مصطفی اسماعیل؛ جامع سنت و تجدد در تلاوت
کد خبر: 4109584
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۱ - ۰۱:۱۲
سیدامین میرزایی تشریح کرد:

مصطفی اسماعیل؛ جامع سنت و تجدد در تلاوت

پژوهشگر نغمات دینی با اشاره به مهم‌ترین نوآوری مصطفی اسماعیل بیان کرد: وی یک فصل متمایز در دنیای قرائت قرآن جهان است و همین نکته را می‌توان به عنوان بارزترین شاخصه او دانست. دلیل اینکه او تبدیل به یک نقطه عطف و فصل متمایز در جهان اسلام شده نیز این است که توانسته سنت و تجدد را در تلاوت خود جمع کند.

به گزارش ایکنا، بخش نخست از گفت‌وگو با سیدامین میرزایی، قاری قرآن و پژوهشگر نغمات دینی با تیتر «مصطفی اسماعیل؛ محصول نبوغ، تلاش و موهبت الهی» منتشر شد. در ادامه بخش دوم این گفت‌وگوی تفصیلی را می‌خوانید که در آن مباحث ذیل مطرح شده است:

نحوه آموزش‌های مصطفی اسماعیل

جایگاه آموزش‌های رسمی و آکادمیک در موفقیت قاری

نسبت معنامحوری و معنویت در تلاوت قرآن

مهم‌ترین نوآوری مصطفی اسماعیل

نسبت فضای تلاوت قرآن در ایران با مصطفی اسماعیل

ایکنا- یکی از مسائل مهم نوع آموزش‌هایی است که مصطفی اسماعیل دریافت کرده است. امروزه می‌بینیم که از آموزش‌های آکادمیک در زمینه صداسازی و ... سخن به میان آورده می‌شود. اما در فضای مصر آن زمان این قبیل آموزش‌ها از چه درجه اهمیتی برخوردار بوده است؟ آیا مصطفی اسماعیل هم از این آموزش‌ها دیده است؟ چه‌اینکه تلاوت‌های او در سن هفتاد سالگی هم جذابیت دارد و اصلاً به نظر نمی‌رسد که یک قاری هفتاد ساله در حال تلاوت قرآن است. نکته دیگر نیز درباره آموزش‌های آکادمیک در زمینه لحن است. گفته می‌شود مصطفی اسماعیل ابتدا خود اشرافی بر مقامات نداشته و با تشویق حاضران متوجه می‌شده چه مقامی را خوانده است. به صورت کلی تحلیل شما در این زمینه چیست؟

نقش آموزش‌هایی که به آن اشاره کردید؛ یعنی آموزش‌های رسمی در پرورش مصطفی اسماعیل بسیار کم‌رنگ بوده است. مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری قاری‌ نظیر مصطفی اسماعیل شنیدن و عامل شنیداری است. در عصر طلایی مصر، قاریانی هم بوده‌اند که در مراکز آموزش رسمی آموزش‌هایی دیده‌ بودند اما در درجه اول، ویژگی‌های یادگیری شنیداری خوبی داشته‌اند در غیر اینصورت نمی‌توانستند به موفقیت برسند. روند طبیعی نیز همین است، زیرا چیزی که شنیدن می‌تواند خلق کند با چیزی که آموزش‌ها خلق می‌کند متفاوت است؛ یعنی صرف یکسری مطالب آموزشی هرگز نمی‌تواند فرد را تبدیل به یک قاری حرفه‌ای کند.

این چیزی است که قاریان برجسته نیز به آن اذعان کرده‌اند و خود مصطفی اسماعیل نیز در این زمینه می‌گوید تمام چیزهایی که در طول عمرم شنیدم را ضبط کردم و با استعداد خودم توانستم آن‌ها را ارائه کنم. قاری قرآن هنگامی که الحان مختلف را می‌شنود، با استفاده از نبوغ و تخصصی که دارد این الحان را پردازش می‌کند و در نهایت به یک خروجی قابل قبول می‌رسد. مصطفی اسماعیل نیز به همین صورت عمل کرده و در طول عمر حرفه‌ای تلاوتش نیز روز به روز پخته‌تر شده است.

ایکنا- پس می‌توان از الگویی مانند مصطفی اسماعیل این نتیجه را گرفت که در هنر تلاوت قرآن، آن چیزی که موجب رشد قاری می‌شود گوش شنیداری خوب، انعطاف صوتی و توانمندی‌هایی از این قبیل است و باید اصالت را به این مؤلفه‌ها داد.

