محمد جواد گودینی، نویسنده و پژوهشگر دینی، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی رابطه دولت سامانیان و تمدن اسلامی پرداخته است که در ادامه میخوانید:
سامانیان نام دولتی است که بیش از یک قرن بر بخشهایی از سرزمین ایران حکومت کرده و برگی زرین در تمدن ایران اسلامی و تلفیق ارزشهای دینی و ملی را ثبت نموده و جلوهای درخشان از ادب دوستی، علمپروری و فرهیختگی را عرضه کردند. آثار فرهنگی و تمدنی این سلسله اصیل ایرانی و علمپرور، تا سدههای متمادی برجای مانده و از دورههای درخشان فرهنگ ایرانی- اسلامی به شمار میرود. دولت سامانی بر منطقه ماوراءالنهر و بخشهایی از شمال شرق ایران سیطره داشته و امیران این سلسله حکومتی، با خلافت عباسی (در بغداد) هماهنگ بوده و از منظر مذهبی، از اهل سنت به شمار میرفتند. فرمانروایی خاندان سامانی، بیش از 120 سال تداوم داشت (از سال 261 هجری قمری تا سال 389) و این خاندان ایرانی، تاثیرات شگرفی بر جامعه ایرانی و اسلامی آن روزگار برجای گذاشتند. دوران سامانیان، عصر درخشانی در فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی محسوب میشود. (تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان، ص49).
دولت سامانیان که بر مناطقی از ایران، افغانستان، تاجیکستان و ... حکمرانی میکرد، با سرنگونی صفاریان و طاهریان سرکار آمد و حکومتی تقریبا مستقل از دستگاه خلافت عباسی را شکل داده و بر مناطقی از ایران و آسیای میانه فرمان میراند. برخی از تاریخ نویسان، سامانیان را از خاندانهای اصیل ایرانی و از نسل بهرام چوبین توصیف کردهاند. البته باید گفت، این گونه اظهارات (وابستگی به نژاد بهرام) چندان صحیح و نزدیک به واقع به نظر نمیرسد. از مشهورترین فرمانروایان خاندان سامانی، میتوان به امیر اسماعیل سامانی معروف به امیر عادل اشاره کرد. از دیگر امیران سامانی میتوان به افراد ذیل اشاره جست: احمد بن اسماعیل، نصر بن احمد، نوح بن منصور و ... آخرین امیر سامانی، عبد الملک بن نوح دوم نام داشته است.
چنانکه گفته شد، سلطه سامانیان در تمامی شهرهای خراسان و فرارودان (ماوراءالنهر) ادامه داشت و امیران دولت سامانی، روابط خوب و گستردهای با دستگاه خلافت عباسی داشتند؛ به نامشان سکه ضرب میکردند و هدایایی برای خلفای عباسی ارسال مینمودند و خطبه به نامشان میخواندند. سامانیان (به ویژه در منطقه خراسان و فرارودان) دانشمندان، ادیبان و بزرگان عرصه علم، فرهنگ و ادبیات را گرامی میداشتند و به نهضت علمی اهتمام میورزیدند. (ایران در زمان سامانیان، ص201؛ امیر اسماعیل سامانی، ص73 -71).
از مهمترین شهرهای تحت نفوذ سامانیان، میتوان به شهرهای منطقه سُغد، سمرقند و بخارا اشاره کرد. امیران سامانی در زمان حکومت خویش، توجه درخوری به دانشمندان، شاعران، نویسندگان و ادیبان داشته و به تشویق آنان میپرداختند؛ چنان که آمده امیر نوح بن منصور به وزیر ادیب و دانشمند آل بویه صاحب بن عبّاد نامهای نگاشت و پیشنهاد کرد منصب وزارت را به او واگذار نماید. البته وی (که وزیری دانشمند و برخوردار از گرایشهای شیعی بود) از پذیرش آن امتناع ورزید و حاضر نگردید دربار آل بویه را ترک گوید.
همچنین امیر اسماعیل بن احمد با دانشمندان و فرهیختگان نشست و برخاست میکرد و امیر نصر بن احمد نیز ارتباط نزدیکی با دانشمندان داشت و به مناظرات، گفتوگوها و سخنانشان گوش میکرد. از جمله گفتهاند، امیر در قصر خود مجلسی ترتیب داد تا قاضیان و فقیهان با داعیان اسماعیلی (یکی از فرقههای شیعی که در آن روزگار پیروان بسیاری را به خود جلب نموده بودند) مناظره نمایند. در دوره سامانیان در پرتو تشویقهای امیران این سلسله، زبان فارسی (دَری) قوت گرفت و ادیبان و شاعران دو زبانه ظهور کردند؛ آنان که به دو زبان فارسی و عربی مینگاشتند و شعر میسرودند. در این دوران، مراکز علمی مهم همانند بخارا، نیشابور، بلخ، هرات، مرو و سمرقند تحت حکومت سامانیان پدیدار شد که کانون حضور و فعالیت دانشمندان و دانش پژوهان به شمار میرفت. (حیات علمی در روزگار سامانیان، ص15).
در روزگار حکومت سامانیان، از میان مذاهب اسلامی رایج در منطقه ماوراء النهر، مذهب حَنَفی، بیشترین پیروان را داشت. میتوان ابوحفص کبیر بخاری (درگذشته به سال 217 قمری) را مروّج این مذهب در آن منطقه توصیف نمود. پس از مذهب حنفی، مذهب شافعی بیشترین پیروان را در آن سرزمین داشت و پیروان فراوانی از این مذهب فقهی حمایت می کردند. (همان).
دوران حکومت سامانی را میتوان عصر طلایی زبان و ادب پارسی توصیف کرد و سامانیان، علاقه و اشتیاق بسیاری به دانش، هنر و شعر نشان داده و در دربار آنان بزرگانی همانند ابوعبدالله رودکی (پدر شعر پارسی) بار یافته و دانشمندانی همانند شیخ الرئیس بوعلی سینا نیز ارتباط داشتند. در این دوران، بخارا (پایتخت دولت سامانیان) از اهمیت و شکوه بسزایی برخوردار شد و در کنار بغداد، از مراکز علمی، فرهنگی و تمدنی برجسته آن روزگار بوده است. از این رو عصر سامانی را میتوان دوران شکوهمندی در تاریخ ایرانِ بعد از اسلام دانست که دوران رشد و شکوفایی مجدد فرهنگ ایرانی و زبان و شعر پارسی بوده و با حمایت امیرانِ سامانی، چهرههای شاخص و سترگی همانند رودکی و ابن سینا پرورش یافته و به جهان علم و فرهنگ آثار خویش را عرضه کردند. خاندان سامانی از خطه خراسان بوده و نَسَب خود را به شاهان ساسانی (آخرین شاهنشاهی ایرانِ پیش از اسلام) میرساندند.
فهرست منابع:
1- پناهی سمنانی، محمد، امیر اسماعیل سامانی، تهران، نشر ندا 1375
2- ثامری، احسان ذنون، حیات علمی درروزگار سامانیان، مترجم: جمال اشرفی، انتشارات علمی و فرهنگی 1394
3- فروزانی، سید ابوالقاسم، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان، تهران، انتشارات سمت 1387
4- هروی، جواد، ایران در زمان سامانیان، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی 1371
انتهای پیام