به گزارش ایکنا، مراسم سوگواری ایام فاطمیه روز گذشته 19 آذرماه در بیت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی برگزار شد و حجتالاسلام و المسلمین سیدصادق میرشفیعی با موضوع شخصیت حضرت زهرا(س) سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
پیامبر(ص) همانطور که از سوی خداوند ماموریت معرفی امیرالمومنین(ع) را داشت در حق حضرت زهرا(س) هم همان نقش را ایفا کرد و در حد بسیار زیاد و جامعی حضرت زهرا(س) را معرفی کرد. غیر از معرفی در بیانات، در رفتار و سیره عملیشان با حضرت زهرا(س) هم همین کار را کردند. در بیانات و سیره علمی اهل بیت(ع) هم همین حالت را میبینیم. شاید سرّ اصلی این همه بیان و تعریف و تکریم این بود که پس از پیامبر خدا باید مردم با توجه به شاخصی مثل حضرت زهرا(س) حق و باطل را بفهمند. این شاخص طوری باید درخشان باشد که در طول تاریخ هم آثارش از بین نرود. هرچه گذشت و هرچه کردند این علامت را پنهان کنند نشد و نمیشود. در طول تاریخ نتوانستند تعریفهای پیامبر(ص) از حضرت زهرا(س) را از بین ببرند چون اینها نور خدا هستند و نور خدا را کسی نمیتواند از بین ببرد: «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».
تعریفها و تکریمهای پیامبر(ص) از حضرت زهرا(س) یک نتیجهاش این بود که در طول تاریخ هر مسلمان منصفی بخواهد راه حق را تشخیص دهد و در شبهاتی که به سمت مسلمین آمده راه را پیدا کند یک چراغ عالمتاب داشته باشد و آن وجود مقدس حضرت زهرا(س) است و این تعریفهای پیامبر خدا یکی از اسرار مهمش همین بوده است.
بعد از پیامبر خدا(ص) شخصیتی مثل امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) چه سلوک و برخوردی داشت؟ اولا امیرالمومنین(ع) مصداق کلام پیامبر خدا(ص) است که فرمود به من ایمان نیاورده کسی که مرا بیش از خودش دوست نداشته باشد. امیرالمومنین(ع) حقیقتا پیامبر(ص) را بیش از خودش دوست داشت و این صداقت از هر کسی برنمیآید. طی چندین سالی که همراه پیامبر خدا(ص) بود صدها بار جانش را فدای پیامبر خدا(ص) کرد؛ این شهادت تاریخ است.
محبتی که امیرالمومنین(ع) نسبت به رسول خدا(ص) داشت بیشتر و بالاتر از محبت به خودش بود. ادامه فرمایش پیامبر(ص) این است به من ایمان نیاورده کسی که فرزندان مرا بیش از فرزندان خودش دوست نداشته باشد. امیرالمومنین(ع) فرزندان رسول خدا(ص) را بیشتر از فرزندان خودش دوست داشت. در جنگ صفین محمد حنفیه را به میدان فرستاد. محمد حنفیه زخمی شد و گریان به سمت پدر برگشت و گفت مگر من فرزند شما نیستم؟ پس چرا حسن(ع) و حسین(ع) را کنار خودت نگه داشتی و مرا جلو میفرستی؟ حضرت فرمودند تو فرزند منی ولی اینها فرزندان پیامبر(ص) هستند. من و تو باید جانمان را فدای رسول الله(ص) و فرزندان رسول الله کنیم.
ایشان همین حالت را به فرزندان دیگرش منتقل میکرد و سفارش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به آنها میکرد. وقتی داشت به امام حسن مجتبی(ع) وصیت میکرد وقتی به امام حسین(ع) رسید گفت همین را بگویم که او فرزند زهرا(س) است. همین که فرزند پیامبر(ص) بودند امیرالمومنین(ع) هوایشان را داشت. ایشان به حضرت زهرا(س) نیز علاقه داشت و حاضر بود جانش را فدای حضرت زهرا(ص) کند. فکر و ایده امیرالمومنین(ع) بر اساس ایمان به پیامبر(ص) همین بود.
مضافا اینکه رسول الله(ص) حضرت زهرا(س) را به عنوان امانت دست امیرالمومنین(ع) داد. چند سالی هم که در خانه امیرالمومنین(ع) بود حضرت خیلی از ایشان مراقبت میکرد و فرمود هیچ وقت زهرا(س) را ناراحت نکردم، هیچ وقت بر کاری اجبارش نکردم، پیوسته به چهره او نگاه میکردم غصههایم برطرف میشد. غصه امیرالمومنین(ع) دنیایی نیست. هرچه بوده با نگاه به حضرت زهرا(س) برطرف میشد. این جمال و این کمال هم غصه امیرالمومنین(ع) را برطرف میکرد و هم پیامبر(ص) را. پیامبر(ص) میفرمود هر وقت دلتنگ بهشت میشوم سینه حضرت زهرا(س) را میبویم.
پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) همه وجود و توجهشان به حضرت حق است. اگر کسی بیش از دیگران بوی خدا بدهد خستگیشان را برطرف میکند. چه بو و عطری از خدا در سینه و وجود حضرت زهرا(س) بود که امیرالمومنین(ع) نگاهش میکرد خستگیهایش برطرف میشد. حضرت زهرا(س) در پیش خدا چه جایگاهی دارد که پیامبر خاتم که به معراج مشرف شده است، معراجش بوسیدن چهره حضرت زهرا(س) شده بود و امیرالمومنین(ع) نیز با ایشان به معراج میرفت.
پیامبر(ص) فرمود فاطمه امانت خدا و امانت رسول است. حق خدا و رسول خدا را در مورد فاطمه(س) رعایت کن و من میدانم تو رعایت میکنی. همچنین فرمودند که فاطمه(س) مریم کبری است. ایشان مریم کبری است که وقتی به عبادت میایستاد خدا به ملائکه مباهات میکرد و میفرمود به کنیز من نگاه کنید که چطور همه وجودش برای عبادت من خالص شده و پهلوهایش از خوف و معرفت به من میلرزد.
وقتی حضرت زهرا(س) کنار بستر رسول خدا(ص) به گریه افتاد پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود جبرئیل خبرهایی برای من آورد و من آنها را به فاطمه(س) منتقل کردم. وقتی من رفتم آنچه فاطمه(س) دستور میدهد را انجام بده. با این حال حضرت زهرا(س) اهل دستور دادن نبود، لذا به امیرالمومنین(ع) گفت اگر وصیتهای من مایه زحمت است به دیگری وصیت کنم.
انتهای پیام