صد درصد. قاری قرآن برای اینکه به موفقیت برسد باید هم گیرندگی قوی‌ داشته باشد و هم امکانات ارائه قوی در اختیارش باشد. به بیان دیگر، خدا باید موهبتی به قاری اعطا کند تا چیزی که دریافت می‌کند را به خوبی بشنود و پردازش کند و بتواند با یک ابزار خوب آن را ارائه دهد. اگر چنین فرایندی موجود باشد، یک سبک پدید می‌آید. مصطفی اسماعیل نیز با همین فرایند توانست سبک خاص خودش را در جهان اسلام پایه‌گذاری کند.

ایکنا- با این اوصاف آموزش‌های رسمی یا آکادمیک چه جایگاهی پیدا می‌کند؟

نظر همه متخصصان این است که دریافت، پردازش و ارائه قوی باید در قاری شکل بگیرد تا بتواند به موفقیت برسد. با این حال اگر قاری آموزش‌های رسمی را نیز دریافت کند ممکن است چیزهایی به تلاوت او اضافه شود که غیرقابل انکار است. اما باید توجه داشت که اگر هم این آموزش‌ها وجود نداشته باشد، در صورت وجود مؤلفه‌های سه‌گانه که پیشتر به آن‌ها اشاره شد قاری می‌تواند مسیر خود را به خوبی طی کند. اگر هم این مؤلفه‌ها وجود نداشته باشد، آموزش‌های رسمی تأثیر چندانی در روند حرکت قاری نخواهد داشت.

ایکنا- در مورد مصطفی اسماعیل و دیگر قاریان برجسته مصری این گزاره وجود دارد که آنها تلاوت‌های معنامحور ارائه می‌کنند. این در حالی است که همه آن‌ها حافظ و قاری قرآن بوده‌اند. حال فکر نمی‌کنید تلاوت معنامحور توسط چنین اشخاصی قدری دور از ذهن باشد؟ چه‌اینکه به صورت معمول باید به صورت معنامحور تلاوت کنند. در اینصورت تلاوت معنامحور دقیقاً چه فضیلتی برای یک قاری مصری نظیر مصطفی اسماعیل محسوب می‌شود؟ نکته دیگر اینکه میان معنامحوری و معنویت‌محوری چه نسبتی وجود دارد؟ آیا صرف توجه به معنا موجب می‌شود که تلاوت معنوی هم باشد؟

اینکه قاری عرب‌زبان باشد دلیل نمی‌شود که حتماً بتواند تلاوت معنامحور هم ارائه کند و این اصلاً عجیب نیست. مانند اینکه یک فارس‌زبان بخواهد یکی از غزلیات دیوان غنی و پربار حافظ را بخواند. در نگاه نخست ممکن است بگوییم حتماً معنا را می‌فهمد و خوانشی معناگرا از شعر ارائه می‌کند اما اگر نتواند حس و حال شعر حافظ را در خود ایجاد کند و به مخاطب انتقال دهد در این کار موفق نخواهد بود.

بر این اساس، بسیاری از فارس‌زبان‌ها هستند که می‌توانند به زیبایی اشعار حافظ را بخوانند اما همه نمی‌توانند با حس این کار را انجام دهند و با متن ارتباطی عاطفی برقرار کنند. به بیان دیگر یک نفر می‌تواند این اشعار را تعبیر کند و به تصویر بکشد و یک نفر نمی‌تواند. در تلاوت قرآن نیز همین رویه جریان دارد. قاری‌ای می‌تواند به تلاوت معناگرا بپردازد که در گرفتن حس و حال آیات و انتقال آن به مخاطب موفق باشد. این یک موهبت الهی است که نصیب هر کسی نخواهد شد.

نکته دیگر درباره نسبت میان معنویت و معنامحوری است و این پرسش مطرح است که آیا به تصویر کشیدن آیات با التفات به مفاهیم آن حتما ایجادکننده معنویت هم هست یا نه. پاسخ این است که اگر قاری به صورت معنامحور تلاوت کند و یک معبر باشد، کارش درجه‌ای از احساسات معنوی را هم در شنونده به وجود می‌آورد؛ یعنی اگر آیات عذاب یا بهشت با لحن مخصوص به خود خوانده شود حالت‌ها متفاوت می‌شود و درجه‌ای از معنویت منتقل می‌شود.

اما اگر قاری قرآن بخواهد به درجات عالی معنویت نائل شود، این مسئله به خشوع قاری بازمی‌گردد. از پیامبر اکرم (ص) روایتی نقل شده که بر اساس آن بهترین قاری کسی است که وقتی قرائت می‌کند مخاطب بفهمد که او خداترس است و خشیت دارد. بر اساس همین روایت، تلاش قاریان مصری این بوده که بر خشوع خود و تلاوتشان نیز بپردازند. همین امر سبب می‌شود که آن‌ها از حد و مرزهایی که برای تلاوت قرآن وجود دارد و قدسیت آن را حفظ می‌کند عدول نکنند.

