به گزارش ایکنا، متن یادداشت اختصاصی حجتالاسلام محمدجعفر طبسی، مدرس در اختیار ایکنا قرار داده است به شرح زیر است:
یکی از سؤالات مهم و کلیدی در ایام محرم و صفر این است که چه گروهها و یا چه افرادی شمشیر به روی آن حضرت کشیدند و موجبات شهادت آن امام بزرگوار را فراهم کردند؟ جمله معروف و منسوب به ابوبکر ابن عربی مالکی مذهب (م 543 ق) در کتاب «العواصم من القواصم» نقل شده که میگوید: «حسین(ع) با شمشیر جدش کشته شد. زیرا بعد از آنکه بیعت با یزید تمام شده بود و خلافت یزید با اجماع اهل حل و عقد شروع شده بود، امام حسین بر امام زمانش یزید خروج کرد. »!!
در پاسخ به این سخنان سست و بیپایه، باید به آقای ابن عربی مالکی مذهب بگوییم: بد نیست که قدری تاریخ را ورق بزنید و کمی به عقب برگردید تا معلوم شود چه کسی زمینهساز قتل امام حسین(ع) بود. هم معاویة بن ابیسفیان و هم کارگزار و استاندار او در کوفه، زمینه را برای به شهادت رساندن امام حسین(ع) فراهم کردند. طبری مورخ معروف در کتاب تاریخش (ج 4، ص 534) مینویسد: «معاویه در آن مرضی که به مرگش انجامید، یزید را فراخواند و به او گفت: پسرم من مقدمات سفر تو را فراهم کردم (کنایه از آماده کردن مقدمات حکومت یزید) و برای تو اموری را زیر پا گذاشتم و دشمنان را در مقابل تو ذلیل کردم و گردنهای عرب را به تسخیر تو درآوردم.»
این متن به خوبی نشان میدهد که چه کسی در به وجود آوردن حکومت یزید دست داشته است و چه کسی ریشه مخالفان یزید را خشکانده و هر مخالفی را سر جایش نشانده است. البته اگر بخواهیم عمیقتر این موضوع را بررسی کنیم باید ببینیم چه کسی زمینهساز حکومت معاویه در شام بود. جناب «مزی» در کتاب تهذیبالکمال (ج 18، ص 202) مینویسد: «عمر بن خطاب حکومت شام را پس از یزید بن ابی سفیان به برادرش معاویة بن ابی سفیان سپرد و پس از آن عثمان او را در خلافتش بر شام تأیید کرد و به این ترتیب، معاویه به مدت بیست سال حاکم شام بود.»
باید به افرادی که میگویند امام حسین با شمشیر جدش کشته شده و یا افراد نادانی که هر ساله در شبکههای ماهوارهای میگویند شیعیان بودند که امام حسین(ع) را کشتند، بگوییم: خوب است کمی پرونده سیاه این صحابی رسول خدا(ص) را مطالعه کنید تا بدانید چگونه در کوفه زمینهساز کشتن امام حسین(ع) شد. سیوطی شافعی مذهب (م 911 ق) در کتاب تاریخ الخلفا (ص 205) مینویسد: «حسن بصری گفت: دو نفر امور مردم را فاسد کردند. یکی عمروبن عاص است در زمانی که به پیشنهاد او، معاویه دستور داد تا قرآنها را بر نیزه کنند و کار به حکمیت کشید و آثار آن تا قیامت باقی است؛ و دیگری، مغیرة بن شعبة است. مغیره کارگزار معاویه در کوفه بود و معاویه در نامهای به او نوشت: زمانی که نامه مرا خواندی در حالی که از استانداری کوفه عزل شدهای نزد من بیا؛ اما مغیره در رفتن به شام کندی کرد و با تأخیر رفت. وقتی بر معاویه وارد شد، معاویه پرسید: چرا دیر آمدی؟ گفت: مشغول آماده کردن و زمینهچینی برای کاری بودم. معاویه پرسید چه کاری؟ گفت: بیعت گرفتن برای یزید پس از تو. معاویه گفت: آیا این کار را کردی؟ گفت: بله. معاویه گفت: پس با همان منصبی که داشتی به کوفه برگرد.»
با این بیان به خوبی معلوم میشود که امام حسین(ع) با شمشیر چه کسانی به شهادت رسید. در واقع با زمینهسازی برخی از صحابه رسول خدا(ص). مغیره در کوفه مزدورانی را تربیت کرد تا امیرالمؤمنین علی(ع) را لعن کنند. ابن ابیالحدید معتزلی در کتاب شرح نهج البلاغه (ج 13، ص 230) مینویسد: «وقتی با معاویه بیعت شد، مغیره خطبایی را در کوفه گمارد که امیرالمؤمنین علی (ع) را لعن میکردند.
باید به شبکههای وهابی گفت که آدرس غلط به مردم ندهید و با بیان حقایق تاریخی به مردم بگویید که معاویه و استاندارش در کوفه «مغیرةبنشعبه»، زمینهساز قتل سیدالشهدا علیهالسلام بودند، نه شیعیان.
بدون هیچ تردیدی یزید در شام، قتل امام حسین(ع) را مدیریت و طراحی کرد. مؤیّد این ادعا اسناد و متونی است که ذکر خواهد شد:
۱. پس از خروج امام حسین علیه السلام از مکه، یزید به ابن زیاد نامه نوشت که اطلاع یافتم حسین(ع) از مکه به سوی کوفیان حرکت کرده ... اگر او را کُشتی، به مطلوب رسیدهایم در غیر این صورت اعلام میکنم که نسبت درستی نداری و تو را به پدرت عبید برمیگردانم. (تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 242؛ أنساب الأشراف، ج 3، ص 160؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 14، ص 213)
۲. ابن زیاد به صراحت میگوید: «اما اینکه حسین(ع) را کشتم به این دلیل بود که او بر امام خروج کرد و یزید در نامهاش مرا بین دو کار مخیر کرد: یا حسین را بکشم یا خودم کشته شوم؛ پس من قتل حسین(ع) را برگزیدم.» (الکامل، ابن اثیر، ج 4، ص 140، الأخبار الطوال، ص 284)
3. یزید نه تنها دستور قتل امام حسین(ع) را به عبیدالله حاکم کوفه داد بلکه پیش از آن در نامهاش به ولید بن عتبه حاکم مدینه نیز دستور داده بود تا با کسانی همچون حسین(ع) و عبدالله بن زبیر، بدون هیچ رخصت و مدارایی به شدت سختگیری نماید تا بیعت کنند وگرنه گردنشان را بزند. (تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 241؛ تاریخ طبری، ج5، ص 338؛ انساب الاشراف، ج 5، ص 299؛ الکامل، ج 4، ص 14).
گذشته از این متون، نصوص دیگری در کتابهای اهل سنت هست که تصریح دارد قاتل اصلی سیدالشهدا (ع) شخص یزید بن معاویة بن ابیسفیان است. بنابراین، شهادت امام حسین (ع) نه ربطی به شمشیر جدش دارد و نه به شیعیان ارتباطی پیدا میکند. برخی از این تصریحات به شرح ذیل است:
۳. کیاهراسی طبری (م 504 ق) میگوید: «یزید قاتل اهلبیت رسول خدا (صلوات الله علیهم اجمعین) است. (جواهر المطالب، ج 2، ص 301)؛ آیا واقعاً این نصوص با چنین تصریحاتی برای قاتل بودن یزید کفایت نمیکند؟!
یکی دیگر از لاطائلات ابنعربی این گفته بود: «امام حسین(ع) با شمشیر جدش کشته شد چون بر امام زمان خودش خروج کرد»! در اینجا سؤال ما این است: آیا واقعا امام زمانِ سید جوانان اهل بهشت، یک انسان خلافکار و مست و شرابخوار و ناصبی است؟! آیا واقعاً یزید استحقاق خلافت اسلامی را دارا بود و شایسته بود بر جای رسول خدا (ص) تکیه بزند؟ امامحسین(ع) شرایط امام عادل را بیان کردند. امام(ع) خطاب به استاندار مدینه ولید بن عتبه میفرماید: ای امیر! ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و محل رجوع و رفت و آمد ملائکه و محل نزول رحمت هستیم؛ خداوند با ما آغاز کرد و با ما ختم میکند و اما یزید مردی شرابخوار و قاتل نفس محترم است و آشکارا معصیت میکند.
بنابراین انسانی همچون من با کسی مثل او هرگز بیعت نمیکند پس ما صبر میکنیم و شما هم صبر میکنید و منتظر میمانیم و شما هم منتظر میمانید تا ببینیم چه کسی مستحق خلافت و بیعت است.» (تاریخ طبری، ج 7، ص 216؛ کامل ابن اثیر، ج 3، ص 262) آن حضرت(ع) در پاسخ مروان بن حکم میفرماید: «از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: خلافت بر آل ابیسفیان حرام است. (مقتل خوارزمی، ج 1، ص 185) با توجه به این دو متن، امام حسین (ع) اصل خلافت اسلامی را از آن بنیامیه نمیدانند.
همچنین امام در بخشی از پاسخ خود به نامههای مردم کوفه میگویند: «سوگند به جانم که امام کسی نیست جز آنکه به کتاب خدا عمل میکند و عدالت را رعایت میکند و دین حق را میپذیرد و خودش را در راه خدا وقف میکند.» (تاریخ طبری، ج 7، ص 235) واقعاً کدام یک از این شروط در یزید وجود داشت؟ آیا کسی که در اشعارش وحی الهی را مورد استهزا قرار داد و گفت: «لا خبر جاء و لا وحی نزل» عامل به کتاب خدا محسوب میشود؟!
محمد جعفر طبسی
حوزه علمیه قم
انتهای پیام