پیادهروی اربعین یکی از مناسک مذهبی شیعیان است که در سالیان اخیر مورد اقبال جمع زیادی از مسلمانان قرار گرفته و به نماد مناسک شیعی و عرصه قدرتنمایی شیعیان تبدیل شده است. در همین راستا، مطالعات پیرامون اربعین و پیادهروی اربعین نیز در سالیان اخیر افزایش یافته است و بسیاری از پژوهشگران و جامعهشناسان به تحلیل و بررسی این رویداد مهم پرداختهاند.
به همین مناسبت نشستی با عنوان «بررسی تحلیلهای راهپیمایی اربعین» با حضور علی اشرف فتحی، پژوهشگر و استاد حوزه قم و حجتالاسلام حیدر همتی، مولف و استاد حوزه، در ایکنا برگزار شد که در ادامه بخش اول آن را که سخنان و تحلیلهای علی اشرف فتحی است، میخوانید.
فتحی: در مورد زیارت اربعین کمابیش میدانیم که مقوله زیارت نه مختص مذهب شیعه است و نه مختص دین اسلام، حتی در آیینهای دیگر زیارت پیاده وجود دارد. اتفاقا زیارت پیاده مسیحیها مسافت طولانیتری دارد. در شرق هم در آیین بودایی این آیین را مشاهده میکنیم. پس این یک پدیده انسانی است و قابل انکار و کتمان نیست و نمیتوان آن را یک پدیده صرفا شیعی و ابداعی دانست.
علاوه بر آن در نصوص دینی ما کمابیش روایاتی درباره تشویق به زیارت پیاده وجود دارد. یکی از افتخارات ائمه این بوده است که مدام پیاده به زیارت و حج میرفتند و درباره زیارت پیاده امیرالمومنین(ع) و ائمه به ویژه زیارت کربلا در روایات بسیار تاکید شده است. از قرن اول روایاتی از ائمه داریم که نشان میدهد از همان زمان افرادی پیاده برای زیارت کربلا میرفتند و نوحه میخواندند و نیز نقل واقعه کربلا و سوگواری میکردند تا به کربلا برسند. لذا زیارت و زیارت پیاده پدیدهای ابداعی و مدرن نیست تا از آن ماهیت خطرسازی را برداشت کنیم.
نکته بعد در مورد ترکیب زیارت، پیادهروی و اربعین است که ترکیب بدیعی است، این شیوه در قرن بیستم میلادی مرسوم شد و برخی علما آغازگر آن بودند. همچنین حدود شصت هفتاد سال قبل آیتالله سیدمحمود شاهرودی در نجف مردم را به زیارت پیاده اربعین تشویق میکرد و عراقیها به این آیین مقید شدند. البته سنت پیادهروی قبل از آن هم وجود داشت، هم در اربعین و هم در نیمهشعبان. لذا این پدیده پیشینه تاریخی قابل توجهی دارد. این آیین در دوره صدام محدود شد و سپس ماهیت سیاسی پیدا کرد. لذا در بهار سال 82 که صدام سقوط کرد اولین قدرتنمایی شیعیان در راهپیمایی اربعین آن سال نمایان شد. اکنون دو دهه است که عراقیها به این آیین مقیدند و در کشور ما هم حدود یک دهه سابقه دارد.
فتحی: بله، یکی از پرسشهایی که منتقدان در این سالها مطرح میکنند درباره مناسکسازی است و دغدغه خوبی شمرده میشود و مناسکسازی به معنای نامقدس کردن مقدسها نیست. اگر در مورد زیارت پیاده اربعین بگوییم مناسکسازی است صحیح نیست. کسی معتقد نیست مشخصا در اربعین توصیهای از امامان برای زیارت پیاده وارد شده باشد، اما هم زیارت کربلا و هم زیارت پیاده توصیه شده است. اربعین هم معنا و مفهومی نزد شیعه دارد و از نظر اولین زائران مطرح امام حسین(ع) اهمیت دارد و نمادی برای استمرار و فراموش نشدن واقعه کربلاست. اربعین در دوره ما هم به همین معناست؛ یعنی عزاداری در عاشورا به این معنا نیست که واقعه کربلا را فراموش کنیم، بلکه این کار را در اربعین به یاد اولین زائران کربلا تکرار میکنیم.
همچنین، هر آیین و دینی مناسک خاصی دارد و جامعهشناسان معتقدند که مناسک به آیینها و ادیان استمرار میبخشد و بقای اجتماعی آنها را تضمین میکند، چون اگر دینی یا آیینی منحصر به اصول فکری فلسفی و کلامی باشد، به تدریج نخبهمحور میشود و عمده جامعه با مباحث کلامی و فلسفی سروکار ندارد. مکاتب فلسفی نیز منحصر به نخبگان بود و طبقه خاصی با آن سروکار داشت. لذا به فراموشی سپرده میشوند و تاثیر اجتماعی ندارند، ولی مخاطب ادیان مردم هستند. لذا مناسک خاصشان را تولید میکنند که به بقای اجتماعی ادیان کمک میکند؛ یعنی طبقات جامعه را با باورهای آن دین و مکتب رو در رو میکند. لذا اصل مناسک انکارناپذیر است و شما نمیتوانید با آنها بجنگید. ادیان واقعیت اجتماعی دارند و مناسک هم نمود اجتماعی آنهاست که آنها را مرئی میکند و رؤیتپذیری ادیان به مناسک است و نباید انتظار داشته باشید که دینی مناسکش را ترک کند، چون به معنای متروک شدن دین تلقی میشود. لذا اهمیت مناسک از این نظر است. شیعه قبل از اربعین مناسک خاصی داشت، مثلا در عاشورا، یا در جشنها و عزاداریها یا عید غدیر که از قرن چهارم جدی گرفته شد. پس این مراسم از همان دورههای اولیه بوده، ولی اربعین به هر دلیلی بسیار تاثیرگذار و نیز به نمادی جهانی برای شیعه تبدیل شده است.
فتحی: مناسک ادیان و مذاهب را گسترش میدهند. هر چقدر مناسک جمعیت زیادی را جذب کنند آن دین و باور را بیشتر گسترش میدهند که میتواند از نظر معرفتی یا پدیدارشناختی باشد و افراد مذاهب دیگر را با این دین آشنا خواهد کرد. پس نمیتوان کتمان کرد که پیادهروی اربعین به گسترش تشیع کمک میکند.
فتحی: باور به ظهور منجی امری سنتی است و پیوند برقرار کردن میان اربعین و پیادهروی امری سلیقهای است. بخشی که در مناسک اهمیت دارد این است که مناسک با یک امر مردمی و عامیانه ارتباط دارد و اتفاقا نقطه قوت محسوب میشود. من آن را به هنرها و آداب و رسومی که بین اقوام و ملل و قومیتها وجود دارد تشبیه میکنم. عموم این آداب و رسوم متکی بر ادله متقن نیستند. اغلب کسانی که این نغمهها و اسطورهها را ساختند سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. همین الان در روستاها و شهرها هر کس مطابق با آداب و رسومی که دارد عرض ارادت میکند. وقتی چیزی با اقشار مختلف مردم درگیر شد، طبیعی است که ذوقها و سلیقهها در آن دخالت پیدا کند.
ما نصی نداریم که زیارت اربعین را به مسجد سهله ربط بدهیم، ولی افراد دوست دارند با ذوق و سلیقه خودشان یک باور مذهبی به نام ظهور منجی را به مناسکی که مورد اقبال قرار گرفته، ربط دهند. به مرور این کار اثرگذار است و میتواند باورها را تقویت کند. این دیدگاهها همیشه خواهد بود و با ذوق و سلایق و فرهنگها سروکار دارد. لزوما نصی برای آن نداریم، ولی صریحا نهی هم از جانب شارع نداریم و این امر برگرفته از طبیعت انسانهاست.
ادامه دارد.
انتهای پیام