هنگامی که ابزاری به نام لحن و مقامات موسیقی در اختیار قاری باشد، او با ظرفیت‌های تنغیمی که دارد می‌تواند هر کاری انجام دهد اما نکته این است که قرائت قرآن دارای قید و بندهایی است که چنین اجازه‌ای را به قاری نمی‌دهد. یکی از مهم‌ترین قیود، تجوید است. تجوید موجب می‌شود که قاری فعالیت‌های لحنی خود را تا حدودی محدود کند. قید بعدی، قداست و احترامی است که آیات قرآن دارند. قاری باید این قداست را حفظ کند و بر همین اساس باید به‌نحوی از الحان بهره‌برداری کند که این قداست خدشه‌دار نشود.

اگر قاری بتواند این قداست را رعایت کند، درجاتی از خشوع را نیز حاصل کرده است و این خشوع است که می‌تواند در تلاوت قرآنی معنویت ایجاد کند. پس معنامحوری و معنویت دو امر هستند که می‌تواند به صورت همزمان در تلاوت قاری محقق شوند. البته میزان معناگرایی یا معنویت در تلاوت هر قاری متفاوت است و امکان دارد در یک تلاوت معنامحوری بیش از معنویت باشد و برعکس، اما در جمع‌بندی می‌توان گفت که تعبیر آیات یعنی به تصویر کشیدن مفاهیم آن در ایجاد معنویت و خشوع تأثیر مهمی دارد و در تلاوت قاریان مصری نیز این مسئله به چشم می‌خورد.

ایکنا- از میان همه ویژگی‌های تلاوت مصطفی اسماعیل به نظر شما، مهم‌ترین نوآوری او چه بوده است؟

مصطفی اسماعیل یک فصل متمایز در دنیای قرائت قرآن جهان است و همین نکته را می‌توان به عنوان بارزترین شاخصه او دانست. دلیل اینکه او تبدیل به یک نقطه عطف و فصل متمایز در جهان اسلام شده نیز این است که توانسته سنت و تجدد را در تلاوت خود جمع کند. تلاوت قرآن پیش از مصطفی اسماعیل حالتی سنتی و پس از او نیز حالتی متجدد داشت اما او توانست میان این‌ها جمع کند. بر همین اساس مصطفی اسماعیل می‌تواند سلیقه طیف وسیعی از علاقه‌مندان اعم از علاقه‌مندان به سبک سنتی و علاقه‌مندان به سبک جدید را تأمین کند.

مصطفی اسماعیل سعی کرده آداب و رسوم قرائت قرآن که مربوط به قاریان قدیمی مصر بوده را حفظ کند. در زمینه تجدد نیز سعی کرده ویژگی‌های جدید را تولید کند و الحانی را ارائه دهد که به نیاز بخش دیگری از جامعه نیز پاسخ داده شود. این ویژگی در قاریان پیش و پس از مصطفی اسماعیل وجود نداشته است اما او توانسته هر دو فضا را در تلاوت خود ایجاد کند. پس مهم‌ترین نکته یا به تعبیری مهم‌ترین نوآوری در تلاوت مصطفی اسماعیل همین است.

ایکنا- پرسش پایانی من ناظر به نسبت فضای تلاوت قرآن در ایران و مصطفی اسماعیل است. به طور کلی سطح تلاوت قاریان ایرانی را چطور ارزیابی می‌کنید و آیا این تلاوت‌ها به تلاوت‌های مصطفی اسماعیل شباهتی دارد؟

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی فرصت زیادی پیدا کردیم تا به مصطفی اسماعیل توجه کافی را داشته باشیم. پیش از انقلاب نیز شرایط به نحوی نبود که قاری‌ای نظیر مصطفی اسماعیل در ایران جایگاه داشته باشد. هرچند که برخی علاقه‌مندان او را می‌شناختند و تلاوت‌هایش را دنبال می‌کردند. اما به هر تقدیر آنطور که شایسته باشد مصطفی اسماعیل در ایران شناخته نشد.

اما در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، هنگامی که مصطفی اسماعیل در حال مطرح شدن بود، قاریان جدیدی مانند شحات انور به ایران آمدند و همین امر سبب ایجاد الحان جدید شد. گرایش‌ها و علاقه‌های مختلف نیز موجب شد تا توجه به مصطفی اسماعیل کمرنگ شود. بر این اساس، تا شرایط برای شناخته شدن مصطفی اسماعیل فراهم شد، سبک‌های جدیدتر جای او را گرفتند و از اهمیتش کاستند.

ایکنا- پس با این اوصاف نیازمند نوعی احیاگری و بازگشت به مصطفی اسماعیل هستیم.

بله، باید به مصطفی اسماعیل برگردیم. سازمان‌ها و نهادهای تصمیم‌گیر نیز باید برای این موضوع فکری کنند و جایگاه مهم مصطفی اسماعیل در تلاوت را تبیین کنند تا حق او در ایران ادا شود.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha