخش بزرگسال شد.
برای بررسی بیشتر جزئیات و چهارچوبهای نظری این پژوهش با یحیی فوزی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ ابتدا درباره مهمترین گروههای مخالف و منتقد در زمان حضرت امام خمینی(ره) که در کتاب به شرح آنها پرداختهاید، توضیح دهید.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) مورد پذیرش اکثر قاطع گروهها و اقشار کشور قرار داشت و به خاطر همین توافق یعنی پذیرش رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید اما بعد از انقلاب اسلامی شاهد این هستیم که در بین نیروهای موجود در کشور، برخی از جریانات انسجام بیشتری پیدا کرده و به تدریج برخی از آنها با افکار و اندیشههای امام و انقلاب زاویه پیدا میکنند. اگر تقسیمبندی کنیم چند گروه وجود دارند که میتوانیم آنها را از مخالفان یا منتقدان امام خمینی(ره) به حساب بیاوریم.
یک جریان اصولاً مخالف اعتقادی و سیاسی امام هستند که اینها دین و اسلام را یا اساساً قبول ندارند یا برای دین در سیاست هیچ جایگاهی قائل نیستند که از جمله آنها مارکسیستها هستند که دین را برای جامعه همانند مخدر میدانند و اصالتی برای دین و مابعدالطبیعه قائل نبودند اما در اوایل انقلاب برخی از اینها به صورت تاکتیکی از انقلاب حمایت کردند اما خیلی سریع در مقابل انقلاب قرار گرفتند. مارکسیستها هم دو دسته بودند که یک دسته جریان تندرو بود که مواضع ضد اسلامی و دینی خود را داشتند و به شدت معتقد بودند حکومتی با نام اسلام باید از بین برود لذا گروههایی همانند فدائیان خلق شروع به موضعگیریهای مسلحانه کردند و مخصوصاً بخش اقلیت آنها به شدت مقابل امام ایستادند.
جریانی هم وجود داشت که هرچند مخالف اعتقادی امام بودند اما مشی میانهروتری داشتند که از جمله آنها حزب توده بود که از انقلاب و امام اعلام حمایت کرده و سعی میکردند علیرغم اینکه از نظر اعتقادی، امام و انقلاب را قبول نداشتند اما حداقل به شکل ظاهری تا مدتی حمایت خود را اعلام کنند تا اینکه توطئه آنها کشف و منحل شدند. جریانی دیگر اسلام را قبول داشتند ولی رابطه دین و سیاست را یا قبول نداشتند یا حداقل حکومت دینی در دوران غیبت را نمیپذیرفتند یعنی معتقد بودند حکومت دینی و اسلام سیاسی، جریانی است که نقدهایی بر آن وارد است و نقدهای خود را هم معمولاً بیان میکردند لذا این افراد هرچند برای دین ارزش قائل بودند اما از حکومت دینی در دوران غیبت ابا داشتند. از جمله این گروهها نهضت آزادی بود که بسیاری از اعضای آن اعتقادی به رابطه دین و سیاست نداشتند و معتقد بودند حکومت دینی جریانی پرتناقض است. جریانی هم حکومت دینی را قبول داشتند اما میگفتند باید رئیس چنین حکومتی امام معصوم باشد بنابراین در دوران غیبت حکومت دینی نداریم. نماینده این گروه هم انجمن حجتیه بود.
جریان دیگر افرادی بودند که اسلام سیاسی را قبول داشتند اما اسلام فقاهتی و حاکمیت قوانین فقهی و فقها را قبول نداشتند. از جمله جریانات این دسته مجاهدین خلق بودند. برخی افراد نیز داریم که اسلام سیاسی و حتی ولایت فقیه و اسلام فقاهتی را هم قبول دارند اما نقدهایی به سیره رفتاری امام خمینی(ره) دارند و بعدها در مقابل نظام موضعگیری میکنند. از جمله این افراد آیتالله منتظری و آیتالله شریعتمداری و برخی روحانیون دیگر هستند. بنابراین طیفی از مخالفان را بعد از انقلاب داریم که به تدریج به عنوان مخالف و منتقد امام مطرح میشوند.
ایکنا ـ پژوهش و اثر شما بیشتر حول کدام محور این موضوع انجام شده است؟
اساساً مسئله این پژوهش این است که این مواجهه از چه ابعادی برخوردار است و آیا بُعد ایدئولوژیک و نظری در اینجا قویتر است و چون امام ایدئولوژی آنها را قبول نداشت این مواجهه شکل گرفت یا عوامل دیگری همانند نوع مواجهه مخالفین، نوع روانشناسی رهبران مخالف و شرایط خاص سیاسی کشور در این مخالفتها دخیل بودند. ما این علل را استنتاج کردیم و یافتههای بنده نشان میدهد که امام خمینی(ره) ضمن اینکه بسیاری از این مخالفین را از نظر اعتقادی قبول نداشت اما فضایی را به وجود آورد که اینها در کشور مشارکت و حضور داشته باشند و معمولا در مقابل مواضع خاصی که آنها داشتند مواضعی را اتخاذ میکرد.
در این پژوهش دوازده راهبرد را از نوع مواجهه امام استنتاج کردیم که البته تعدادی از آنها عملیاتی شده است. لذا سعی کردیم هم دیدگاه نظری امام(ره) نسبت به کمونیستها، نهضت آزادی، انجمن حجتیه و بقیه جریانات و هم اقدامات عملی ایشان را در این پژوهش مورد بررسی قرار دهیم و برخی از راهبردها و توصیهها را نیز برای آینده در پژوهش آوردهایم.
ایکنا ـ به نظر شما دلیل مخالفتها چه بود و واکنش امام(ره) چگونه بود؟
معتقدم این مخالفتها کمتر ریشه فکری و ایدئولوژیک داشت و بیشتر تحت تأثیر مسائل سیاسی، عوامل اجتماعی و روانشناسانه بود و این باعث شد بسیاری از فرصتهایی که میتوانست تبدیل به همکاری شود از بین برود. حضرت امام خمینی(ره) با وجود اینکه بسیاری از این گروهها را قبول نداشت اما شرایطی را فراهم کرد که در عرصههای سیاسی حضور داشته و از جمله در شورای انقلاب و دولت موقت، به نهضت آزادی مسئولیت داد و حتی دو ملاقات با رهبران سازمان مجاهدین خلق داشت لذا سعی میکند در مراحل مختلف آنها را در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دخالت دهد اما به دلایلی مردم به آنها رأی نمیدهند ولی آنها این واقعیت را نمیپذیرند و در نتیجه در مقابل انقلاب قرار میگیرند. این پژوهش حدود پانصد صفحه است و به صورت مفصل به این موضوعات پرداخته است.
ایکنا ـ مهمترین راهبردهایی که در طرح خود به آنها اشاره کردهاید کدامند؟
یکی از این موارد اقدام مبتنی بر قانون اساسی یعنی قانون محوری است. یکی از مشکلاتی که در آن سالها داشتیم این بود که بسیاری از این گروهها حاضر به تمکین به قانون نبودند و رأی مردم را نمیپذیرفتند و در میان رهبران مخالف امام خمینی(ره) نوعی از کیش شخصیت وجود داشت. برخی از این گروهها استراتژی دوگانه داشتند و از یک طرف در انتخابات شرکت کرده و از طرف دیگر میلیشیای نظامی و مراکز مخفی تشکیل میدادند و سعی داشتند اسلحه و امکانات تهیه کنند تا روزی در مقابل نظام بایستند.
این موارد نشان میداد که این گروهها حاضر نیستند قانون و قواعد بازی را بپذیرند و این دوگانه عمل کردنها باعث برخی اختلافات شد لذا در این پژوهش اشاره شده که تن دادن به قانون به عنوان یک راهبرد مهم برای همه احزاب و گروههای سیاسی میتواند مهم و راهگشا باشد. تحمل نظرات مخالفان و شفافیت سیاسی و مسائلی همانند تلاش برای در نظر گرفتن نقش و آرای مردم از جمله دیگر راهبردهایی است که به آن اشاره کردهام.
گفتوگو از اکبر ابرهیمی
انتهای پیام